خوانندگان

ژرژ برسنس

 

ژرژ برسنس
Brassens TNP 1966.jpg

ژرژ برسنس در سال ۱۹۶۶

اطلاعات
تولددر ۲۲ اکتبر ۱۹۲۱
ملیتفرانسوی
مرگ۲۹ اکتبر ۱۹۸۱
سبک‌(ها)شانسون
ساز(ها)گیتار
سال‌های فعالیت۱۹۵۱–۱۹۸۱
ناشرینPhilips - Universal Music Group

ژرژ برَسِنس (به فرانسوی: Georges Brassens) شاعر، خواننده شانسون و آهنگساز فرانسوی در ۲۲ اکتبر ۱۹۲۱ در منطقه سِت در ارو (فرانسه) چشم به جهان گشود و در ۲۹ اکتبر ۱۹۸۱ در منطقع سن-ژلی-دو-فسک (به فرانسه: Saint-Gély-du-Fesc) ارو (فرانسه) در سن ۶۰ سالگی درگذشت.

ژرژ برسنس برای بیش از صدها شعر خودش و دیگر شاعرانی مانند پل فورت (Paul Fort) با گیتار آهنگسازی کرد. او بین سال‌های ۱۹۵۲ تا۱۹۷۶ چهارده آلبوم ضیط نمود. ژرژ برسنس در سال ۱۹۶۷ جایزه بزرگ آکادمی شعر فرانسه را از آن خود کرد.

محتویات

زندگی‌نامه

ژرژ برسنس در یک محله پر رفت‌وآمد در نزدیکی بندر ست به دنیا آمد. نام مادرش الویرا (Elvira) پدرش ژان لویی (Jean-Louis) و خواهر ناتنی اش سیمون (Simone) نام داشت. ژرژ برسنس حاصل ازدواج نخست مادرش بود.[۱] مادرش الویرا یک زن بیوه کاتولیک معتقد بود[۲] از پدر و مادری با اصلیتی از جنوب ایتالیا که همسر نخست خود را در جنگ ازدست داده بود. الویرا در سال ۱۹۱۹ حدود یکسال پس از پایان جنگ جهانی اول به همسری ژان لویی برسنس درآمد. پدرش پیمانکار بنایی و معماری بود و مردی آرام، سخاوتمند، آزاداندیش و ضد عقاید خشک مذهبی و دارای ذهنی بسیار باز بود. دوشخصیت کاملاً مخالف هم اما نقطه مشترکشان خواندن ترانه بود. همه در خانه ترانه زمزمه می‌کردند بر گرامافون صفحه خواننده‌هایی مانند میرِی - ژان نوهِن - تینو رُسی یا رِی ونتورا و همکارانش همیشه در حال خواندن بود.

دهه سی در «سِت

ژرژ برسنس در ۴ سالگی به خواست مادرش تحصیل در انستیتوی خواهران روحانی (کاتولیک) سن ونسان (به فرانسه: Institution catholique des sœurs de Saint-Vincent) را آغاز نمود. پس از دو سال از این انستیتو بیرون آمد تا وارد مدرسه شود آنهم به خواست پدرش.[۳] ژرژ برسنس با یک دانش آموز خوب فاصله زیادی داشت. دوستانش او را به عنوان یک خیال پرداز در کلاس می‌شناختند.[۴] اما پس از مدرسه او بازی کردن، دعوا کردن، و شناکردن در دریا و تفریح را به کارهای دیگر ترجیح می‌داد. برای اینکه نمرات تحصیل ژرژ بهتر شود مادرش او را از رفتن به کلاس موسیقی منع کرد و همین باعث شد که او با سلفژ آشنا نشود؛ ولی تمام اینها باعث نشد تا نت موسیقی ترانه‌های کوچک برگرفته از شعرهایش را ننویسد.

آلفونز بونافه (Alphonse Bonnafé)

در ۱۹۳۶ به لطف آموزگار فرانسوی خود آلفونز بُنافه (به فرانسه: Alphonse Bonnafé) ملفب به بوکسور (به فرانسوی: le boxeur) وارد دنیای شاعری شد. ژرژ برسنس نوجوان جرات کرد و چند جمله قافیه‌دار خود را در اختیار او قرار می‌دهد. بدون خرده گرفتن به کیفیت کار ژرژ، آموزگارش او را تشویق به تلاش بیشتر برای بهتر کردن نمونه‌هایش کرد و توجه او را به تکنیک‌های گوناگون شاعری و قافیه‌نویسی جلب نمود. پس از شعر و شاعری و ترانه‌های مردمی توجهش به ریتمهای تازه جاز جلب شد که اصلیت آمریکایی داشتند و در رادیو تی-اس-اف (به فرانسوی: Transmission sans fil) گوش می‌کرد.

بدنامی

آشنایی او با شعر و شاعری اما نتوانست او را از انجام «هرکاری بهر قیمتی» در سن و سال او و عواقب آن دور نگه دارد. در بهار ۱۹۳۸ و در سن ۱۶ سالگی بود که درگیر حوادث ناخوشایندی شد و تأثیرات آن حتی در اشعار و ترانه‌های آینده او هم بچشم می‌خورد. ژرژ برسنس و دوستانش به هدف تأمین پول روزانه خود دست به دزدی زدند و مطمئن‌ترین و راحت‌ترین کار برای این نوجوانان نزدیکانشان بود. ژرژ برسنس به نوبه خود انگشتر و گردنبند خواهرش را دزدید. دزدی‌های اینچنینی باعث شد آرامش شهر محل زندگی او بهم بریزد و پلیس بسختی پیگیر پرونده دزدی‌های اینچنینی شد تا اینکه موفق شد تا متهمین را دستگیر کند و این باعث آبروریزی خود و خانواده ژرژ برسنس شد.
ژان لوئی برسنس پدر ژرژ زمانی که به پاسگاه پلیس رفت تا پسرش را تحویل بگیرد او را از این بابت سرزنش نکرد و با او به هیچوجه بخاطر کارهایی که انجام داده بود بدرفتاری نکرد. ژرژ برای تقدیر از کار پدرش بعدها ترانه‌ای بنام Les Quatre Bacheliers را ساخت و به احترام پدرش پس از مرگ او آن را خواند.
او دربارهٔ این رویداد بعدها چنین گفت:

"من معتقدم او بمن درسی داد که کمکم کرد تا برای خودم برنامه ریزی کنم، به این ترتیب من تلاش کردم تا اعتماد بنفس خودم را بازیابم… از روش‌های خاص خودم سعی کردم همانند پدرم شوم. من می‌گویم که تلاش خوبی بود.[۵] "

ژرژ برسنس در این ماجراجویی در سال ۱۹۳۹ به حبس تعلیقی محکوم شد.[۶] پس از این جریانات او دیگر به دانشگاه بازنگشت و تمام تابستان را در اتاقش خانه‌نشین شد.
در ۳ سپتامبر فرانسه به آلمان اعلان جنگ نمود. ژرژ برسنس که می‌توانست حرفه پدرش را پس از او ادامه دهد متوجه شد که این حرفه نمی‌تواند او را راضی کند و به این ترتیب پدرو مادرش را راضی نمود تا به پاریس برود و شانس خود را درآنجا بیازماید و از طرفی از بدنامی که همه جا گریبانگیرش بود خلاصی یابد.

دهه چهل: پاریس - باسدورف - پاریس (Paris - Basdorf - Paris)

پاریس

ورود نیروهای ورماخت به پاریس

ژرژ برسنس بر روی سن - سال ۱۹۶۴

در فوریه ۱۹۴۰ ژرژ برسنس با هماهنگی پدرومادرش در خانه خاله اش آنتوانت داگروسا (به فرانسوی: Antoinette Dagrosa) در منطقه ۱۴ پاریس مستقر شد.[۷] درخانه خاله‌اش پیانویی بود که ژرژ از وجود پیانو و زمانی که دست داده بود استفاده کرد تا بدون دانستن سلفژ در نواختن پیانو مهارت پیدا کند.
او برای اینکه درآمدی داشته باشد بدنبال کار گشت و در شرکت رنو به عنوان کارگر مشغول بکار شد که البته زیاد طول نکشید زیرا در ۳ ژوئن پاریس و حومه آن توسط نیروهوایی آلمان لوفت وافه (به آلمانی: Luftwaffe) بمباران شد و کارخانه بیلانکور (Billancourt -Hauts-de-Seine) نیز آسیب دید؛ و در ۱۴ ژوئن نیروهای آلمان ورماخت (به آلمانی: Wehrmach) وارد پاریس شدند.
در دوره مهاجرت مردم ژرژ نیز به خانه پدری بازگشت. پس از تابستان ژرژ که مطمئن بود آینده‌ای برایش درآنجا نیست به پاریس و پیش خاله اش بازگشت. اما دیگر پاریس همان پاریس نبود و کار نیز منحصر به کسانی بود که با آلمانی‌ها همکاری می‌کردند و تقریباً پیدا کردن کارغیرممکن شده بود.

باسدورف

در فوریه ۱۹۴۳ طرح کار اجباری (STO) از طرف آلمان نازی بر دولت ویشی فرانسه اعمال شد و ژرژ که درآنزمان ۲۲ سال داشت به شهرداری منطقه ۱۴ پاریس فراخوانده می‌شود و برگه تردد خودرا دریافت می‌کند. تدابیر سفت و سختی برای رفت‌وآمد از طرف آلمان نازی در نظر گرفته می‌شودو با معترضین بتندی برخورد می‌شد.
۸ مارس ۱۹۴۳ بود که ژرژ از مسیر راه‌آهن جنوب پاریس به اردوگاه کار اجباری بسدورف آلمان فرستاده می‌شود و درآنجا در کارخانه ساخت موتور هواپیمای بی ام و (BMW) مشغول بکار می‌شود.
در ماه مارس ۱۹۴۴ ژرژ موفق به گرفتن مرخصی ۱۵ روزه‌ای می‌شود که پس از آن دیگر به آلمان بازنمی‌گردد.[۸]

ژرژ اغلب مواقع در حال خواندن کتاب و نوشتن ترانه دیده می‌شد که همین باعث سرگرمی همراهانش می‌شد و بدنبال آغاز یک رمان در پاریس بنام لالی کاکامو (به فرانسه: Lalie Kakamou)او به زنحیره دوستی متصل می‌شود که در تمام طول عمرش به آن وفادار می‌ماند. از جمله این دوستان می‌توان آندره لارو (به فرانسه: André Larue)رنه ایسکین (به فرانسه: René Iskin) و بخصوص پیر اونتنیانت (به فرانسه: Pierre Onténiente)کتابخانه داری که همیشه از او کتاب قرض می‌گرفت را نام برد.

