موسیقی دانان ایرانی

بهنام صفوی

 

بهنام صفوی
IMG behnam safavi best.jpg
اطلاعات
نام اصلیبهنام صفوی
تولد۱۵ تیر ۱۳۶۲ (۳۵ سال)
شیراز
ملیت ایران
مرگ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸[۱]
سبک‌(ها)پاپ
حرفه(ها)خواننده، آهنگساز، تنظیم کننده
ساز(ها)پیانو، کوبه‌ای، کیبورد، گیتار
سال‌های فعالیتبه‌طور رسمی از سال ۱۳۸۵ تاکنون
ناشرینپویا موزیک (۱۳۸۸)، آوای هنر (۱۳۹۱) و (۱۳۹۳)، اکسیر نوین (۱۳۹۵)
سازهای برجسته
پیانو، کیبورد، کوبه‌ای
آلبوم معروفعشق من باش
جایزه(ها)بهنام صفوی به عنوان پدیده موسیقی سال ۱۳۹۸ معرفی شد و آلبومش (عشق من باش) جزء پرفروش‌ترین آلبوم‌های موسیقی پاپ قرار گرفت.

بهنام صفوی (زاده ۱۵ تیر ۱۳۶۲ در شیراز-درگذشته ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ در اصفهان)، خواننده موسیقی پاپ ایرانی بود. وی پس از تولد به بندر ماهشهر رفت و تا ۱۶ سالگی در آنجا زندگی کرد. تحصیلاتش در مقطع کارشناسی رشتهٔ مهندسی عمران بود و در تهران زندگی می‌کرد.[۲] موسیقی را از دوران کودکی با ساز پیانو به صورت خودآموز آغاز کرد؛ سپس به فراگیری سازهای کوبه‌ای پرداخت. نخستین آلبومش را با نام عشق من باش در سال ۱۳۸۸ روانه بازار کرد. بهنام صفوی جزو بهترین خوانندگان پاپ به‌شمار می‌رفت و برگزاری کنسرت‌های متعدد داخلی و خارجی از فعالیت‌های او بود. وی در سال ۱۳۸۵ قطعه تمنا را منتشر کرد که مورد استقبال فراوان قرار گرفت و همین انگیزه‌ای برای تولید آلبوم اولش (عشق من باش) شد.[۳][۴] بهنام صفوی یکی از ستارگان جوان موسیقی پاپ ایران بود و طرفداران زیادی داشت.[۴][۵][۶]

محتویات

بیماری

وی از سال ۱۳۹۲ دچار ضایعهٔ مغز شده بود که با پیشرفت این بیماری در صبح ۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ مجبور به عمل جراحی سختی شد. حال بهنام صفوی بعد از عمل در ایران بسیار بهتر شده بود و حتی آلبوم جدید خودش به نام (معجزه) را هم منتشر کرد و کنسرت‌ها و اجراهای زیادی را هم برگزار نمود. همچنین چندین تک آهنگ را هم بعد از عمل خود منتشر کرد ولی در سال ۱۳۹۶ دوباره بیماری بهنام صفوی تشدید شد و این‌بار برای درمان به آلمان سفر کرد و توسط مجید سمیعی در بیمارستان INI هانوفر آلمان تحت عمل جراحی دوباره قرار گرفت. بهنام صفوی بعد از عمل جراحی خود در آلمان به ایران بازگشت.[۷][۷] بهنام صفوی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ و پس از تحمل شش سال بیماری در بیمارستان میلاد اصفهان درگذشت.[۸]

ترانه‌شناسی

آلبوم‌ها

نام آلبومانتشارتوضیحاتتعداد قطعات
بگو دوستم داری۱۳۸۳غیررسمی۹ قطعه
عشق من باش۱۳۸۸رسمی۹ قطعه
آرامش۱۳۹۱رسمی۹ قطعه
فوق‌العاده۱۳۹۳رسمی۱۱ قطعه
معجزه۱۳۹۵رسمی۱۳ قطعه

۱۳۸۳ - آلبوم (غیررسمی) بگو دوستم داری

نام
بهونه
خورشید روز
پس کوچه
آشنا
خسته
بگو دوستم داری
خواهش
من و تو
ماه من

۱۳۸۸ - آلبوم عشق من باش

 
نامترانه‌سراآهنگسازتنظیم
عشق من باشزانیار خسرویبهنام صفویسیروان خسروی
خسته شدمساغر شفیعیبهنام صفویسیروان خسروی
غروررضا ناظریحمید عسکریسیروان خسروی
تمناساغر شفیعیبهنام صفویبهنام صفوی
رفیق نیمه راهشهرزاد طباطباییبهنام صفویسیروان خسروی
بی تو امشبزهرا کلاتهبهنام صفویبهنام صفوی
تبریکعلی بحرینیشهاب رمضانسیروان خسروی
بی‌قرارساغر شفیعیبهنام صفویبهنام صفوی
دل خستهرضا ناظریبهنام صفویبهنام صفوی

۱۳۹۱ - آلبوم آرامش

نامترانه‌سراآهنگسازتنظیم
دلتنگتممحمد کاظمیبهنام صفویسیروان خسروی
دست خودم نیستمحمد کاظمیبهنام صفویسیاوش صدری
کاش خدا منو ببینهدانیال طهماسبیبهنام صفویسیروان خسروی
آرامشمریم اسدیبهنام صفویبهنام صفوی
چه بی‌اندازه میخوامتمریم اسدیبهنام صفویسیروان خسروی
عشق بی نظیرمحمد کاظمیبهنام صفویزانیار خسروی
خاطره‌های قدیمامیر ارجینیشهاب رمضانبهنام صفوی
باورپگاه موسویشهاب رمضانزانیار خسروی
پشیمونممحمد کاظمیبهنام صفویامیر عظیمی

۱۳۹۳ - آلبوم فوق‌العاده

نامترانه‌سراآهنگسازتنظیم
فوق‌العادهمحمد کاظمیبهنام صفویکوشان حداد
خاطرهمحمد کاظمیبهنام صفویغلامرضا صادقی بهنام صفوی
اولین قرارمحمد کاظمیبهنام صفویکوشان حداد
فهمیدمحمد کاظمیبهنام صفویکوشان حداد
آشتیمحمد کاظمیبهنام صفویغلامرضا صادقی بهنام صفوی
بگو آرهمحمد کاظمیبهنام صفویغلامرضا صادقی
رفیقم باشمحمد کاظمیبهنام صفویغلامرضا صادقی بهنام صفوی
یادتهمحمد کاظمیبهنام صفویغلامرضا صادقی
چند بار عاشق شدیمریم اسدیبهنام صفویغلامرضا صادقی بهنام صفوی
سوء تفاهممحمد کاظمیبهنام صفویکوشان حداد
چقدر خوبهمحمد کاظمیبهنام صفویبهنام صفوی

