بخشهایی از کتاب
هميشه به اين فكر مىكنم كه علت گريه چيست: در هنگام گريه، بدنمان در حال مبارزه با چيزی است كه ذهن و قلبمان نمیتوانند آن را توجيه كنند...
📚 دور از خانه
👤 سارو برایرلی
هميشه به اين فكر مىكنم كه علت گريه چيست: در هنگام گريه، بدنمان در حال مبارزه با چيزی است كه ذهن و قلبمان نمیتوانند آن را توجيه كنند...
📚 دور از خانه
👤 سارو برایرلی
از سختترین کار دنیا این است که شاهد رنج کشیدن کسی باشیم که برایمان عزیز است.
📚از #کتاب سرگذشت تنهایی | نوشتهی #فی_باوند_آلبرتی
🪻
به هرآنچه که ما را به برخی انسانها وابسته میکند نام عشق ننهیم.
گاهی عادت،
گاهی منفعت طلبی،
گاهی دلسوزی، گاهی تنهایی و ...
میتواند ما را با توهمِ عشق فریب دهد...!
افسانه سیزیف
آلبر_کامو
هرجا قلبت باشد،
گنجت هم همانجاست.
قلب تو زنده است، همچنان به آنچه برای گفتن دارد، گوش بسپار،
هرگز نمی توانی قلبت را خاموش کنی
و حتی اگر وانمود کنی، به او گوش نمیدهی،
باز همیشه در درون سینهات
به تکرار نظرش درباره زندگی و جهان ادامه میدهد.
هیچکس نمیتواند از قلبش بگریزد.
برای همین بهتر است آنچه را که میگوید بشنوی.
در این صورت هرگز
ضربهای را دریافت نمیکنی
که انتظارش را نداشته باشی...
کیمیاگر
کوئیلو
تنهایی، چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد.
آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطهاش با دیگران دارد ...
📕 #فلسفه_تنهایی
✍ #لارس_اسوندسن
▫️از خودم میپرسم چه چیزی در او میدیدم؟ و در ذهنم صدها پاسخ برای این سوال مییابم. موی کمپشت شانه شده به یک سو، ظریفترین چینهای لبخند-ساکن گوشۀ چشمها، پیامهای تلگرافی مکثهای میان حرفی، سرخ شدن پیشانی از خواندن پیامی عاشقانه...
جذابیتِ بیاهمیتترین اعمالش، راه رفتن، نگاه کردن، غذا خوردن، گرفتن کتابی در دست، لبخند زدن، دست تکان دادن و... تنها بخش کوچکی از آن هزاران هزار چیزیست که در او میبینم و میلِ کشف کردن دارم؛ هزاران هزار اعمال بیاهمیت، شاهدی بر کامل بودن او.
✍ آلن دوباتن
📖 جستارهایی در باب عشق
❞ سوگ بهای جرئت دوست داشتن دیگران است. ❝
مسئله مرگ و زندگی
اروین یالوم
به این نتیجه رسیدهام که بیشترِ مردم بزرگ نمیشوند. ما جای پارک خودمان را پیدا میکنیم و به کارتهای اعتباریمان افتخار میکنیم. ازدواج میکنیم و جرات میکنیم بچهدار شویم و به آن بزرگ شدن میگوییم.
اما فکر کنم بیشترین کاری که میکنیم پیر شدن است.
ما تراکم سال ها را در بدنهایمان و روی صورت هایمان این طرف و آن طرف میبریم؛ اما معمولا خود حقیقی ما، کودک درونمان، هنوز بیگناه است و مثل گیاه مگنولیا خجالتی است.
نامهای به دخترم
مایا آنجلو
ما که در اردوگاه كار اجباری زندگی ميكرديم، به چشم میديديم مردانی را كه به كلبههای ديگر میرفتند و ديگران را دلداری میدادند و آخرين تكه نانشان را هم به آنها میبخشيدند.
درست است كه شمار اين مردان زياد نبود، امّا همين هم ثابت میكند كه همه چيز را میتوان از یک انسان گرفت مگر یک چيز: آخرين آزادی بشر را در گزينش رفتار خود در هر شرايطی و گزينش راه خود.
📚از #کتاب انسان در جستجوی معنا | نوشتهی #ویکتور_فرانکل
کتاب «عقرب روی پلههای قطار اندیمشک»
اثر: حسین مرتضائیان آبکنار
انتشارات قطره
سالها پیش کتاب «عقرب روی پلههای قطار اندیمشک» در ایران برنده جایزه گلشیری و مهرگان در متفاوتترین رمان سال از بنیاد واو شد و به فرانسه و عربی هم ترجمه شد.
گرچه در ژانر جنگ هشت ساله است اما به لحاظ درونمایه رمانی ضدجنگ است که از زبان سربازی روایت میشود که آخرین روزهای تسویهاش با اوجگیری جنگ با موانعی روبرو شده.
این رمان نمونهی خوبی برای آموزش شیوهی تبدیل یک خاطره به داستانی بسیار پُرکشش و جذّاب است.
هر دو کشور ایران و عراق به دلیل آسیبهای پساجنگ به رمانهایی این چنین که سنتشکنانه از پدیدهی جنگ اسطورهزدایی میکنند علاقه بیشتری نشان میدهند چون جنگ را ویرایشی از تقابلات زمینی میبینند تا فرمی از تصویرهای اسطورهای و معنوی.
ضمناً این تصویر غیرمزورانه از جنگ که سوژههای آن را انسانهایی زمینی نشان میدهد که مثل همه از مرگ هراس دارند،از جنگ فرار میکنند حتیٰ مواد مصرف میکنند و خودخواهی دارند، به تصویر مشترک دو کشور از ابژهی ضدجنگ کمک میکند.
منم زیبا