زندگی مخفیانه

پلاک یادبود اقامت ژرژ برسنس

دربازگشت به پاریس او می‌بایستی محلی را برای مخفی شدن پیدا می‌کرد و طبیعتاً بخاطر اینکه از اردوگاه کار اجباری فرار کرده بودنمی توانست با وجود کنترل‌های گشتاپو به خانه آنتوانت بازگردد و برای همین در خانه ژان و مارسل پلانش (به فرانسوی: Marcel et Jeanne Planche) در حیات کوچکی که پر از حیوانات اهلی بود و حتی از کمترین امکانات زندگی هم بهره نمی‌برد برای مدت دو سال (تا پایان جنگ) پناه گرفت. در این خانه که صاحبخانه آن هم وضعیت آنچنان خوبی نداشت ژرژ برسنس با طلوع آفتاب بیدار می‌شد و با غروب آن می‌خوابید. در همین خانه و همین زمان بود که ژرژ برسنس چند ترانه نوشت که بعدها این ترانه‌ها به سرعت مشهور شدند. این خانه که در کوچه بن‌بستی قرار دارد همچنان به صورت یادبودی از ژرژ برسنس برجا مانده. پلاکی در ورودی این بن‌بست از طرف شهرداری پاریس نصب شده که مضمون آن چنین است:

GEORGES BRASSENS HABITA CETTE IMPASSE DE 1944 A 1966 IL Y ECRIVIT SES PREMIERES CHANSONS ژرژ برسنس
از ۱۹۴۴ تا ۱۹۶۶ در این بن‌بست زندگی می‌کرد
او دراینجا نخستین ترانه‌هایش را نوشت

آزادیخواه

در سپتامبر ۱۹۴۶ او به مبارزان فدراسیون آنارشیست (به فرانسوی: Fédération anarchiste) پیوست و برای روزنامه آن‌ها بنام آزادیخواه (به فرانسوی: Le Libertaire) مطالب روزانه‌ای بانام مستعار ژیل کلن (به فرانسوی: Gilles Colin) یا ژئو سدی (به فرانسوی: Geo Cédille)می‌نوشت. مطالب او غالباً طنز سیاه بود و حاوی مطالب تندی در مورد آنچه که با آزادی فردی مربوط می‌شد بود. در مورد شدت و تندی مطالب او حتی در میان همکارانش نیز موافقین و مخالفینی داشت. ژرژ برسنس در ژوئن ۱۹۴۷ از این فدراسیون جداشد اما همچنان طرفدار آنارشیست‌ها بود. او بعدها در جشن‌هایی که از طرف لو موند لیبرتر (به فرانسوی: Le Monde libertaire) برگزار می‌شد به صورت داوطلب شرکت می‌کرد.[۹]

پوپشِن

در ۱۹۴۷ او با یوها هیمن (به استونیایی: Joha Heiman) آشنا شد. یوها متولد سال ۱۹۱۱ در کشور استونی بود. ژرژ برسنس وی را پوپشن (Püppchen) (در زبان آلمانی به معنی عروسک کوچولو) صدا می‌زد. پس از این آشنایی ژرژ برسنس تا پایان عمر به وی وفادار ماند. در همان دوران ژرژ برسنس ترانه‌هایی برای وی سرود که همگی بعدها ترانه‌های مشهوری شدند. ترانه‌هایی مانند:

  • من با شما قرار دارم. (J’ai rendez-vous avec vous)
  • من خودم را کوچک کوچک کردم-در برابر یک عروسک. (Je me suis fait tout petit - devant une poupée)
  • ساتورن (Saturne)
  • عدم درخواست ازدواج (La Non-demande en mariage)
  • هیچ چیز برای دور انداختن (Rien à jeter)

یوها در سال ۱۹۹۹ حدود ۱۸ سال پس از درگذشت ژرژ برسنس از دنیا رفت و به همراه ژرژ برسنس دفن گردید. روی سنگ نبشه آن‌ها واژه پوپشن (Pupchen) به همان گونه که آن‌ها می‌نوشتند حک شده.[۱۰]

دهه پنجاه: از پاتاشو تا بوبینو

در ۱۹۵۱ ژرژ برسنس با ژاک گرلو خواننده کاباره کاوو دو لا رپوبلیک (Caveau de la République) آشنا شد که وی پس از اینکه ترانه‌ای از وی را شنید به وی گیتار شخصی خود را هدیه کرد و به وی پیشنهاد کرد تا بجای پیانو از گیتار برای خواندن ترانه‌هایش استفاده کند. به این ترتیب ژاک گرلو ژرژ را در کاباره‌های مختلفی وارد کرد تا شناخته شود. ژرژ که آهنگ ترانه‌هایش را برای پیانو می‌نوشت همه را برای ساز گیتار تبدیل کرد. اما روی صحنه ژرژ نمی‌توانست خود را نشان دهد. وحشت زده، عرق کرده و از دست دادن کنترل بخاطر قرار داشتن روی سن عواملی بود که او را بسیار ناراحت می‌کرد و برای همین بود که همیشه ترجیح می‌داد تا ترانه‌هایش را دیگر خوانندگان بخوانند. حتی ترانه‌های معروفش را.

پاتاشو

دو نفر از اهالی ست (زادگاه ژرژ برسنس) بنام‌های روژه ترون و ویکتور لاویل که خبرنگار مجله پاری مچ (Paris Match)بودند تصمیم می‌گیرند در حد توان خود به کمک ژرژ بآیند که پس از چند آزمون ناموفق دلسرد شده بود. آن‌ها ترتیب یک مصاحبه با هنریت راگون (Henriette Ragon) با نام مستعار پاتاشو خواننده و بازیگر معروف را برای وی می‌دهند که این مصاحبه در ۲۴ ژانویه ۱۹۵۲ در کاباره محله مونمارت این خواننده برگزار شد؛ و در آنجا بود که با اجرای چند ترانه ژرژ برسنس توانست توجه پاتاشو را به ترانه‌هایش جلب کند و درآنجا بود که ژرژ با جرات ترانه‌هایش را به پاتاشو پیشنهاد کرد. پاتاشو این پیشنهاد را رد نکرد و از او دعوت کرد تا در کاباره وی ترانه‌هایش را در اولین فرصت تکرار کند. در روزهای بعد ژرژ برسنس با وجود اشکالاتش بر روی سن می‌رود و می‌خواند. در این میان پیر نیکولا (Pierre Nicolas) نوازنده گیتار بیس ارکستر او را همراهی کرد.

ژاک کانتی

در ۹ مارس ۱۹۵۲ و به تحریک پاتاشو، ژاک کانتی (Jacques Canetti) مدیر کنسرت محله پیگالبنام سه خر (به فرانسوی: Trois Baudets) و همچنین مدیر هنری شرکت فیلیپس را کنجکاو کرد تا دیداری از کاباره پاتاشو داشته باشد. ژاک کانتی با شنیدن ترانه‌های ژرژ برسنس رئیس شرکت فیلیپس را مجاب به امضای قراردادی برای ضبط موسیقی کرد. تیتر روزنامه فرانس-سوار (France-Soir) در ۱۶–۱۷ مارس: "پاتاشو یک شاعر کشف کرد!"

ضبط نخستین آلبوم‌ها

در ۱۹ مارس همان سال ضبط آلبوم «گوریل» (Gorille) و «بچه بد پشیمان» (Mauvais sujet repenti) در استودیوی ضبط سال پلیل (Salle Pleyel) آغاز شد. در زمان تولید آلبوم گوریل بعضی از همکاران وی از اینکه این آلبوم با برچسب شرکت فیلیپس منتشر می‌شود ناراحت بودند.
از ماه آوریل تا نوامبر آن سال ۹ ترانه ژرژ برسنس بر روی دیسک‌های ۷۸ دور گرامافون منتشر شد که در میان این ترانه‌ها ترانه «چتر» (به فرانسوی: Le Parapluie) توجه ژاک بکر کارگردان سینما را بخود جلب کرد. این کارگردان از این ترانه در فیلم خود بنام «خیابان استراپاد» (Rue de l'Estrapade) استفاده کرد. این ترانه همزمان با نمایش فیلم بر پرده‌های سینما به صورت دیسک نیز منتشر شد. این ترانه در سال بعد از طرف آکادمی شارل-کرو برگزیده و برنده جایزه بزرگ دیسک ۱۹۵۴ شد. در ششم آوریل نخستین برنامه تلویزیونی خود را در آر تی اف (RTF) اجرا کرد. او آهنگ «بدنامی» (La Mauvaise Réputation) را در مقابل تماشاچیان آلهامبرا (Alhambra) خواند. از ۲۸ ژوئیه تا ۳۰ اوت اولین دوره اجراهای خود را درفرانسه، سوئیس و بلژیک همراه پاتاشو و برادران ژاک برگزار کرد. از ماه سپتامبر در سالن کنسرت تروا بوده (Trois Baudets) بکار پرداخت. سالن کنسرت همیشه پر بود. در میان تماشاچیان ترانه‌هایی مانند کشتار (Hécatombe) و گوریل (Le Gorille) موافق و مخالفانی پیدا کرده بود که همین انتقادات هنری دهان به دهان در میان مردم پیچید و موجب شهرت و سرشناسی بیشتر ژرژ گشت. در سال ۱۹۵۳ همه کاباره‌ها به او پیشنهاد کار می‌دادند و دیسک‌هایش فروش زیادی پیدا کرد. نخستین اجرای او در تئاتر بوبینو که سالن مورد علاقه وی بود و آن را «کارخانه» می‌نامید در فوریه سال ۱۹۵۳ با موافقت ژاک کانتی برگزار شد و دومین اجرای وی در این سالن در اکتبر ۱۹۵۳ بود.

رنه فاله-پیر نیکولا

نویسنده‌ای بنام رنه فاله (René Fallet) تحت تأثیر ترانه‌هایی که از ژرژ برسنس در رادیو پخش می‌شد برا ی شنیدن کنسرتی از وی به سالن تروا بوده (Trois Baudets) رفت و آنچنان مجذوب شد که در ۲۹ آوریل ۱۹۵۳ مقاله‌ای به ستایش از ژرژ برسنس در مجله کانار آنشنه (Le Canard enchaîné) به عنوان " به پیش، ژرژ برسنس!" نوشت و در آن از صدای نادر و با نفوذ او تقدیر کرد. برسنس نامه‌ای برای رنه فاله می‌نویسد و از او می‌خواهد تا به دیدارش برود. این دیدار آغاز یک دوستی است که تا پایان عمر برسنس ادامه پیدا می‌کند.

در سال ۱۹۵۴ هنگامی که تور المپیا برگزارمیشد ژرژ برسنس از پیر نیکولا میخواد که نواختن کنترباس را بعهده بگیرد و این آغاز یک همکاری سی ساله می‌شود. او نوازنده باس تمامی سن‌ها و ضبط‌های ژرژ برسنس است.