۱۳۹۵ - آلبوم معجزه

نامترانه‌سراآهنگسازتنظیم
کافیهروزبه بمانیبهنام کریمیبهروز صفاریان
وقته عشقهمهرزاد امیرخانیفرشید ادهمیمعین راهبر
معجزهروزبه بمانیبهنام صفویمعین راهبر
دنیامو عوض کنمحمد کاظمیامیر علی زمانیانمهران عباسی
چه حال خوبیهحسین غیاثیبهنام صفویمعین راهبر
زیر یک سقفحسین غیاثیبهنام کریمیبهنام کریمی
شوخی ندارممحمد کاظمیبهنام صفویمهران عباسی
حسودمحمد کاظمیمحمد کاظمیحامد برادران
چه سودی می‌بریمریم اسدیبهنام صفویحامد برادران
دنیا به من نیومدهامین بامشادبهنام صفویآرون حسینی
حیفمحمد کاظمیبهنام صفویحامد برادران
فرصت کمهدکتر افشین یداللهیسیروان خسرویغلامرضا صادقی
خدامحمد کاظمیصادق نورانیغلامرضا صادقی

تک‌آهنگ‌ها

تنظیم و آهنگ‌سازی برای دیگر خوانندگان

نامخوانندهترانه‌سراآهنگ‌سازتنظیم‌کننده
طعنهحمید عسکریفرهاد زارعفرهاد زارعبهنام صفوی
کی عوض شدهحمید عسکریحمید عسکریحمید عسکریبهنام صفوی
باورحمید عسکریفرهاد زارعفرهاد زارعبهنام صفوی
چشمای توحمید عسکریمحمد کاظمیشهاب رمضانبهنام صفوی
چشمان سیاهاحسان آریازانیار خسرویبهنام صفویبهنام صفوی
کاش تو دنیای تو بودماحسان آریامحمد بکرانیبهنام صفویفرهاد زارع
چه مهربوناحسان آریامریم اسدیبهنام صفویبهنام صفوی
آلبوم ماه غریبمهدی عبدلیجمعی از ترانه سرایاناحمد ذکریاییبهنام صفوی
سرگشتهحسین کشتکارفایز دشتیبهنام صفویبهنام صفوی
شبای سردعلی پوریانمیلاد لطیفیبهنام صفویبهنام صفوی
خلوت شبافشین سپهربیتا ریاحیبهنام صفویبهنام صفوی
در انتهای شبافشین سپهراهورا ایمانبهنام صفویبهنام صفوی
خاطرهافشین سپهرروح‌انگیز بنیادلوبهنام صفویبهنام صفوی
سر ابن کوچهافشین سپهرزهرا کلاتهامید حجتبهنام صفوی
قاب عکسافشین سپهربیتا ریاحیافشین سپهربهنام صفوی
طعم مستیافشین سپهرشهاب افشارافشین سپهربهنام صفوی
گلکمافشین سپهربیتا ریاحیبهنام صفویبهنام صفوی
پیش‌درآمد ماتم عشقافشین سپهر_________بهنام صفویبهنام صفوی
ماتم عشقافشین سپهرروح‌انگیز بنیادلوافشین سپهربهنام صفوی
عجب حوصله داریافشین سپهرداریوش ایزد پوربهنام صفویبهنام صفوی
وقتی نیستی(انتظار)افشین سپهرسعید ساداتبهنام صفویبهنام صفوی
آهویی دارم خوشگلهگروه کودکرضا نقابتبنیامین بهادریبهنام صفوی
آلبوم زیباترین رنگین کمانشخصیت عروسکی (چرا)رضا نقابترضا نقابتبهنام صفوی

موزیک ویدئوها

ردیفنام موزیک ویدئوتوضیحات
۱تمنا 
۲دلتنگتم 
۳بگو آره 
۴معجزه 
۵سؤالبرای تیتراژ
۶دعا می‌کنمبرای تیتراژ
۷خدابرای تیتراژ
۸اخراجی‌های ۳برای تیتراژ
۹آرامشنماهنگ
۱۰پشیمونم 
۱۱کاش خدا منو ببینهنماهنگ
۱۲چه بی‌اندازه میخوامتنماهنگ
۱۳عشق من باشنماهنگ
۱۴همین حوالینماهنگ

 

همایون (دستگاه موسیقی)

 

 

 
 
 

دستگاه همایون یکی از دستگاه‌های ردیف موسیقی ایران است.

دستگاه همایون از نظر فواصل، دانگ اولش به دستگاه شور نزدیک است و از طریق گوشه‌های دیگرش امکان پرده‌گردانی به دستگاه‌های نوا، سه‌گاه و چهارگاه را نیز فراهم می‌کند. آواز شوشتری و آواز بیات اصفهان نیز از ملحقات این دستگاه به شمار می‌آیند. از دیگر گوشه‌های مهم این دستگاه می‌توان به گوشهٔ «بیداد» اشاره کرد.

دستگاه همایون به خاطر احساس شاهانه و اشرافی‌اش شناخته می‌شود.

محتویات

تاریخچه

ریشهٔ نام این دستگاه، واژهٔ «هماگون» است که معنای فرخنده یا خجسته دارد.[۱] عبدالقادر مراغی موسیقی‌شناس قرن نهم هجری از همایون به عنوان یکی از شعبات بیست‌وچهارگانه نام برده‌است که شامل برخی نغمه‌های مقام زنگوله و برخی نغمه‌های مقام رهاوی است؛ اما فواصل آن شعبه و آنچه امروزه به عنوان دستگاه همایون شناخته می‌شود مطابقت ندارد و نمی‌توان آن را منشأ دستگاه همایون شمرد.[۲]

ساختار

 

فرهاد فخرالدینی همچنین به گونهٔ مشابهی از گام همایون که توسط ابوالحسن صبا در ردیف او برای ویولن معرفی شده اشاره کرده‌است که در آن درجهٔ ششم ربع پرده بالاتر قرار دارد. صبا این نوع از همایون را بر پایهٔ نت می معرفی کرده ولی در تصویر زیر برای راحتی مقایسه، این گام بر پایهٔ سل بازنویسی شده‌است.[۴] فواصل این گام، با گام چهارگاه مطابقت دارد و فخرالدینی نیز ذکر می‌کند که در برخی ردیف‌ها همایون پس از مختصر توقفی در درآمد، به چهارگاه همنام خود پرده‌گردانی می‌کند.[۵] هرمز فرهت حتی پا را از این فراتر گذاشته و در دستگاه همایون گوشه‌ای با نام «چهارگاه» معرفی می‌کند.[۶] با این حال، فخرالدینی خود نیز در توصیف گام همایون، درجات دوم و ششم را دارای «علامت ربع پرده‌ای» توصیف می‌کند.[۷] در مقابل هرمز فرهت درجهٔ ششم را فاقد علامت ربع پرده توصیف می‌کند؛ او اشاره می‌کند که درجهٔ سوم زیر نت پایه (دو نت بمتر از نت پایهٔ همایون) معمولاً ریزپرده‌ای است، اما درجهٔ ششم چنین نیست.[۸]

 

از این جهت، گام همایون به گام دستگاه شور نزدیکی دارد (در هر دوی آن‌ها، درجهٔ دوم گام سه ربع پرده با درجهٔ اول گام فاصله دارد) اگر چه در شور درجهٔ سوم گام نیم‌پرده پایین‌تر است. در درآمد همایون نیز مانند شور، درجهٔ دوم نت شاهد دانسته می‌شود.[۹]

همچنان که پیشتر ذکر شد، در نظریه ادوار همایون به عنوان یکی از شعبه‌های بیست‌وچهارگانه ذکر شده بوده که فواصل آن با دودانگی دستگاه همایون امروزی متفاوت است:[۱۰]

شعبه همایون دربارهٔ این پرونده بشنوید (با کوک اعتدال مساوی) راهنما·اطلاعات

همچنین داریوش طلایی در نظریه‌ای، تمام دستگاه‌های موسیقی ایرانی را با کمک چهار دانگ قابل دستیابی می‌داند؛ وی دودانگیِ دستگاه همایون را محصولی از پیوستن یک دانگ شور به یک دانگ چهارگاه بر می‌شمرد، به این شکل:[۱۱]

دودانگی همایون بر اساس نظریهٔ داریوش طلایی دربارهٔ این پرونده بشنوید (با کوک اعتدال مساوی) راهنما·اطلاعات

در بیشتر ردیف‌هایی که فخرالدینی به آن‌ها استناد کرده، همایون یا بر پایهٔ نت می نوشته شده و یا بر پایهٔ نت لا.[۱۲]

پرده‌گردانی

مقایسهٔ دانگ اول سه‌گاه با درجات همایون[۱۳]

دستگاه همایون با دستگاه‌های سه‌گاه و شور ارتباط دارد. به دلیل شباهت شور و همایون، با بم کردن نت سوم گام همایون به میزان نیم‌پرده می‌توان وارد شور شد. همایون را می‌توان به دستگاه چهارگاه نیز ارتباط داد و این کار با افزودن نیم‌پرده به نت ششم گام همایون و کم کردن ربع پرده از نت پنجم امکان پذیر است که گوشهٔ منصوری را تداعی می‌کند. عکس همین عمل و گذر از چهارگاه به همایون نیز در گوشهٔ مخالف دستگاه چهارگاه قابل اجراست.[۱۴]

پرده‌گردانی به دستگاه سه‌گاه نیز با کمک گوشهٔ زابل میسر است. نزدیکی درجات دانگ اول سه‌گاه با درجات حول و حوش نت پایهٔ همایون، امکان اجرای زابل در هر دو دستگاه را فراهم می‌کند.[۱۵]

فرهت معتقد است که در میان دستگاه‌های موسیقی ایرانی، پرده‌گردانی در همایون زودتر از بقیهٔ دستگاه‌ها رخ می‌دهد، چنانکه خواننده یا نوازنده پس از اجرای درآمد به سرعت از همایون به یک دستگاه یا آواز دیگر می‌رود؛ اما در مقابل فرود به محور اصلی دستگاه همایون گاه طولانی‌تر است تا این محور اصلی به خوبی به شنونده یادآوری بشود.[۱۶]

گوشه‌ها

گذشته از درآمد دستگاه، مهم‌ترین گوشه‌های دستگاه همایون به شرح زیر هستند.[۱۷][۱۸]

چکاوک

به گفتهٔ فخرالدینی، این گوشه معمولاً با یک جملهٔ کوتاه به عنوان مقدمه با ساز آغاز می‌شود و پس از آن یک یا دو بیت شعر خوانده می‌شود. شاهد آن درجهٔ چهارم همایون است و نت شاهد آن یا همان نت شاهد است و یا نت پایه.

اما فرهت این گوشه را چنین تعریف می‌کند: تمرکز روی درجهٔ هفتم است، نت شاهد آن درجهٔ چهارم همایون است، درجهٔ دوم (که نت شاهد درآمد همایون بود) اهمیتش را از دست می‌دهد.

بیداد

این گوشه هم ابتدا با یک جملهٔ سازی شروع شده و پس از آن همراهش یک یا دو بیت شعر خوانده می‌شود. نت شاهد آن درجهٔ پنجم همایون و نت ایست آن درجهٔ چهارم همایون است. گوشهٔ بیداد در منطقهٔ وسط همایون اجرا می‌شود و با بالارفتن به سمت درجهٔ ششم، زمینه را برای اوج دستگاه فراهم می‌کند.

به عقیدهٔ هرمز فرهت گوشهٔ بیداد احتمالاً جزو گوشه‌های جدیدتر در ردیف موسیقی ایرانی است. گوشهٔ بیداد در تمام اجراهای دستگاه همایون، حتی اجراهای کوتاه‌تر، همیشه اجرا می‌شود و معمولاً در اواسط اجرای دستگاه به کار گرفته می‌شود. این گوشه دارای شخصیتی «عاشقانه» توصیف شده‌است.[۱۹]

نی‌داود

فخرالدینی می‌نویسد که این گوشه از درجهٔ سوم همایون آغاز می‌شود و نت شاهد آن درجهٔ پنجم و نت ایست آن نت پایه همایون است. اما فرهت آن را مشابه گوشهٔ بیداد می‌داند و معقتد است که می‌توان آن را بخشی از گوشهٔ بیداد نیز تلقی کرد.