ژیبرالتار

همراه با کامیابی‌های پیاپی و سرازیر شدن پول باید که حرفه اش مدیریت می‌شد. در سال ۱۹۵۴ پیر اونتنیانت (Pierre Onténiente) دوست محل زادگاهش باسدورف پذیرفت بی هیچ چشمداشتی به امور مالی او بپردازد. پیش از آنکه او کارش را آغاز کند برای کارآموزی نزد ری ونتورا (Ray Ventura) ناشر ژرژ برسنس می‌رود.

ژرژ برسنس در سال ۱۹۵۵ صاحب خانه خانواده پلانش می‌شود و پس از نصب آب و برق خانه را به آن‌ها بازمی‌گرداند. در همین سال بود که او پل فورت (Paul Fort) شاعر مورد علاقه‌اش را ملاقات می‌کند، همان شاعری که ترانه‌سرای یکی از نخستین کارهای ژرژ برسنس بود بنام اسب کوچولو (Le Petit Cheval). ایستگاه رادیویی تازه راه‌اندازی شده‌ای بنام اروپ ان (Europe 1) رویدادی مهم در حرفه اوست زیرا تنها ایستگاه رادیوی دولتی است که ترانه‌های ممنوع او را پخش می‌کند. در سال ۱۹۵۶به عنوان مجری این ایستگاه رادیویی شروع به کار می‌کند.[۱۱]

خوانندگان

انیا

 

انیا
نام اصلیEithne Patricia Ní Bhraonáin
نام مستعار'ستارهٔ نامرئی'[۱][۲]
'خانم نقره‌ای'[۳]
تولد۱۷ مه ۱۹۶۱
سبک‌(ها)سازی
عصر نو
«انیا»[۴]
سال‌های فعالیت۱۹۸۲ - اکنون
همکاری(‌های) مشترکClannad, Moya Brennan, Brídín Brennan

انیا، با نام اصلی Eithne Ní Bhraonáin (که گاهی در رسانه‌ها با نام انگلیسی Enya Brennan معرفی می‌شود) یکی از سولیست (تک‌خوان)های ایرلندی است. انیا تلفظ تقریبی کلمهٔ Eithne در زبان ایرلندی است.

انیا در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ به عنوان پرفروش‌ترین خوانندهٔ زن سال شناخته شده‌است.

او با ادغام ملودی‌های فولکلوری، پس‌زمینه‌های سینتی‌سایزری و موتیف‌های کلاسیک، سبک کاملاً متمایزی را به وجود آورده‌است که در ظاهر بیشتر از موسیقی سلتی به موسیقی عصر جدید شباهت دارد ولی خودش از طبقه‌بندی آهنگ‌هایش در سبکی خاص اجتناب می‌کند.

وی تا کنون چهار جایزه گرمی را از آن خود کرده‌است که آخرین آن‌ها برای آلبوم آمارانتاین در مصاف با آلبوم‌هایی چون آ پوستریوری از پروژهٔ موسیقی انیگما بود

محتویات

زندگی

انیا در ۱۷ می۱۹۶۱ میلادی به دنیا آمد و کودکی خودش را در جیودر در استان دانگال واقع در شمال غربی ایرلند گذراند. او چهار برادر به نام‌های Pól, Ciarán, Leon و Bartly و همچنین چهار خواهر به نام‌های Máire (Moya), Deidre, Olive و Bridin دارد.

پدربزرگ و مادربزرگ انیا رهبری یک گروه موسیقی سیار را بر عهده داشتند. مادربزرگ انیا نوازندهٔ درام و پدربزرگش نوازندهٔ پیانو بود. مادر انیا Máire نیز در یک گروه رقص می‌نواخت که بعد از فروپاشی این گروه به آموزش موسیقی روی آورد. پدر انیا نیز عضو یک گروه نمایش بود. تمام اعضای خانواده در مسابقات بسیاری برنده شده و در موسیقی سنتی ایرلند مشهور هستند.

انیا در خلال مدرسه پیانو و موسیقی کلاسیک را آموخت. سه نفر از خواهر و برادرهای بزرگ‌ترش Máire, Ciarán و Pól به همراه دایی‌هایشان Pádraig Ó Dugáin و Noel Ó Dugáin یک گروه موسیقی محلی به نام Clannad تشکیل دادند. در سال ۱۹۸۰ به پیشنهاد Fachtna Ó Kelly، مدیر گروه، انیا نیز عضو گروه شد و در ضبط دو آلبوم به نام‌های درخت سیب*[۱] و صدا*[۲] شرکت کرد. او در این گروه علاوه بر وکال، پیانو الکتریکی نیز می‌نواخت. انیا دو سال در اکثر اجراها همراه گروه بود و پس از اتمام تور اروپا از گروه جدا شد.

پیشینهٔ آثار منتشرشده

انیا در سال‌های ۳–۱۹۸۲ شروع به ترانه‌سرایی کرد و هم‌زمان نوازندگی ساکسیفون را آموخت. در سال ۱۹۸۴ وی دو آلبوم به نام‌های خانم کلر به یاد می‌آورد*[۳] و باد خورشیدی*[۴] را در کاست touch travel منتشر کرد. سپس دیوید پوتنام که به دنبال آهنگسازی برای فیلم بعدی خودش به نام شاهزادهٔ وزغ*[۵] می‌گشت، پیشنهاد این کار را به انیا داد.

در سال ۱۹۸۶ انیا در طی یک قرارداد با بی‌بی‌سی، موسیقی مجموعهٔ مستند سلت‌ها را ساخت. این آلبوم بعدها به صورت جداگانه با نام انیا منتشر شد؛ که چندان موفقیتی در آن زمان به دست نیاورد.

در سال ۱۹۸۷ انیا با آلبوم Watermark تمام نظرها را به خود جلب کرد.. آهنگ Orinoco Flow این آلبوم در بریتانیا بالاترین فروش را به خود اختصاص دادو ۸ میلیون نسخه از آن فروخته شد.

در سال ۱۹۹۱ انیا با آلبوم قمرهای چوپان*[۶] دوباره بالاترین فروش را در بریتانیا بدست آورد. بیش از ۱۰ میلیون کپی از این آلبوم در دنیا فروخته شد و انیا برندهٔ اولین جایزه گرمی شد.

در سال ۱۹۹۵ انیا آلبوم خاطرهٔ درختان*[۷] را منتشر کرد که جایزهٔ گرمی را به عنوان بهترین آلبوم عصر جدید*[۸] بدست آورد.

در سال ۱۹۹۷ انیا مجموعه‌ای از آهنگ‌های قبلی خودش را به همراه دو آهنگ جدید به نام‌های «فقط اگر…»*[۹] و «آسمان را با ستارگان نقاشی کن»*[۱۰] را در آلبوم آسمان را با ستارگان نقاشی کن منتشر کرد. انیا همچنین در همین سال یک مجموعهٔ سه سی‌دی‌ای به نام جعبه‌ای از رؤیاها*[۱۱] منتشر کرد. نام این سی‌دی‌ها ابرها*[۱۲]، اقیانوسها*[۱۳] و ستارگان*[۱۴] بودند که شامل منتخبی از آهنگ‌های انیا از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ بودند.

در سال ۲۰۰۰ انیا آلبومی به نام یک روز بدون باران*[۱۵] را منتشر کرد. این آلبوم در سال ۲۰۰۲ برندهٔ جایزهٔ گرمی بهترین آلبوم عصر جدید شد و بیش از ۱۲ میلیون از آن در دنیا فروش رفت.

در سال ۲۰۰۱ پیتر جکسون از انیا خواست که دو آهنگ برای فیلم اولین بخش از مجموعهٔ سه‌گانهٔ ارباب حلقه‌ها بسازد. انیا در Aniron و May it Be با وی همکاری کرد. آهنگ May it be همچنین نامزد جایزهٔ اسکار شده و در مراسم اسکار بطور زنده اجرا شد.

در نوامبر سال ۲۰۰۵ انیا آلبوم Amarantine را منتشر کرد.

برای علاقه‌مندان به اشعار انیا کتابی با نام ترانه‌های انیا توسط امیر محمد جواهری ترجمه شده‌است.

سایر تک‌آهنگ‌ها

  • ۶ Tracks (1989) This was released to mark the 10th anniversary of her debut album. The song "Out Of The Blue" was also released as "Portrait (Out Of The Blue)" on other albums.
  • Oíche Chiún (Silent Night) (1989) "Oíche Chiún" is an زبان ایرلندی version of the traditional Christmas carol Silent Night. (Chiún apparent misspelling of Chiúin.)
  • ۳ Tracks EP (۱۹۹۰) This disc was issued as "Orinoco Flow" in Japan, but labeled as "3 Tracks EP" in English.
  • May It Be (۲۰۰۲)

رتبه‌بندی موسیقی

آلبوم‌ها

سالآلبومUKUS
۱۹۸۹Watermark۵۲۵
۱۹۹۱Shepherd Moons۱۱۷
۱۹۹۲The Celts [Re-Issue]۱۰N/A
۱۹۹۶The Memory of Trees۵۹
۱۹۹۸Paint the Sky With Stars۴۳۰
۲۰۰۱A Day Without Rain۶۲
۲۰۰۵Amarantine۸۶
۲۰۰۵And Winter Came۸۶

تک‌آهنگ‌ها

سالآهنگUK singlesUS Hot 100US Adultآلبوم
۱۹۸۸"Orinoco Flow (Sail Away)"۱۲۴۷Watermark
۱۹۸۸"Evening Falls..."۲۰--Watermark
۱۹۸۹"Storms in Africa (Part II)"۴۱--Watermark
۱۹۹۱"Caribbean Blue"۱۳۷۹۲۹Shepherd Moons
۱۹۹۱"How Can I Keep From Singing?"۳۲--Shepherd Moons
۱۹۹۲"Book Of Days"۱۰--Shepherd Moons
۱۹۹۲"The Celts"۲۹--The Celts
۱۹۹۵"Anywhere Is"۷--The Memory of Trees
۱۹۹۶"On My Way Home"۲۶--The Memory of Trees
۱۹۹۷"Only If..."۴۳۸۸-Paint the Sky With Stars
۲۰۰۱"Only Time"۳۲۱۰۱A Day Without Rain
۲۰۰۱"Wild Child"۷۲-۱۲A Day Without Rain
۲۰۰۲"I Don't Wanna Know" (Mario Winans featuring شان کامز and Enya)[۵]۱۲-Hurt No More (Winans)
۲۰۰۲"You Should Really Know" (دزد دریایی (ابهام‌زدایی))[۵]۸---
۲۰۰۵"Amarantine"۵۳-۱۲Amarantine
۲۰۰۵"Trains and Winter Rains"۵۳-align="center" valign="top"

align="left" valign="top"|And Winter Came...