عشاق

این گوشه، در اوج دستگاه اجرا می‌شود. شاهد ان درجهٔ هشتم و ایست آن درجهٔ پنجم و سپس درجهٔ چهارم است. درجهٔ ششم در گوشهٔ عشاق نت متغیر است و در ملودی‌های بالارونده ربع پرده زیرتر می‌شود. درجهٔ نهم همایون نیز در اوج ربع پرده پایین آورده شده و بکار می‌شود (که از این جهت مشابه اوج دستگاه شور نیز هست).

باوی

ملودی آن بیشتر در اطراف درجهٔ چهارم و پنجم دور می زند و حالتی شبیه به گوشهٔ بیداد و آواز بیات اصفهان پیدا می‌کند، اما گاهی نیز به اوج همایون راه پیدا می‌کند.

ابوالچپ

شاهد و ایست آن درجهٔ چهارم همایون است و خاتمهٔ آن در نت پایهٔ همایون. این گوشه وسعت زیادی دارد و شامل یک فاصلهٔ هفتم کوچک می‌شود.

راوندی

شاهد و ایست این گوشه درجهٔ چهارم همایون است و گاهی جزئی از گوشهٔ ابوالچپ نیز محسوب شده‌است. نام آن احتمالاً مرتبط است با منطقه‌ای به نام «راوند» که از توابع قزوین بود.

موره

این گوشه در واقع فرود به همایون است که پس از ابوالچپ و راوندی اجرا می‌شود. در این گوشه درجهٔ سوم ربع پرده و درجهٔ چهارم نیم پرده پایین می‌آیند (و نسبت به هم فاصلهٔ دوم کم‌کوچک پیدا می‌کنند) ولی بعد به جای خود باز می‌گردند.

لیلی و مجنون

شاهد آن درجهٔ چهارم و ایست آن ابتدا درجهٔ دوم (همان شاهد همایون) و سپس نت پایهٔ همایون است. این گوشه معمولاً با یک یا دو بیت از منظومهٔ لیلی و مجنون اجرا می‌شود.

طرز

در گوشهٔ طرز نت شاهد درجهٔ چهارم و نت ایست درجهٔ دوم همایون است.

نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا

این گوشه‌ها در قدیم پس از گوشهٔ طرز اجرا می‌شدند. این گوشه‌ها نهایتاً با فرودی به نام «بال کبوتر» که از وصل درجهٔ هشتم به درجهٔ چهارم حاصل می‌شده به همایون باز می‌گشتند. امروزه این گوشه‌ها در چارچوب دستگاه راست‌پنج‌گاه شناخته و اجرا می‌شوند.

نفیر

این گوشه نیز در اوج همایون اجرا می‌شود (و احتمالاً نام گوشه نیز به صدای نفیرمانند خواننده در اوج آواز اشاره دارد). شاهد آن درجهٔ هشتم و ایست آن درجهٔ پنجم است. درجهٔ ششم نیز مانند گوشهٔ عشاق، نت متغیر است. در گوشهٔ نفیر درجهٔ نهم نیز ربع پرده پایین‌تر می‌آید و جمعاً وسعت ملودی در این گوشه بک فاصلهٔ هفتم کاسته است.

فرنگ

گوشهٔ فرنگ گوشه‌ای موزون و سازی است که پس از نفیر نواخته می‌شود. فرصت شیرازی در بحورالالحان گفته که به این گوشه «شوشتری سرگردان» هم گفته می‌شود.

زابل

نت شاهد و ایست آن منطبق بر نت پایه همایون است و ملودی آن تنها متکی بر درجات یک دانگ همایون است. زابل در اصل از گوشه‌های دستگاه سه‌گاه است اما چون درجات دانگ اول سه‌گاه با درجات نزدیک به نت پایه همایون مطابقت می‌کنند، اجرای آن در همایون نیز میسر است.

از گوشهٔ زابل می‌توان برای پرده‌گردانی به دستگاه شور نیز استفاده کرد.

بیات عجم

در واقع نوع دیگری از گوشهٔ زابل است. شاهد آن درجهٔ هشتم و خاتمه‌اش در درجهٔ چهارم همایون است. به عقیدهٔ فرهت، در دستگاه همایون گوشهٔ زابل معمولاً با گوشهٔ بیات عجم دنبال می‌شود و پس از آن فرود سه‌گاه اجرا می‌شود اما سپس به همایون بازگشت می‌شود.

عُزّال

این گوشه در اصل مربوط به دستگاه شور است. تمام گوشه‌های اوج همایون (عشاق، نفیر، زابل و بیات عجم) زمینه را برای تغییر از همایون به شور از طریق درجهٔ هشتم همایون فراهم می‌کنند. گوشهٔ عزال، این پرده‌گردانی را کامل می‌کند. بدیهی است که در این گوشه درجهٔ دهم (سوم) همایون نیم‌پرده پایین می‌آید تا با شور منطق بشود.

فرهت گوشهٔ عزال را هم در دستگاه همایون و هم در دستگاه شور جزو گوشه‌های اوج دستگاه طبقه‌بندی می‌کند.

دَناسِری

محور ملودی این گوشه ابتدا در درجهٔ هفتم و ایست آن در درجهٔ چهارم است؛ سپس سیر ملودی از درجهٔ هشتم گذشته و پس از مدتی به درجهٔ پنجم باز می‌گردد و در آنجا پایان می‌یابد. حالت آن شبیه به گوشهٔ عشاق است و مطلوب است که پس از عشاق نواخته شود.

گوشهٔ دناسری در واقع در مسیر بازگشت همایون از اوج به نت پایه است. همایون پس از بسط و پرورش لازم در منطقهٔ اوج، از این طریق ابتدا به منطقهٔ میانی باز می‌گردد و نهایتاً به مایهٔ اصلی فرود می‌آید.

شوشتری

نوشتار اصلی: شوشتری (گوشه موسیقی)

شوشتری یکی از مهم‌ترین گوشه‌های دستگاه همایون است. شاهد آن درجهٔ چهارم و ایست آن درجهٔ دوم و خاتمهٔ آن درجهٔ اول همایون است. تکیهٔ اصلی شوشتری بر یک دورهٔ پنج‌نتی به فاصلهٔ پنجم درست است که از درجه‌ٔ اول تا پنجم را شامل می‌شود. گوشه‌های میگُلی، مَرودشتی و بهبهانی نیز جزو ملحقات شوشتری محسوب می‌شوند.