خوانندگان

یاتسک کاچمارسکی

 

یاتسک کاچماسکی
Jacek Kaczmarski.jpg

کاچمارسکی در سال ۱۹۹۲

اطلاعات پس‌زمینه
زادگاه۲۲ مارس ۱۹۵۷
ورشو، لهستان
تاریخ مرگ۱۰ آوریل ۲۰۰۴ (۴۷ سال)
گدانسک، لهستان
حرفه‌(ها)خواننده۷، ترانه‌نویس، شاعر، نویسنده
سازهاگیتار کلاسیک
سال‌های فعالیت۱۹۷۷-۲۰۰۴
وب‌گاهkaczmarski.art.pl

یاتسِک کاچمارسکی (به لهستانی: Jacek Marcin Kaczmarski) دربارهٔ این پرونده گوش بدهید راهنما·اطلاعات، (زاده ۲۲ مارس ۱۹۵۷ - درگذشته ۱۰ آوریل ۲۰۰۴)، خواننده، ترانه‌نویس، شاعر و نویسنده لهستانی بود.

کاچمارسکی، صدای جنبش اتحادیه همبستگی سولیدارنوشچ بود که در دهه ۱۹۸۰ برای آزادی لهستان و استقلال آن از اتحاد جماهیر شوروی کوشش می‌کرد. آوازهای او در انتقاد از رژیم کمونیستی حاکم بود و در ادامه سنت مقاومت میهن‌پرستانه لهستانی‌ها در طول تاریخ بود. آوازهای اعتراضی مهمی از او در موضوع‌های سیاسی و اجتماعی بر جای مانده‌است که بهترین نمونه‌های آن دوران بوده‌اند. (همچون موری (دیوارها) و اُبلاوا به معنی شکار گرگ یا حمله) به هر حال او پیش از آنکه یک خواننده سیاسی باشد یک شاعر بود که شعرهایش با نابودی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق نیز رابطه داشت.

او فعالیت جدی را از سال ۱۹۷۷ شروع کرد که در جشنواره آواز دانشجویی به خاطر کار اُبلاوا (به لهستانی: Obława) جایزه اول را برد؛ او این آواز را بر اساس آواز Охота на волков اثر ولادیمیر ویسوتسکی ساخته بود. او در سال ۱۹۸۰ جایزه دوم جشنواره آواز اوپول را برای آواز نوشته مزار ولادیمیر ویسوتسکی (Epitafium dla Włodzimierza Wysockiego) برد.

در دسامبر ۱۹۸۱ که حکومت نظامی در لهستان اعلام شد، کاچمارسکی در حال برگزاری تور فرنسه خود بود. او مجبور شد تا سال ۱۹۹۰ به وطن باز نگردد و در طی این سال‌ها به اجرای کنسرت در اروپای غربی، ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا، آفریقای جنوبی و اسراییل پرداخت. او از سال ۱۹۸۲ به عنوان ویرایشگر و روزنامه‌نگار در رادیو اروپای آزاد به کار پرداخت و برنامه رادیویی پانزده دقیقه با یاتسک کاچمارسکی (Fifteen Minutes with Jacek Kaczmarski) را اجرا می‌کرد.

پس از توافق میزگرد لهستان که به حکومت کمونیستی در لهستان پایان داد به میهنش بازگشت و به همراه دوست هنرمندش، بیگنیف لاپینسکی به تور موسیقی سراسر کشور پرداخت. آوازهای او در این تور به صورت زنده ضبط و منتشر شد و در سال ۲۰۰۱ موفق به رسیدن به وضعیت آلبوم طلایی شد. او آلبوم‌های دیگری با نام‌های موری (دیوارها، Mury)، ناسزا کلاسا (کلاس ما، Nasza klasa)، راج (بهشت، Raj)، موزه (Muzeum)، در ستایش شرارت (Pochwała łotrostwa) و نبرد بین جشن و روزه (Wojna postu z karnawałem) دارد.

کاچمارسکی به زودی به ماهیت حقیقی پیشرفت‌های پس از ۱۹۸۹ در لهستان پی برد و از لهستان به استرالیا مهاجرت کرد.

آزامگاه کاچمارسکی در ورشو. می ۲۰۰۸.

کاچمارسکی را نه تنها به خاطر ترانه‌های شورانگیز سیاسی‌اش بلکه به خاطر نوازندگی پرشور گیتار و اجراهای پر هیجانش نیز می‌شناسند. آگاهی عمیق او از تاریخ و ادبیات کشورش، به ترانه‌هایش ارزشی چند برابر می‌بخشید.

در سال ۲۰۰۲، بیماری سرطان مری در او تشخیص داده شد و سرانجام در سال ۲۰۰۴ در بیمارستان شهر گدانسک در لهستان درگذشت.

خوانندگان

بینگ کرازبی

 

بینگ کرازبی
Bing Crosby 1942.jpg
کرازبی در ۱۵ ژوئن ۱۹۴۲
نام اصلیهری لیلیس کرازبی
Harry Lillis Crosby
زمینه فعالیتخواننده، بازیگر
تولد۳ مهٔ ۱۹۰۳
تاکوما، واشینگتن، آمریکا
مرگ۱۴ اکتبر ۱۹۷۷ (۷۴ سال)
مادرید، اسپانیا
ملیتآمریکایی
سال‌های فعالیت۱۹۲۶–۱۹۷۷
صفحه در وب‌گاه IMDb
[نهفتن]جوایز
جوایز اسکار
بهترین بازیگر نقش اول مرد (۱۹۴۴)
برای بازی در فیلم «راه خود را می‌روم»

هری لیلیس "بینگ" کرازبی (به انگلیسی: Harry Lillis "Bing" Crosby) ‏(۳ مه ۱۹۰۳–۱۴ اکتبر ۱۹۷۷) خواننده و بازیگر آمریکایی بود. صدای باس-باریتون خاص کرازبی، او را با انتشار بیش از نیم میلیارد نسخه از آثارش به یکی از پرفروش‌ترین هنرمندان قرن بیستم بدل کرده بود.

به‌عنوان یک ستاره چندرسانه‌ای، بینگ کرازبی از ۱۹۳۵ تا ۱۹۵۴ در میزان فروش صفحه‌ها، رتبه‌بندی‌های رادیویی (بر پایه رای شنوندگان) و سرجمع فروش فیلم‌هایش، پیشگام بود. سال‌های آغازین فعالیت موسیقی کرازبی، با نوآوری‌های تکنیکی در زمینه ضبط صدا همزمان بود، این تحولات به او اجازه داد شیوه آوازخوانی راحت و صمیمانه‌ای را رواج دهد که بر بسیاری از خوانندگان پاپ مرد پس از کرازبی تأثیر گذاشت و افرادی همچون پری کومو، فرانک سیناترا و دین مارتین پیرو سبک او شدند.

کرازبی در سال ۱۹۴۴ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در فیلم «راه خود را می‌روم» به‌دست‌آورد. او در سال ۱۹۶۳ برنده نخستین جایزه گرمی شد. کرازبی یکی از ۲۲ هنرمندی است که سه ستاره در پیاده‌روی شهرت هالیوود دارد.

محتویات

حرفه

کرازبی کار در سینما را با بازی در فیلم‌های کوتاه آغاز کرد. او با شرکت تحت مدیریت «مک سنت» یکی از برجسته‌ترین تهیه‌کنندگان هالیوود برای بازی در یک مجموعه از شش فیلم کوتاه قرارداد بست. این فیلم‌ها موقعیت کرازبی را هالیوود تثبیت کردند.[۱]

جوایز و افتخارات

گزیده فیلم‌شناسی

  • پادشاه جاز (۱۹۳۰)
  • رفتن به هالیوود (۱۹۳۳)
  • میسیسیپی (۱۹۳۵)
  • این نیز بگذرد (۱۹۳۶)
  • گناهکاران آواز بخوانید (۱۹۳۸)
  • ماه عسل در پاریس (۱۹۳۹)
  • قسمت شرقی بهشت (۱۹۳۹)
  • در راه سنگاپور (۱۹۴۰)
  • ریتم در رودخانه (۱۹۴۰)
  • در راه زنگبار (۱۹۴۱)
  • تولد نغمه‌ها (۱۹۴۱)
  • میهمانخانه‌های تعطیلات (۱۹۴۲)
  • کریسمس مبارک (۱۹۴۲)
  • دیکسی (۱۹۴۳)
  • راه مراکش (۱۹۴۲)
  • به راه خود می‌روم (۱۹۴۴)
  • پرنسس و دزد دریایی (۱۹۴۴)
  • زنگ‌های کلیسای مریم مقدس (۱۹۴۵)
  • آسمان‌های آبی (۱۹۴۶)
  • دختر واریته (۱۹۴۷)
  • در راه ریو (۱۹۴۷)
  • والس امپراتوری (۱۹۴۸)
  • یک یانکی در دربار آرتورشاه (۱۹۴۹)
  • آقای موسیقی (۱۹۵۱)
  • فقط برای تو (فیلم) (۱۹۵۲)
  • دختر روستایی (۱۹۵۴)
  • کریسمس سفید (۱۹۵۴)
  • مجلس اشراف (۱۹۵۶)
  • دوران خوش (۱۹۶۰)
  • در راه هنگ کنگ (۱۹۶۲)
  • رابین و هفت هود (۱۹۶۴)
  • دلیجان (۱۹۶۶)
  • اینست سرگرمی (۱۹۷۴)[۲]

خوانندگان

ایوان ربروف

 

ایوان ربروف
Yvan Rebroff.02.jpg

ایوان ربروف در کنسرتی در بروکسل در ۲۰۰۶

زادروز۳۱ ژوئیهٔ ۱۹۳۱
برلین، آلمان
درگذشت۲۷ فوریهٔ ۲۰۰۸ (۷۶ سال)
فرانکفورت، آلمان
ملیتآلمانی
نام‌های دیگرهانس-رولف ریپرت
سال‌های فعالیت۱۹۵۸–۲۰۰۷
سبککلاسیک
سنتی
فولکلور
مذهبی
آثارکالینکا
چشمان سیاه
قایقرانان ولگا
اگر مردی ثروتمند بودم
هاوا ناگیلا
والدینمادر:
ناتالیانه لینا
وبگاه
[۱]

ایوان ربروف (به انگلیسی: Ivan Rebroff) با نام واقعی هانس-رولف ریپرت (به انگلیسی: Hans-Rolf Rippert) (زادهٔ: ۳۱ ژوئیه ۱۹۳۱ در برلین - درگذشتهٔ: ۲۷ فوریه ۲۰۰۸ در فرانکفورت) خوانندهٔ آلمانی روسی‌تبار بود که وسعت صدایش به چهار اکتاو و نیم می‌رسید و از زیر تا بم را شامل می‌شد[۱].