منصوری

این گوشه در اصل در دستگاه چهارگاه قرار دارد و راهی را برای پرده‌گردانی از شوشتری به چهارگاه فراهم می‌کند.

از همایون به دو طریق می‌توان به چهارگاه پرده‌گردانی کرد. یکی آن که به چهارگاهِ همنام خود برود (مثلاً از همایونِ می به چهارگاه می) و دیگری آن که به چهارگاهی که یک فاصلهٔ چهارم درست بالاتر قرار دارد برود (مثلاً از همایون می به چهارگاه لا). اگر این گذار از مسیر اول رخ بدهد، به عقیدهٔ فرهت گوشه‌ای که به دست می‌آید را می‌توان «چهارگاه» نامید (اگر چه در دستگاه همایون است). اما اگر این گذار به روش دوم صورت بگیرد، از طریق عبور از گوشهٔ شوشتری به گوشهٔ منصوری میسر می‌گردد. از آنجا که دو دانگ چهارگاه دارای فواصل مشترکی هستند، در نتیجه هر دوی آن‌ها می‌توانند جای دانگ اول همایون قرار بگیرند. در نتیجه گوشهٔ موالیان (از چهارگاه) نیز می‌تواند برای پرده‌گردانی به همایون استفاده شود.

شاهد گوشهٔ منصوری نیز مانند شوشتری، درجهٔ چهارم همایون است و نت ایست آن در ابتدا نت پایهٔ همایون است ولی در ادامه به نت چهارم همایون تغییر می‌کند. همچنین در گوشهٔ منصوری درجهٔ پنجم همایون ربع پرده پایین می‌آید و درجهٔ ششم ربع پرده بالا می‌رود (که همان تبدیل به چهارگاه است). وسعت ملودی در منصوری حدود یک فاصلهٔ هشتم درست است.

گوشهٔ منصوری نهایتاً می‌توان به شوشتری فرود بیاید و پس از آن نیز به مایهٔ اصلی همایون بازگشت کند.

مُوالیان

فرهت از این گوشه پس از گوشه‌های درآمد و پرده‌گردانی‌هایی که به چهارگاه ممکن هستند یاد می‌کند. او می‌نویسد که دستگاه همایون معمولاً از وسط دستهٔ سازهایی مثل تار و سه‌تار شروع می‌شود و برخلاف باقی دستگاه‌ها که از بالای دسته (بم‌ترین نت‌های ساز) شروع می‌شوند و تدریجاً به اوج می‌رسند، برای همایون این چنین مسیری مقدور نیست چرا که از گسترهٔ سازی و آوازی خارج می‌شود. لذا به کمک گوشهٔ موالیان ابتدا نت ایستِ دستگاه چند درجه پایین‌تر آورده می‌شود تا پس از آن بتوان اوج دستگاه را در تناسب با این درجات پایین‌تر اجرا کرد.

اما فخرالدینی موالیان را گوشه‌ای از دستگاه همایون نمی‌داند و آن را جزء دستگاه چهارگاه می‌داند.

بختیاری

شاهد آن درجهٔ دوم همایون او ایست آن درجهٔ اول همایون است. این گوشه معمولاً با دوبیتی‌های باباطاهر خوانده می‌شود. اگر چه وسعت ملودی در آن به اندازهٔ یک هفتم کوچک است اما بیشتر تمرکز آن بر درجات دانگ اول همایون (یعنی یک چهارم درست) استوار است.

مؤلف (یا موآلف)

در این گوشه ابتدا درجهٔ سوم همایون دو نیم پرده پایین می‌آید و با درجهٔ دوم فاصلهٔ دوم کم‌کوچک پیدا می‌کند و سپس به جای اصلی خود باز می‌گردد. شاهد و خاتمهٔ این گوشه در درجهٔ اول همایون و ایست آن در درجهٔ پنجم همایون است.

فرهت نیز به تغییری که در این گوشه در درجهٔ سوم همایون داده می‌شود اشاره می‌کند و آن را یکی از موارد نادری ذکر می‌کند که فاصلهٔ دوم کم‌کوچک در موسیقی ایرانی به کار می‌رود. به عقیدهٔ فرهت، گوشه‌های بختیاری یا موآلف آخرین گوشه‌های دستگاه همایون هستند و پس از آن به محور اصلی دستگاه فرود می‌آیند و اجرای دستگاه تمام می‌شود. اما فخرالدینی چند گوشهٔ دیگر نیز برای دستگاه همایون ذکر می‌کند که در زیر آمده‌است.

دلنواز

شاهد و ایست آن در درجهٔ چهارم و خاتمه‌اش در درجهٔ پنجم همایون است.

نی‌ریز

شاهد آن درجهٔ پنجم همایون و نت ایست آن درجهٔ سوم همایون است. خاتمه‌اش در درجهٔ اول همایون است.

گوشهٔ نی‌ریز در دستگاه‌های ماهور، راست‌پنج‌گاه و نوا نیز اجرا می‌شود.

جامه‌دران

جامه‌دران شاهد گوشهٔ جامه‌دران درجهٔ پنجم و ایست آن درجهٔ دوم همایون است. فرصت شیرازی در بحورالالحان راجع به این گوشه نوشته که «جامه‌دران در متمم همایون مطلوب است». جامه‌دران نهایتاً به مایهٔ اصلی همایون فرود می‌آید.

نام جامه‌دران به جامه دریدن (به دلیل از خود بی خود شدن) اشاره دارد؛ گفته می‌شود که نکیسا تصنیفی به همین نام را چنان می‌نواخت که حضار مجلس «جامه‌ها بر تن پاره کردند و مدهوش گردیدند.»[۲۰] گوشهٔ جامه‌دران در آوازهای بیات ترک و افشاری نیز به کار می‌رود،[۲۱] و در برخی منابع، نام آن در آواز افشاری «مویه افشاری» ذکر شده تا از گوشهٔ جامه‌دران در دیگر دستگاه‌ها تفکیک شود.[۲۲] وحشی بافقی نیز در یکی از ترجیع‌بندهای خود به این گوشه اشاره کرده‌است:

مطرب به نوای ره ما بی‌خبران زن تا جامه درانیم ره جامه دران زن
— وحشی بافقی[۲۳]

صوفی‌نامه یا ساقی‌نامه

این گوشه در اصل مربوط به دستگاه ماهور است اما از آنجا که درجاتش با همایون مطابقت دارد اجرای آن در همایون نیز متداول است. گاهی نیز گوشه‌ای که در ماهور اجرا شود را ساقی‌نامه و آن که در همایون اجرا شود را صوفی‌نامه می‌خوانند. شعرای بسیاری آثاری با نام «ساقی‌نامه» سروده‌اند (از جمله حافظ، نظامی گنجوی و سعدی) و در این گوشه چند بیت از یکی از این اشعار اجرا می‌شود.