بیشترین شهرت ایوان ربروف به خاطر خواندن ترانه‌های مردمی روسی و معروف ساختن آنها در گرداگرد جهان بود[۲] ولی او علاوه بر آنها به اجرای اپرا، اپرت، سرودهای روحانی و ترانه‌های فولکلوریک دیگر کشورها نیز می‌پرداخت. ترانهٔ «اگر مردی ثروتمند می‌بودم» یکی از کارهای نام‌آشنای ربروف می‌باشد که اجرای آن در نمایش کمدی-موزیکال «ویلن‌زن بر روی بام» در ۱۹۶۸ او را به شهرت رسانید[۲].

ایوان ربروف آخرین کنسرت خود را در دسامبر ۲۰۰۷ در وین برگزار نمود و پس از آن به دلیل بیماری بازنشسته شد و چند ماه بعد در فرانکفورت و در سن ۷۶ سالگی درگذشت.

زندگی‌نامه

ایوان ربروف با نام واقعی هانس-رولف ریپرت در ۳۱ ژوئیه ۱۹۳۱ در برلین زاده شد. پدرش مهندسی آلمانی و مادرش روس بود. او که در دسته‌های کر آواز می‌خواند در فاصلهٔ ساله‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۹، موفق به دریافت بورس تحصیلی برای فراگیری آواز، پیانو و ویلن در کالج دولتی موسیقی هامبورگ شد و استاد آوازش، آدولف دیتل او را به سوی آهنگ‌های اروپای شرقی سوق داد. هانس-رولف ریپرت در ۱۹۵۳ نام خود را به ایوان ربروف تغییر داد[۳].

پس از فارغ‌التحصیلی، او توانایی تطبیق‌پذیری صدای چهار پرده و نیمی خود با سبک‌های گوناگون موسیقی را به نمایش گذاشت که می‌توان به اجرای چندین قطعهٔ اپرایی مهم، خواندن در گروه کر کازاک‌ها و اجرای آثار هوگو ولف اشاره کرد. ربروف در ۱۹۶۸، نقش «تویه» را در نمایش کمدی-موزیکال «ویلن‌زن بر روی بام» که در پاریس به روی صحنه رفته بود ایفا کرد. اجرای ربروف از آهنگ «اکر مردی ثروتمند می‌بودم» چنان مورد توجه تماشاچیان قرار گرفت که او را به شهرت رسانید[۳]. اجرای این نمایش به مدت ۲ سال ادامه یافت و ربروف، ۱۴۷۶ مرتبه این نقش را ایفا نمود[۲].

ایوان ربروف در طول دوران فعالیت هنری خود موفق به دریافت ۴۹ صفحهٔ طلایی شد و بیش از ۷۹۰۰ کنسرت اجرا نمود[۱]. او همچنین علاوه بر زبان روسی، به زبان‌های آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی و آفریکنز نیز می‌خواند. از ترانه‌های روسی ربروف می‌توان به «کالینکا»، «چشمان سیاه»، «شب‌های مسکو» و «قایقرانان ولگا» اشاره‌کرد.

ربروف هیچ‌گاه ازدواج ننمود و تقریباً تا پایان عمرش به اجرای برنامه می‌پرداخت. آخرین کنسرت او در دسامبر ۲۰۰۷ در وین برگزار شد و پس از آن به دلیل بیماری طولانی مدتش بازنشسته شد و چند ماه بعد، در ۲۷ فوریه ۲۰۰۸ در اثر سکتهٔ قلبی در فرانکفورت درگذشت.

خوانندگان

جمشید شیبانی

جمشید شیبانی
جمشید شیبانی
زادروز ۱۳۰۴
۲۶ مه ۱۹۲۵

تهران
درگذشت ۱۲ تیر ۱۳۸۸ ۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۹ (۸۴ سال)
لس آنجلس، کالیفرنیا
ملیت ایرانی
پیشه خواننده، کارگردان، تهیه‌کننده، فیلم‌نامه‌نویس
سال‌های فعالیت پیش‌پرده‌خوان در تئاتر تهران (۱۳۱۹) خواننده و ترانه‌ساز رادیو تهران (۱۳۳۱) در سینما از ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷
شناخته‌شده برای ترانهٔ «سیمین بر»
سبک موسیقی پاپ
همسر فخری خوروش
والدین عنایت‌الله خان شیبانی
صفحه در وبگاه IMDb
صفحه در وبگاه سوره

جمشید شیبانی (زاده ۱۳۰۱ یا ۱۳۰۴ - درگذشت ۱۲ تیر ۱۳۸۸ در لس آنجلس، کالیفرنیا) یکی از خوانندگان موسیقی پاپ ایران بود.[۱] «ترانهٔ سیمین بر» یکی از ترانه‌های معروف وی است.[۱]

محتویات

زندگی

جمشید شیبانی در سال ۱۳۰۱ در تهران و در خانواده‌ای هنرمند به دنیا آمد. او نوهٔ دختری میرزا عبدالله، پدر موسیقی ایران است و پدرش عنایت‌الله خان شیبانی از پیشگامان هنر نمایش در ایران به‌شمار می‌رود.

او دانش‌آموختهٔ به ترتیب، هنرستان هنرپیشگی تهران، تعلیم و تربیت از دانشگاه سانتامونیکا و سینما از دانشگاه کالیفرنیا است.

فعالیت هنری

فعالیت هنری را از سال ۱۳۱۷ با پیش‌پرده‌خوانی در تئاتر نصر آغاز کرد. در سال ۱۳۱۹ همزمان با افتتاح رادیو به همکاری با آن پرداخت و با اجرای ترانهٔ «بی تو» عملاً موسیقی پاپ را در ایران بنیان نهاد. این اقدام او در ابتدا با مخالفت تعدادی از بزرگان موسیقی ایران، از جمله غلامحسین بنان مواجه شد ولی در نهایت جای خود را به‌طور کامل در موسیقی ایران باز کرد.

او سینمای حرفه‌ای را از با فیلم «غفلت» ساختهٔ علی کسمایی به عنوان بازیگر تجربه کرد. از دیگر فعالیت‌های جنبی شیبانی می‌توان به تأسیس استودیو دوبلاژ «تخت جمشید» و استودیو «ایرانا فیلم» اشاره کرد.

جمشید شیبانی در سال ۱۳۲۵ جهت ادامه تحصیلات به آمریکا رفت و در لس آنجلس، کالیفرنیا مستقر شد و ضمن تحصیل در کالج سانتا مانیکا به عنوان خبرنگار هنری با مجلات داخل کشور از جمله تهران مصور همکاری داشت و با ستارگان معروف آن دوران هالیوود حشر و نشر داشت و با آن‌ها گفتگوهایی انجام می‌داد که در نشریات ایران چاپ می‌شد.

در زمینه ترانه سرایی پاپ جمشید شیبانی ترانه معروف «سیمین بر» را ساخت که در آن زمان گل کرد و هنوز هم به عنوان یکی از ترانه‌های معروف آن دوران از آن یاد می‌شود.

در کتاب «خاطراتی از هنرمندان» نوشته پرویز خطیبی، چاپ آمریکا، خطیبی ضمن اشاره به دورانی که جمشید شیبانی به کار خواندن پیش‌پرده‌های او در تئاترهای آن دوران لاله‌زار در تهران اشتغال داشت می‌نویسد:

«سال ۱۳۲۷، جمشید شیبانی در آمریکا به سر می‌برد، همان سال اولین صفحات سی‌وسه دور او در لس آنجلس ضبط شد که حاصل همکاری من و کریم فکور و خود او بود. پیش از آن من و حسین استوار و پرویز محمود قراردادی بسته بودیم تا در انگلستان اقدام به ضبط صفحه کنیم ولی متأسفانه بنابر دلایلی این کار انجام نگرفت. استوار با نعمت‌الله مین‌باشیان برای تهیهٔ صفحه به هندوستان رفت و من به گروه دو نفره شیبانی – فکور پیوستم.

با تمام کوششی که به عمل آمده بود تا صفحات ساخت آمریکا زودتر وارد بازار شود، این کار به خاطر مسائل مادی و معنوی به عهده تأخیر افتاد و در نتیجه استوار و مین‌باشیان، صفحات ساخت هندوستان را در دسترس علاقه‌مندان قرار دادند. بی‌مورد نیست بنویسم که من و جمشید از دوران مدرسه ابتدایی آشنا بودیم. خانه ما در لاله زار بود و خانه آن‌ها در میدان بهارستان، کوچه نظامیه. گاه‌وبیگاه من و مجید محسنی، جمشید و احمد فرنیا همراه با چند تن دیگر در خانه دوستان و آشنایان تئاتر می‌دادیم، تئاتری که بیشتر به سبک روحوضی بود و داستان مشخصی نداشت و بر طبق معمول یک ارباب و یک کاکاسیاه در آن وجود داشت یا نوکری که در مقابل آقای خانه فضولی می‌کرد. عصرها که مدرسه تعطیل می‌شد پاتوق ما سرکوچه نظامیه جلوی بستنی فروشی مشهدی مهدی بود که در مقابل پنج شاهی یک بستنی به وزن تقریباً یک چهارم پوند، توی ظرف و بالای نان می‌گذاشت و به دستمان می‌داد. وقتی هنرستان هنرپیشگی تأسیس شد و پدر جمشید، عنایت الله خان شیبانی به نظامت هنرستان انتخاب شد، جمشید و مجید محسنی به عنوان شاگردان دوره اول رسماً اسم‌نویسی کردند و یک سال بعد هر دو به خاطر استعداد فراوان موفق شدند نقش‌های نسبتاً مهمی را روی صحنه تماشاخانه تهران بازی کنند. به هر حال انتظار من و فکور برای دریافت صفحاتی که جمشید در آمریکا ضبط کرده بود مدتی مدید به طول انجامید تا بالأخره عنایت الله خان شیبانی پیغام فرستاد که صفحات رسیده‌است. برای دریافت صفحات که قرار بود از هر لحاظ بهتر و برتر از صفحات مشابه باشد یک روز عصر به خانه جمشید رفتم. من بارها به خانه او رفته بودم، حتی اگر به خاطر خود او هم نبود من به خاطر انس و الفتی که با پدرش داشتم غالباً از فرصت استفاده می‌کردم و پای سخن و ساز مردی می‌نشستم که به خاندان هنر علاقه داشت و از گذشته‌های دور و نزدیک حرف‌های جالبی می‌زد، از عارف قزوینی و علی اکبر شیدا می‌گفت و با نوای تارش بعضی از آثار این بزرگان موسیقی سنتی ایران را می‌نواخت و به راستی مرا به عالم دیگری می‌برد. وقتی وارد خانه شدم، جز عنایت الله خان کسی نبود. مثل همیشه با همان سادگی و محبت و گرمی برایم چایی آورد و چون می‌دانست که برای دیدن صفحات عجله دارم، جعبه چهارگوشی را که از پست خانه دریافت کرده بود آورد و روی میز گذاشت، بعد با لحنی جدی گفت: «من این صفحات را یک بار گوش داده‌ام، نمی‌دانم چه بگویم؟ امروزه جوان‌ها چیزهایی را می‌پسندند که هیچ شکل و شباهتی به موسیقی خودمان ندارد»

عنایت الله خان خودش در دوران جوانی چند صفحه ۷۸ دور پر کرده ولی روی صفحه فقط به ذکر حروف ع – ش اکتفا کرده بود. من یکی از صفحات آواز او را سال هاپیش در خانه دوستی شنیدم و مجید محسنی هر وقت به جمشید شیبانی می‌رسید به طعنه و کنایه می‌گفت: «آقای عین-شین چطورند؟»

در خانه شیبانی بحث من و پدر جمشید بر سر این موضوع که آیا موسیقی مدرن هم در جامعه ایرانی باید راهی داشته باشد یا نه به درازا کشید، عنایت الله خان می‌گفت این راهی که شماها باز کرده‌اید موسیقی اصیل ایرانی را به خطر می‌اندازد ولی من معتقد بودم که جامعه حکم یک مغازه را دارد که باید در آن انواع و اقسام اجناس وجود داشته باشد تا هر کسی هر جنسی را دوست دارد بخرد.»

جمشید شیبانی در طول سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ در لس آنجلس زندگی می‌کرد و در این شهر ضمن دایر کردن یک استودیوی صدابرداری، انجمن موسیقی ایران را پایه‌گذاری کرد و برای خوانندگان معروفی چون ویگن ترانه ساخت. از معروف‌ترین ترانه‌های این دوران از زندگی هنری جمشید شیبانی، «اصفهان» با صدای معین است.[۲]

فیلمشناخت

کارگردان

  • سه دلباخته (۱۳۵۶)
  • خانم دلش موتور می خواد (۱۳۵۵)
  • دختر نگو، بلا بگو (۱۳۵۴)
  • پسرخوانده (۱۳۵۲)
  • عشقی‌ها (۱۳۵۰)
  • ملا ممد جان (۱۳۵۰)
  • ساقی (۱۳۴۹)
  • قانون زندگی (۱۳۴۳)
  • طلای سفید (۱۳۴۱)
  • مستشار جزیره (۱۳۳۵)
  • برای تو (۱۳۳۴)

نویسنده

  • تلافی (۱۳۵۶)
  • سه دلباخته (۱۳۵۶)
  • آتش جنوب (۱۳۵۵)
  • رانندهٔ سربلند (۱۳۵۵)
  • عشقی‌ها (۱۳۵۰)
  • ملا ممد جان (۱۳۵۰)
  • ساقی (۱۳۴۹)
  • قانون زندگی (۱۳۴۳)
  • برای تو (۱۳۳۴)

بازیگر

  • برای تو (۱۳۳۴)

تهیه کننده

  • دو مرد خشن (۱۳۵۷)
  • نمک نشناس (۱۳۵۷)
  • تلافی (۱۳۵۶)
  • سرباز (۱۳۵۶)
  • سه دلباخته (۱۳۵۶)
  • نان و نمک (۱۳۵۶)
  • آتش جنوب (۱۳۵۵)
  • بابا گلی به جمالت (۱۳۵۵)
  • جایزه (۱۳۵۵)
  • خانم دلش موتور می خواد (۱۳۵۵)
  • رانندهٔ سربلند (۱۳۵۵)
  • سه رفیق (۱۳۵۵)
  • والده آقا مصطفی (۱۳۵۵)
  • پلنگ در شب (۱۳۵۴)
  • تیرانداز (۱۳۵۴)
  • جنجال (۱۳۵۴)
  • دختر نگو، بلا بگو (۱۳۵۴)
  • دفاع از ناموس (۱۳۵۴)
  • سارق (۱۳۵۴)
  • عبور از مرز زندگی (۱۳۵۴)
  • عمو فوتبالی (۱۳۵۴)
  • هوس (۱۳۵۴)
  • ابرمرد (۱۳۵۳)
  • پری خوشگله (۱۳۵۳)
  • جوجه فکلی (۱۳۵۳)
  • صلات ظهر (۱۳۵۳)
  • قفس (۱۳۵۳)
  • گلنسا در پاریس (۱۳۵۳)
  • میرم بابا بخرم (۱۳۵۳)
  • یاور (۱۳۵۳)
  • بی حجاب (۱۳۵۲)
  • بیقرار (۱۳۵۲)
  • بیگانه (۱۳۵۲)
  • پسرخوانده (۱۳۵۲)
  • عطش (۱۳۵۱)
  • عشقی‌ها (۱۳۵۰)
  • ملا ممد جان (۱۳۵۰)
  • قانون زندگی (۱۳۴۳)
  • طلای سفید (۱۳۴۱)
  • مستشار جزیره (۱۳۳۵)
  • برای تو (۱۳۳۴)
 

نوازنده

  • ملا ممد جان (۱۳۵۰)
  • طلای سفید (۱۳۴۱)

متن ترانه سیمین بری

  • نام : سیمین بری در یوتیوب
  • هنرمند : جمشید شیبانی
  • مایه : بیات اصفهان
  • ترانه‌سرا : ابراهیم صفایی
  • آهنگساز : جمشید شیبانی
سیمین بری گل پیکری آری   از ماه و گل زیباتری آری
همچون پری افسونگری آری
دیوانهٔ رویت منم   چه خواهی دگر ازمن
سرگشتهٔ کویت منم   نداری خبر از من
هرشب که مه درآسمان   گردد عیان دامن کشان
گویم به او راز نهان
که با من چه‌ها کردی   به جانم جفا کردی (۲)
هم جان و هم جانانه‌ای اما   در دلبری افسانه‌ای اما
اما ز من بیگانه‌ای اما
آزرده‌ام خواهی چرا   تو ای نو گل زیبا
افسرده‌ام خواهی چرا   تو ای آفت دلها
عاشق کشی شوخی فسون کاری   شیرین لبی اما دل آزاری
با ما سر جور و جفا داری
می‌سوزم از هجران تو   نترسی ز آه من
دست من و دامان تو   چه باشد گناه من
دارم ز تو نامهربان   شوقی به دل شوری به جان
می‌سوزم از سوز نهان
زجانم چه می‌خواهی   نگاهی به من گاهی
یارب برس امشب به فریادم   بستان ازآن نامهربان دادم
بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمان   دمی چهره بنماید
تا شاهد امید من   ز رُخ پرده بگشاید

خوانندگان

دمت آکالین


دمت آکالین
Demet Akalın1.jpg
زادروز ۲۳ آوریل ۱۹۷۲ ‏(۴۶ سال)
ترکیه
ملیت ترک
سال‌های فعالیت ۱۹۹۰–اکنون
وبگاه
وبسایت رسمی

دمت آکالین (به ترکی استانبولی: Demet Akalin) چهره نامی موسیقی پاپ ترک در ۳ اردیبهشت ماه سال ۱۹۷۲ در یکی از شهرستان‌های ترکیه بنام گولجوک متولد شده و دوران مدرسه خود را در آنجا با موفقیت به اتمام رسانید. وی که قصد داشت رشته دانشگاهی خود را یکی از رشته‌های خبرنگاری یا معلمی انتخاب کند به دلیل شرایط سخت گزینش کنکور در زمان‌های گذشته، نتوانست به این آرزوی خود برسد. بعد از شکست در کنکور رشته مورد علاقه خود با یاری مادرش وارد آژانس مد شده و به عنوان مدل شروع به کار کرد و در سال ۱۹۹۰ زیباترین دختر ترکیه انتخاب گردید. چندین سال به عنوان مدل کار کرد و روزی با کشف صدای رسای خود تصمیم به اجرای موسیقی کرده و در یکی از مکان‌های پرطرفدار آن زمان که سرشناسان موسیقی ترک نیز در آنجا به اجرای ترانه می‌پرداختند، شروع به کار کرد.

محتویات

زندگی هنری

زمینه دمت در سال ۱۹۸۸ اولین آلبوم خود به نام sebebim را روانه بازار کرد که با استقبال رو به رو شد.

در سال ۲۰۰۰ آلبوم رمیکس Yalan Sevdan (دوس داشتن دروغی تو ) را روانه بازار کرد.

در سال ۲۰۰۳ آلبوم Unuttum (فراموش کردم) را روانه بازار کرد که ترانه‌های زیبایی در آن جای داشتند.

در سال ۲۰۰۴ آلبوم Banane (به من چه ) را روانه بازار کرد که در آن با آهنگ سازانی چون سردار اورتاچ و ارسای اونر همکاری داشت. که ترانه Aşkın Açamadığı Kapı ( دری که عشقت باز نکرد ) از ارسای اونر به عنوان بهترین ترانه سال ۲۰۰۴ از سوی جشنواره موسیقی کرال برگزیده شد.

در سال ۲۰۰۶ آلبومKurusuz ۱۹ را روانه بازار کرد که با استقبال شدید در دنیای موسیقی ترکیه مواجه شد. بسیاری از ترانه‌های این آلبوم را ارسای اونر ساخته بود.

در سال ۲۰۰۶ دمت با اوز کیهان ازدواج کرد اما ۲ سال بعد با رسانه‌ای شدن خیانت اوز از او جدا شد.

در سال ۲۰۰۷ تک آهنگ Tatil (شیرین) را روانه بازار کرد که با استقبال گسترده در بارها و ساحل رو به رو شد.

در سال ۲۰۰۸ آلبوم Dans-et (برقص) را روانه بازار کرد که در عرض ۲ هفته ۵۰۰۰۰۰ نسخه از آن به فروش رفت.

در سال ۲۰۰۹ تک‌آهنگ Toz Pembe را روانه بازار کرد که باز هم مورد استقبال قرار گرفت.

در سال ۲۰۱۰ در حالی که برای ارائه آلبوم جدید خود به نام Zirve (بالا) آماده می‌شد با اوندر بکنسیر ازدواج کرد. اما پس از ۴ ماه از اوندر -که حالا مدیر برنامه‌های او شده بود- به دلیل اختلاف مالی جدا شد.

در ۲۰۱۱ در حالی که او دیگر یکی از ملکه‌های موسیقی پاپ ترکیه لقب داشت آلبوم Aşk (عشق) را روانه بازار کرد.