پس از اتمام آوازِ ساقی‌نامه، معمولاً یک رِنگ اجرا می‌شود و نواختن دستگاه همایون به اتمام می‌رسد.

رنگ‌ها

از رِنگ‌های معروفی که در خاتمهٔ دستگاه همایون نواخته می‌شوند، «رنگ فرح» (یا فرح‌انگیز) و «رنگ شهرآشوب» معروف‌تر هستند. (در بحورالالحان رنگ «نستوری» یا «نستاری» نیز به عنوان یکی از رنگ‌های همایون آمده اما فخرالدینی این رنگ را متعلق به دستگاه نوا می‌داند.) رنگ فرح یک رنگ سه‌ضربی با وزن سنگین است که مخصوص دستگاه همایون است. این رنگ در ۱۶۹ میزان نوشته شده‌است و ریتم مشخصی دارد.[۲۴] رنگ فرح‌انگیز همچنین فرم مشخصی دارد که شامل یک بندِ برگردان است که در لابه‌لای دیگر قسمت‌ها تکرار می‌شود؛ این بند برگردان که در ابتدای رنگ نیز اجرا می‌شود شش میزان دارد که دو میزان آن دوبار اجرا می‌شوند (جمعاً هشت میزان).[۲۵] رنگ شهرآشوب دو ضربی است با ریتم 68 و ضرب‌آهنگی معتدل دارد. یک نسخه از این رنگ در ۳۴۴ میزان نت‌نویسی شده که اجرایش نزدیک به ۷ دقیقه زمان می‌برد.[۲۶]

آواز بیات اصفهان

رابطهٔ آواز بیات اصفهان و دستگاه همایون[۲۷]

نوشتار اصلی: اصفهان (آواز)

آواز اصفهان یا بیات اصفهان، یکی از مشتقات دستگاه همایون است. نت پایهٔ گوشهٔ بیات اصفهان درجهٔ چهارم همایون است و همین نت، نقش نت ایست را هم دارد. درجهٔ چهارم در واقع مرزِ دو دانگ پیوستهٔ همایون است، و از همین رو همواره مرکزیت خود را در دستگاه همایون حفظ می‌کند. درجهٔ یکم همایون نیز در آواز بیات اصفهان در نقش نت نمایان ظاهراً می‌شود و در واقع بم‌ترین تکیه‌گاه ملودی آواز بیات اصفهان است.[۲۸]

آواز بیات اصفهان خود گوشه‌هایی را شامل می‌شود از جمله جامه‌دران، بیات راجع (یا بیات راجه)، حزین، عشاق (اوج)، رُهاب، شاه‌ختایی، سوز و گداز، راز و نیاز، مثنوی، و رنگ فرح‌انگیز.[۲۹]

احساس

روح‌الله خالقی آواز همایون را چنین توصیف کرده‌است: باشکوه، مجلل و آرام، و در عین حال مؤثر و جذاب و دلربا و زیبا. وی همایون را معجونی از تمام عواطف و صفات روحانی علی دانسته که به مثابه اسمش، همایون است.[۳۰] به همایون حالتی شاهانی و اشرافی نسبت داده‌اند، و این که علی‌رغم این حالتش زمینه اجرای لالایی‌ها و ترانه‌های زورخانه‌ای نیز هست را از ویژگی‌های منحصر به فرد این دستگاه برشمرده‌اند.[۳۱]

نمونه‌ها

آلبوم بیداد با آهنگسازی پرویز مشکاتیان و خوانندگی محمدرضا شجریان و همچنین آلبوم بی‌قرار با آهنگسازی محمدجلیل عندلیبی و آواز شهرام ناظری از جمله آثار مشهوری هستند که در این دستگاه ساخته شده‌اند.[۳۲][۳۳]

تصنیف «سرگشته» (یا «تو ای پری کجایی») با شعر هوشنگ ابتهاج و آهنگسازی همایون خرم که اولین‌بار توسط حسین قوامی اجرا شد، در دستگاه همایون است.[۳۴] تصنیف بهار دلنشین نیز که ساختهٔ روح‌الله خالقی است و غلامحسین بنان آن را اولین بار اجرا کرد، در آواز بیات اصفهان خوانده شده که از ملحقات دستگاه همایون است.[۳۵] تصنیف خزان عشق با آهنگسازی جواد بدیع‌زاده که اولین بار توسط غلامحسین بنان و تصنیف امشب شب مهتابه ساختهٔ علی‌اکبر شیدا (از آهنگسازان دوران قاجاریه) نیز از تصنیف‌های دیگر در آواز بیات اصفهان هستند.[۳۶]

تصنیف طاقتم ده که آن نیز ساختهٔ همایون خرم است و اولین بار توسط مرضیه اجرا شد، در گوشهٔ بیداد دستگاه همایون است.[۳۷]

ترانه ها

کاروان شهید

 

«کاروان شهید»
تک‌آهنگ از شهرام ناظری
از آلبوم چاووش ۸
قالبتصنیف در دستگاه همایون مایه شوشتری
ضبط۱۳۵۹
سبکموسیقی کلاسیک ایرانی
ترانه‌سراهوشنگ ابتهاج
آهنگسازمحمدرضا لطفی

کاروان شهید نام یک تصنیف از ساخته‌های محمدرضا لطفی است که اولین بار با آواز شهرام ناظری اجرا و در آلبوم چاووش ۸ گنجانده شد. این تصنیف که در اوایل جنگ ایران و عراق ساخته شد، فضایی حماسی دارد و به عنوان «بهترین تصنیف جنگ» توصیف شده‌است.