در سال ۲۰۱۲ بااوکان کورت ازدواج کرد. شایعاتی مبنی بر اعمال نظر اوکان بر نحوه لباس پوشیدن دمت شنیده می‌شود. رسانه‌های ترکیه ادعا می‌کنند که دمت پس از ازدواج سومش پوشیده تر لباس می‌پوشد. در همان سال آلبوم Giderli ۱۶ روانه بازار کرد که بسیار مورد علاقه قرا ر گرفت. او در این آلبوم علاوه بر سبک پاپ خود ترانه‌هایی مطابق میل جامعه سنتی ترکیه هم سرود که بسیا ر مورد توجه قرار گرفت از جمله ترکان که به عنوان بهترین ترانه سال ترکیه هم انتخاب شد.

در سال ۲۰۱۴ آلبوم بعدی خود به نام Rekor (رکورد) را روانه بازار کرد.

در سال 2015 آلبوم pirlanta (الماس )را روانه بازار کرد که با اقبال زیادی مواجه شد و مورد تحسین قرار گرفت.

در سال 2016 آلبوم Rakipsiz (بی رقیب)را به مناسبت بیستمین سال فعالیتش در زمینه ی خوانندگی روانه ی بازار کرد که خیلی مورد تحسین قرار گرفت و همچنین پس از چند روز از انتشار این البوم فوق العاده،موزیک ویدیو hayaletim(خیال می‌کردم)را که گولشن خواننده ی محبوب ترک به او داده بود،پر و انتشار کرد که همچنین این هم خیلی مورد تحسین قرار گرفت

نکته حائز اهمیت خوش پوشی دمت می‌باشد به گونه‌ای که مدتی پس از پوشیدن مدل جدیدی آن مدل پس از مدتی در ترکیه مد می‌شود. و بسیاری از تولید کنندگان لباس اسپانسر او می‌شوند. او همچنین چندین بار به عنوان بهترین خواننده زن موسیقی پاپ ترکیه انتخاب شد، از جمله ۲ بار از سوی جشنواره موسیقی کرال در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷.

فرزندان

او یک دختر بنام "هیرا Hira " دارد که در ماه فوریه سال 2014 به دنیا آمد.

خوانندگان

ابراهیم تاتلیسس


ابراهیم تاتلیسس
İbrahim Tatlıses (cropped).JPG
اطلاعات پس‌زمینه
نام شناسنامه‌ای ابراهیم تاتلی
نام(های) دیگر امپراتور، ایبو
زادگاه ۱ ژانویهٔ ۱۹۵۲ ‏(۶۷ سال)
شانلی‌اورفه، ترکیه
سبک فولکلور، پاپ، ارابسک، چالگا
حرفه‌(ها) خواننده، بازیگر، کارگردان، نویسنده، تهیه‌کننده، تاجر کورد تبار
سال‌های فعالیت ۱۹۷۰-اکنون
وب‌گاه www.tatlises.com.tr

ابراهیم تاتلیسس[۱] (به ترکی استانبولی: İbrahim Tatlıses) (زاده ژانویه ۱۹۵۲ در شانلی‌اورفا)،مشهورترین خواننده ترکیه ای است. مردم در ترکیه نام ایبو را هم برای او استفاده می‌کنند. امپراتور (به ترکی استانبولی: İmparator) لقب متداولی برای اوست، , وی در شهر شانلی‌اورفه که شهری با جمعیتی متشکل از اعراب، کردها و ترک هاست زاده شد.و کرد تبار است .

وی با ترانه‌های ترکی‌اش مشهور در ترکیه، آسیای میانه و کشورهای خاورمیانه مثل جمهوری آذربایجان، ایران، افغانستان، عراق، سوریه است، تاتلیسس با ترانه‌های ترکی‌اش مشهور شده ولی گهگاه به عربی و کردی نیز ترانه‌ای خوانده‌است. وی علاوه بر این، یک تاجر، رستوران‌دار، سازنده شوهای موسیقی تلویزیونی و فعال در زمینه گردشگری است و کانال تلویزیونی مخصوص به خود به نام «تاتلی‌سس» دارد. وی در پروژه‌های ساخت‌وساز در کردستان عراق نیز درگیر بوده‌است. وی اکنون در شهر ازمیر زندگی می‌کند و رستوران تاتلیسس را تأسیس نموده که هر روز به آنجا سر می‌زند.[۲]

محتویات

زندگی شخصی

او برای اولین بار با عدالت دوراک ازدواج کرد که حاصل آن یک پسر به نام احمد تاتلی و دو دختر به نام هایگولشن و گولدن هستند. ابراهیم در سال ۱۹۷۹ باپریحان ساواش ازدواج کرد، حاصل این زندگی ۴ ساله دختری با نام ملک زبیده می‌باشد، تاتلیسس در سال ۱۹۸۳ با دریا تونا ازدواج کرد که حاصل آن یک پسر به نام ابراهیم یا ایدو می‌باشد. ابراهیم در سال ۲۰۱۱ باعایشه گل ییلدیز ازدواج کرد که حاصل آن الیف آدا می‌باشد، این دو در سال ۲۰۱۳ از هم جدا شدند.

او در ایران با نام ابراهیم تاتلیس هم شناخته می‌شود.

نحوه ورود به عرصه خوانندگی

کودکی وی در خانواده‌ای پر جمعیت و فقیر گذشت. ابراهیم از کودکی کار می‌کرد. وی در اوایل جوانی برای کار به استانبول آمد و مدتی به دست فروشی و فروش نخودچی پرداخت. بعدها به فعالیت در امور آهن آلات ساختمانی مشغول شد. مهمترین اتفاق زندگی وی آشنا شدنش با دوستی بود که در آدانا به فعالیت سینمایی مشغول بود. او صدای ابراهیم را کشف کرد و در واقع درهای شهرت را به رویش باز کرد. از آن پس ابراهیم در کازینوهای آدانا و آنکارا به روی صحنه می‌رفت. در اواسط سال ۱۹۷۰ ابراهیم به استانبول آمد و کار خود را در آنجا ادامه داد و با کمک خانواده‌اش اولین آلبوم خود را به نام «کفش پاهایش» به صورت صفحه گرامافون به بازار داد.[۳]

ترور

در تاریخ ۱۳ مارس ۲۰۱۱ میلادی، ابراهیم تاتلیسس در محله شیشلی استانبول مورد حمله قرار گرفت و ترور نافرجام شد. پلیس اعلام کرد که ضارب او از یک خودرو مشکی رنگ اقدام به شلیک چند گلوله کرده و متواری شده ولی جان سالم بدر برد.

آهنگ‌شناسی

آلبوم‌ها

  • Kara Kız (دختر سیه‌چرده) (۱۹۶۸)
  • Beterin Beteri Var (از بد بدتر هم هست) (۱۹۶۹)
  • Yakma Beni Gel Güzelim (مرا نسوزان، زیبای من بیا) (۱۹۷۳)
  • Ayağında Kundura (کفش پاهایش) (۱۹۷۵)
  • Bir Yol Göster (راهی بنما) (۱۹۷۵)
  • Ben İnsan Değilmiyim (من انسان نیستم؟) (۱۹۷۵)
  • ''Sabuha (۱۹۸۱) (صبوحا)
  • Mutlu Ol Yeter (شاد باشی کافیه) (۱۹۸۳)
  • Sabuha (زندگی من) (۱۹۸۴)
  • Yalan (دروغ) (۱۹۸۶)
  • Fosforlu Cevriyem (جوریه پر زرق و برق من) (آلبوم زنده) (۱۹۸۸)
  • Gülüm Benim (گل من) (۱۹۸۹)
  • Mavi Mavi (آبی آبی) (۱۹۸۹)
  • Kara Zindan (زندان سیاه) (۱۹۸۹)
  • İnsanlar (انسان‌ها) (۱۹۸۹)
  • Türkü Dinle Türkü Söyle (ترانه گوش کن، ترانه بخوان) (۱۹۹۰)
  • Vur Gitsin Beni (بیا من را با تیر بزن) (۱۹۹۰)
  • Söylim Mi? (باید بگم؟) (۱۹۹۱)
  • Ah Keşkem (ای کاش) (۱۹۹۲)
  • Mega Aşk (عشق بزرگ) (۱۹۹۳)
  • Haydi Söyle (یالا بگو) (۱۹۹۴)
  • Klasikleri (کلاسیک‌هایش) (۱۹۹۵)
  • Bende İsterim(من هم می‌خواهم) (۱۹۹۶)
  • At Gitsin (بینداز برود) (۱۹۹۸)
  • Selam Olsun (درود بادا) (۱۹۹۹)
  • Yetmez Mi? (بس نیست؟) (۲۰۰۱)
  • Tek Tek (یکی یکی) (۲۰۰۳)
  • Sizler İçin (برای شماها) (تک‌آهنگ) (۲۰۰۴)
  • Aramam (نمی‌جویم) (۲۰۰۴)
  • Bulamadım (پیدا نکردم) (۲۰۰۷)
  • Neden (چرا) (۲۰۰۸)
  • Yağmurla Gelen Kadın (بانوی باران) (۲۰۰۹)
  • Hani Gelecektin (پس چه شد می‌خواستی بیایی) (۲۰۱۰)
  • Mucize (معجزه) (۲۰۱۱)
  • aci gercekler
  • Allah Allah (ااالله ااالله)

فیلم‌شناسی

بازیگری

  • ۱۹۸۰: Çile
  • ۱۹۸۳: Günah
  • ۱۹۸۴: Yaşamak Bu Değil
  • ۱۹۸۴: Ayşem
  • ۱۹۸۵: YALNIZIM
  • ۱۹۸۵: Mavi Mavi
  • ۱۹۸۶: Sarhoş
  • ۱۹۸۶: Gülümse Biraz
  • ۱۹۸۷: Gülüm Benim
  • ۱۹۸۷: Dertli Dertli
  • ۱۹۸۸: Hülya
  • ۱۹۸۸: Aşıksın
  • ۱۹۸۹: Fosforlu
  • ۱۹۹۷: Fırat

کارگردانی

  • ۱۹۸۲: Yalan (دروغ)
  • ۱۹۸۳: Yorgun (خسته)
  • ۱۹۸۳: Günah (گناه)
  • ۱۹۸۴: Ayşem (عایشه من)
  • ۱۹۸۶: Sarhoş (سرخوش)
  • ۱۹۸۶: Gülümse Biraz(لبخندی بزن)
  • ۱۹۸۶: Gülüm Benim(گل من)
  • ۱۹۸۷: Dertli Dertli (دردمندانه)
  • ۱۹۸۸: Hülya (هولیا)
  • ۱۹۸۸: Aşıksın(تو عاشقی)
  • ۱۹۹۷: Fırat (فرات)

Allah allah

نویسندگی

  • ۱۹۸۳: Günah (گناه)

تهیه‌کنندگی

  • ۱۹۸۲: 'Yalan (دروغ)
  • ۲۰۰۹: Mikail Aliyev anadili Atlanta Georgia 1 yerde

 

خوانندگان

هانده ینر

 

هانده ینر ((به ترکی استانبولی: Hande Yener)؛ متولد ۱۲ ژانویه ۱۹۷۳ در شهر استانبول، ترکیه) یکی از خوانندگان زن موسیقی پاپ ترکیه است.