محتویات

تاریخچه

در اولین روزهای جنگ ایران و عراق (سال ۱۳۵۹ ه‍.ش) یکی از بستگان و دوستان نزدیک شهرام ناظری کشته شد. ناظری در واکنش به این رویداد، سراسیمه به کرمانشاه رفت تا در مراسم خاکسپاری وی شرکت کند. در طول این مراسم ملودی قطعهٔ کاروان شهید به ذهن ناظری خطور کرد، و پس از بازگشت به تهران وی این ملودی را در نشستی مشترک با محمدرضا لطفی و هوشنگ ابتهاج اجرا کرد و همان‌جا ایدهٔ ساخت این تصنیف شکل گرفت.رستاق، امیر (۱۳۹۳). «۱۰ اثر ماندگار از محمدرضا لطفی که باید شنید». بی‌بی‌سی فارسی. دریافت‌شده در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۸. ابتهاج شعر این تصنیف را سرود و لطفی برایش مقدمه‌ای در آواز شوشتری نوشت و بعداً اجرای مفصل‌تری از آن به همراه یک پیش‌درآمد، در آلبوم چاووش ۸ گنجانده شد.[۱] پس از آن لطفی تا حدود ۳۰ سال این قطعه را اجرا نکرد. در سال ۱۳۸۷ وی در مراسمی در بیستمین جشنواره موسیقی فجر که در تالار بزرگ کشور در تهران برگزار شد، این قطعه را به همراه چند قطعهٔ دیگر از آثار خود اجرا کرد.[۲]

نقد

  
 

تصنیف کاروان شهید دارای فضایی «حماسی» توصیف شده و شعرش نیز دارای محتوایی تراژیک دانسته شده‌است.[۳] این تصنیف به عنوان «بهترین تصنیف جنگ» مورد تحسین قرار گرفته‌است.[۴] کاروان شهید (در کنار قطعه‌هایی همچون شب نورد، ژاله خون شد، سپیده، رزم مشترک، و میهن که همگی با صدای شهرام ناظری یا محمدرضا شجریان بودند) جزو اولین قطعات موسیقی بود که پس از انقلاب اسلامی ایران در ایران منتشر شد؛ این قطعات را آغازگر فصلی تازه در موسیقی ایران دانسته‌اند.[۵]

موسیقی دانان ایرانی

پرویز محمود

 

پرویز محمود (۱۲۸۹ - ۱۳۷۵) رهبر ارکستر و آهنگساز ایرانی بود. وی ارکستر سمفونیک تهران را به فرم مدرن آن شکل داد و آثاری برای ارکستر سمفونیک با الهام از موسیقی ایرانی آفرید که از این بابت از پیشگامان موسیقی سمفونیک ایرانی به شمار می‌رود.

محتویات

زندگی

پرویز محمود در تهران متولد شد. پدر او محمود پهلوی، نویسنده کتاب «روابط تاریخی ایران و انگلستان» بود. پس از به قدرت رسیدن رضا شاه و انحصاری شدن نام خانوادگی «پهلوی» در ایران، محمود را مجبور به تغییر نام خانوادگی خود کردند و او از همان نام کوچک به عنوان نام خانوادگی استفاده کرد. پرویز از نوجوانی برای تحصیل موسیقی به اروپا رفت و در کنسرواتوار سلطنتی بروکسل آموزش دید.

فعالیت

پرویز محمود با اشغال نظامی بلژیک توسط آلمان در زمان جنگ جهانی به ایران بازگشت. تدریس و مدیریت هنرستان عالی موسیقی از ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ خورشیدی به عهده او بود.

پرویز محمود به دلیل اختلاف در شیوه نگرش در تدریس موسیقی ایرانی در هنرستان با علینقی وزیری، در سال ۱۳۲۳ نوازندگان ارکستر سمفونیک هنرستان موسیقی را در منزل پدرش گردهم آورد و به این ترتیب «ارکستر سمفونیک تهران» را به شیوه امروزی‌اش، شکل داد. کنسرت‌های این ارکستر به رهبری خود او در تهران برگزار شد. در بیشتر این برنامه‌ها، در کنار آثار موسیقی کلاسیک غربی، یک اثر از محمود نیز به اجرا در می‌آمد که ملهم از موسیقی محلی ایران بوده است؛ مانند «فانتزی کُرد» (برای پیانو و ارکستر)، «سوییت مهرگان» و «کنسرتو ویلن» که با تکنوازی روبیک گریگوریان اجرا شد.

مهاجرت و سرنوشت آثار

پرویز محمود در سال ۱۳۲۸ به آمریکا مهاجرت کرد. چند سال بعد در دانشگاه ایندیانا به دریافت دکترای موسیقی نایل آمد. موضوع پایان‌نامه او «تئوری موسیقی ایرانی و ارتباط آن با روش غربی» (A Theory of Persian Music and Its Relation to Western Practice) است.

آثار ساخته شدهٔ محمود در ایران همچنان مفقود است. تنها اثر موجود از او یک «کنسرتینو برای ویلن و ارکستر» است که توسط پژمان اکبرزاده در کتابخانه دانشگاه ایندیانا پیدا شد و همان زمان برای ضبط به منوچهر صهبایی در سوییس ارسال شد. «کنسرتینو» کمی بعد با ارکستر فیلارمونیک پلوودیو در بلغارستان ضبط و منتشر شد. نخستین صفحه از دست‌نویس پارتیتور «کنسرتینو» نیز در جلد یکم کتاب «موسیقی‌دانان ایرانی» نوشته پژمان اکبرزاده چاپ شده است. غلامحسین غریب گرگانی، تکنواز کلارینت و از دوستان و همکاران نزدیک محمود نیز در نامه‌ای به پژمان اکبرزاده، دلیل مهاجرت پرویز محمود به آمریکا را «فقر واقعی هنر و به ویژه موسیقی سمفونیک در ایران» عنوان کرده است.

موسیقی دانان ایرانی

پیام صالحی

 

  

 

 

 

 

 

 
پیام صالحی
زادروز۲۱ اسفند ۱۳۵۳
تهران
پیشهخواننده، گیتارسیت، شاعر، آهنگ ساز

دكتر پیام صالحی یکی از بنیانگذاران گروه موسیقی آریان که خواننده گروه نیز می‌باشد. وی در ۲۱ اسفند ۱۳۵۳ در تهران با مادری خانه‌دار و پدری پزشک (تخصص اعصاب و روان) متولد شد. به تشویق مادر در سن ۱۲ سالگی سنتور را نزد خانم آزیتا حاجیان از شاگردان فرامرز پایور آغاز نمود و در دوران دبیرستان در چندین گروه سنتی اجرای نقش کرد.