در طی دهه گذشته او سبک جدیدی از موسیقی را به صحنه موزیک ترکیه معرفی کرده‌است. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی خود را در شهر استانبول به پایان رساند. سپس مدتی به عنوان فروشنده مشغول به کار شد و در سال ۱۹۹۰ ازدواج کرد.

از بهترین اهنگ ایشان می توان به اهنگ sebastian روی اورد .

محتویات

آشنایی با سزن آکسو

او در سال ۱۹۹۲ هولیا اوشار را در مرکز خریدی که در آن مشغول به کار بود، در حال خرید ملاقات کرد. هولیا اوشار باعث شد تا او سزن آکسو را ملاقات کند. در پی این ملاقات او به مدت ۲ سال به عنوان وکالیست همخوان با او همکاری کرد.

جدایی از سزن اکسو

او پس از ۲ سال از سزن اکسو جدا شد و یک سال آموزش موسیقی نزد سیاوش گیل گذراند. پس از آن مدت‌ها در کلوب‌ها و بارهای شبانه، علی‌الخصوص در آنتالیا، به اجرا پرداخت.

او اولین آلبومش را در سال ۲۰۰۰ با عنوان "Senden İbaret" عبارت از تو به بازار ارائه کرد. در سال ۲۰۰۲ با همکاری شرکت موزیک ارول کوشه دومین آلبوم هانده ینر بنام"Sen Yoluna, Ben Yoluma" تو به راه خودت و من به راه خودم به بازار آمد. بعد از آن آلبوم"Aşk Kadın Ruhundan Anlamıyor" عشق روح زنان را درک نمی‌کند را به بازار ارائه داد.

آلبوم‌شناسی

هانده ینر
Hande Yener Harbiye Konseri 4 (cropped).jpg
اطلاعات
تولد ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۷۳ ‏(۴۵ سال)
قاضی‌کوی، ترکیه
ملیت ترک
سال‌های فعالیت ۲۰۰۰ تا کنون
YearCoverTitleSales
۲۰۰۰   Senden İbaret


(عبارت از تو)

  • ۰۱-Yalanın Batsın
  • ۰۲-Bunun Adı Ayrılık
  • ۰۳-Güvenemiyorum
  • ۰۴-Yoksa Mani
  • ۰۵-Haykırdım Seni
  • ۰۶-Senden İbaret
  • ۰۷-Anlamadın ki
  • ۰۸-Bitmesin Bu Rüya
  • ۰۹-Güvenemiyorum Remix
  • ۱۰-Yalanın Batsın Remix
۲۰۰۱   Ekstra


(اضافه)

  • ۰۱-Sürünüyorum
  • ۰۲-Yalanın Batsın
  • ۰۳-Senden İbaret
  • ۰۴-Güvenemiyorum
  • ۰۵-Bitmesin Bu Rüya
  • ۰۶-Yalanın Batsın (Club Mix)
  • ۰۷-Sürünüyorum
۲۰۰۲   'Sen Yoluna, Ben Yoluma


(تو براه خودت، من براه خودم)

  • ۰۱-Şansın Bol Olsun
  • ۰۲-Duyduk Duymadık Demeyin
  • ۰۳-Sen Yoluna... Ben Yoluma
  • ۰۴-Yanmışız
  • ۰۵-Üzgünüm O Kadın Ben Değilim (Ü.O.K.B.)
  • ۰۶-Küs
  • ۰۷-Evlilik Sandalı
  • ۰۸-Elin Diline Sakız Ederim
  • ۰۹-Sözün Söz müdür
  • ۱۰-Hadi Geçmiş Olsun
  • ۱۱-Mendil
  • ۱۲–۳۲ Kısım
  • ۱۳-Bakarım Keyfime
  • ۱۴-Bana Olanlar
  • ۱۵-Kazanamadık
  • ۱۶-Sen Yoluna... Ben Yoluma (Dans Version)
  • ۱۷-Duyduk Duymadık Demeyin (Alaturka)
  • ۱۸-Yanmışız (Ud Version)
  • ۱۹-Yanmışız (Greko Latin)
۲۰۰۴   Aşk Kadın Ruhundan Anlamıyor


(عشق روح زنان را درک نمی‌کند)

  • ۰۱-Kırmızı
  • ۰۲-Bedenim Senin Oldu
  • ۰۳-Bir İz Gerek
  • ۰۴-Acele Etme
  • ۰۵-Bu Yüzden
  • ۰۶–۲۴ Saat
  • ۰۷-Armağan
  • ۰۸-Hoşgeldiniz
  • ۰۹-Yanındaki Var Ya
  • ۱۰-Acı Veriyor
  • ۱۱-Acısı Çıkıyor
  • ۱۲–۳۲ Kısım
  • ۱۳-Savaş Sonrası
  • ۱۴-Bence Mutluyduk
  • ۱۵-Aşk Kadın Ruhundan Anlamıyor
  • ۱۶-Savaş Sonrası [Remix]
  • ۱۷–۲۴ Saat [Remix]
* Turkey: Diamond (۴۰۰٫۰۰۰)[۱]
۲۰۰۶   Apayrı


(Totally apart)

  • ۰۱-Yola Devam
  • ۰۲-Apayrı
  • ۰۳-Nasıl Zor Şimdi
  • ۰۴-Kelepçe [Club Version]
  • ۰۵-Kim Bilebilir Aşkı
  • ۰۶-Bugün Sevgililer Günü
  • ۰۷-Şefkat Gibi
  • ۰۸-Aşkın Ateşi
  • ۰۹-Kanat
  • ۱۰-Unut
  • ۱۱-Düş Bozumu
  • ۱۲-Sakin Olmalıyım
  • ۱۳-Sorma
  • ۱۴-Kelepçe [Clip Version]
  • ۱۵-İnsanlar Çok
* Turkey: Gold (۱۶۵٫۰۰۰)[۲]
۲۰۰۶   Hande Maksi


(Hande Maxi)

  • ۰۱-Biraz Özgürlük
  • ۰۲-Deri Eldiven
  • ۰۳-Heey Çocuk
  • ۰۴-Kelepçe (New Version)
  • ۰۵-Kim Bilebilir Aşkı (New Version)
  • ۰۶-Yola Devam (New Version)
۲۰۰۷   Nasıl Delirdim


(How I went mad)

  • Kibir (Yanmam Lazım)
  • Ne Yaparsın
  • Yalan Olmasın
  • Romeo
  • Fırtına
  • Şu an erken
  • Paranoya
  • Nasıl Delirdim
  • Kurtar Beni
  • Kötülük
  • Sen Anla
  • Aşkın Gücü
  • Naciye
  • Seni Sevi... yorumlar yok
  • Kibir Remix (CD Bonus Track)
* Turkey: Gold (۷۰٫۰۰۰)

خوانندگان

نصرت فتح‌علی خان

 
نصرت فَتِح‌علی خان
Nusrat Fateh Ali Khan 03 1987 Royal Albert Hall.jpg
نصرت خان در حال اجرا در رویال آلبرت هال، ۱۹۸۷
اطلاعات
نام اصلی پرویز فتح علی خان
نام مستعار شاهنشاه قوالی، خان صاحب، نصرت خان
تولد ۲۲ مهر ۱۳۲۷
فیصل‌آباد، پنجاب، پاکستان
ملیت پاکستان
مرگ ۲۵ مرداد ۱۳۷۶ لندن انگلستان
سبک‌(ها) قوالی، غزل، موسیقی تلفیقی
سازهای برجسته
طبله
نصرت فتح‌علی خان

نصرت فَتِح علی خان،[۱] خواننده و استاد سبک قَوّالی[۲] اهل پاکستان بود.

نصرت فتح علی خان، از دریافت‌کنندگان جایزه پیکاسو است. از ترانه‌های مشهور وی می‌توان به دللگی و دم مست قلندر اشاره کرد.

زندگی

وی در تاریخ ۱۳ اکتبر ۱۹۴۸ میلادی، در شهر فیصل‌آباد در پنجاب، پاکستان متولد شد. پدر وی فتح علی خان، موسیقی‌شناس، نوازنده و خواننده موسیقی قوالی بود. پدرش در سال ۱۹۶۴ میلادی، درگذشت و نصرت مجبور شد که جای پدر را در گروه پر کند. نصرت توسط عمویش، استاد مبارک علی خان تحت آموزش قرار گرفت.

نصرت فتح علی خان، در طول زندگی خود توانست سبک قَوّالی را به موسیقی جهانی معرفی کند.[۳] وی با مایکل بروک در هالی ود هم موسیقی بسیار موفقی ارائه داده بود که پذیرش جهانی داشت۔ از بهترین غزل‌ها و قوالی‌های او می‌توان به غزل‌های زیر اشاره نمود۔ ۱۔ دل لگی ۲۔ تم ایک گورکه دهندا هو [تو یک معمایی] ۳۔ آفرین آفرین ۴۔ دم مست قلندر ۵۔ دلهی کا سهرا [تاج گل داماد] ۶۔ مزه آگیا [حال کردم] ۷۔ مست نظروں سی الله بچای [ خدا از نگاه مستش پناه بده] ۸۔ تنهایی ۹۔ سانسوں کی مالا په [رو دسته گل نفس هام] ۱۰۔ علی دا ملنگ [ملنگِ علی ام] ۱۱۔ هنجو اکهیاں دی [اشک‌ها در خیمه چشمات] ۱۲۔ من اٹکیا بیپرواه [وجودم بدون هراس] ۱۳۔ رب نوں مناواں کدهی یار نوں مناواں [ یا خدامو خوش کنم یا یارمو] ۱۴۔ حق علی علی ۱۵۔ وهی خدا هی [همون خداست] قابل ذکر است که ایشان صدها قوالی و غزل هت داده که خارج از بیان است [۱]۔ صدای او خیلی زود در اعماق روح شنوندگان اثر می‌کرد و هنوز موسیقی او در سر تا سر جهان پخش می‌شود. نصرت فتح علی خان در تاریخ ۱۶ اوت ۱۹۹۷ میلادی، بر اثر عارضه قلبی در بیمارستانی در لندن درگذشت. وی در هنگام مرگ ۴۸ سال داشت.[۴]