سنتورسازی نبود که همه خواسته‌ای درونی او را پوشش دهد لذا فراگرفتن پیانو و آواز را آغاز نمود و سپس به گیتار روی آورد که آن را به عنوان ساز اصلی خود انتخاب کرد.[۱]

وی در رشته دکتری دامپزشکی تحصیل کرد و پس از اتمام آن به خدمت سربازی رفت که در گردان آموزشی افسران در کرمانشاه با علی پهلوان آشنا شد و همکاری آندو آغاز گردید.

 

تشکیل گروه موسیقی آریان

گروه آریان در ابتدا گروه سنتی بود توسط پیام صالحی تشکیل شده بود و پس از شروع فعالیت گروه به پیشنهاد او جهت انتخاب نام آریان به معنی جمعی از دوستان همدل و صمیمی و همچنین مخفف کلمه آریانیان می‌باشد موافقت شد ونام گروه " آریان " شد. این گروه از سال ۱۹۹۸ میلادی کار خود را آغاز نمود وتا حالا تعداد بسیار زیاد کنسرت در ایران و کشورهای دیگر اجرا کرده‌است.

چهار آلبوم به نام‌های

۱- گل آفتابگردون (سال ۷۹)

۲- و اما عشق (سال ۸۰)

۳- تا بی‌نهایت (سال ۸۳)

۴- بی‌تو با‌تو (سال ۸۷)

۵- خداحافظ (سال ۹۳)

گروه آریان در نوع خودش اولین گروه تاریخ موسیقی پاپ ایران بود و آلبوم و اما عشق عنوان پروفروش‌ترین آلبوم موسیقی را به دست آورده است. برای شروع گروه متشکل از آواز، گیتار، ویلن و دو خواننده اصلی با لحن و نوایی متفاوت که در پشت این نواها آوازی از خانم‌ها به عنوان همخوان تشکیل شد. علاوه بر این غزل‌ها از بافت مخصوص و عباراتی ساده طراحی شدند تا یک طیف گسترده‌ای از جامعه جذاب کنند.

آریان (گروه موسیقی)

 

 

گروه آریان
ملیتایران ایران
سبک‌(ها)پاپ
سال‌های فعالیت۱۳۷۸–۱۳۹۳
ناشرینترانه‌شرقی
 
اعضای کنونیعلی پهلوان
پیام صالحی
سیامک خواهانی
شراره فرنژاد
علیرضا طباطبایی
ساناز کاشمری
 
اعضای پیشینمحمدرضا گلزار
نینف امیرخاص
برزویه بدیهی
سحر کاشمری
امیرحسین مستعد
سازهای برجسته
گیتار، ویولون، کیبورد

آریان، نام یک گروه موسیقی پاپ ایرانی بود که کار خود را از نیمه نخست سال ۱۳۷۸ با ۱۰ عضو آغاز کرد.

مدتی بعد از آغاز کار، علیرضا طباطبایی نوازندهٔ ساز درام به آن‌ها پیوست، اما پس از آن محمدرضا گلزار (گیتار) و امیرحسین مستعد (گیتار بیس) گروه را ترک کردند. امیرحسین مستعد در یکی از کنسرت‌های این گروه در خارج از کشور ماند و به ایران بازنگشت. همین امر باعث شد تا مدتی این گروه اجازهٔ برپایی کنسرت نداشته باشند.

گروه آریان در سال ۱۳۸۷ نخستین آهنگ مشترک خود با کریس دی برگ خواننده مشهور ایرلندی را در تهران اجرا کرد. این آهنگ «The words i love you» نام دارد.[۱]

محتویات

چگونگی تشکیل اولیه گروه موسیقی آریان

در زمستان سال ۱۳۷۷ برای اولین بار علی پهلوان و پیام صالحی با هم آشنا شدند، هر دو آن‌ها در ارتش دوران خدمت سربازی در کرمانشاه را طی می‌کردند. در طی این دوره، این دو نفر بیشتر به علاقه‌مندیهای یکدیگر آشنا شدند، هردو شعر می‌گفتند، آواز می‌سراییدند، گیتار می‌نواختند و می‌خواندند.

این آشنایی در دوره‌ای رخ داد که موسیقی پاپ ایران برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی رشد می‌کرد. هردو به این فکر افتادند که چه موقعیتی بهتر از این و تصمیم گرفتند تا فعالیت خود را در این زمینه با شیوه و سبکی متفاوت آغاز کنند. نخستین گام در این راه تشکیل گروه موسیقی پاپ با نام «گروه آریان» بود. آریان اولین گروه در این سبک و نوع بعد از انقلاب اسلامی بود و از این جهت اولین گروه موسیقی رسمی پس از انقلاب به‌شمار می‌رفت.[۲]

برای شروع گروهی متشکل از آواز ویولن، گیتار به سبک ایرانی، دو خواننده اصلی با لحن و نوایی متفاوت و در پشت این نواها آوازی از خانم‌ها به عنوان همخوان تشکیل شد. علاوه بر این، غزل‌ها از بافت مخصوص با عباراتی ساده طراحی شدند تا طیف گسترده‌ای از جامعه را جذب کند.

بر این اساس گروه با این ترکیب شروع کرد:

در ابتدا تصمیم گرفته شده بود که شهروز فرنژاد (برادر شراره) به‌عنوان نوازنده صفحه کلید و پیانو همکاری کند اما بسبب داشتن شغل پیشین و سابقه کاری، نینف امیرخاص (نوازنده صفحه کلید، ارگ‌زن آشوری) از سوی سیامک معرفی شد تا جایگزین او شود و گروه تمرین‌هایش را با او از سر گرفت. بسبب فقدان نوازندهٔ درام و ویولن سل در گروه، نیاز به اجرای این ریتم ویژه روی پیانو و ارگ بود.

برای بالا بردن سطح کیفی اجرائی کار، گروه تمرینات مداوم و بسیار زیادی را انجام داد و تصمیم گرفته شد تا مجوزی برای برگزاری اجرای زنده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته شود. نهایتاً گروه موفق شد تا مجوز شعرها را بگیرد.

آلبوم‌ها

تک ترانه‌ها

  • عید اومد، بهار اومد (به مناسبت نوروز ۸۸)
  • صدای پای امید (به مناسبت روز جهانی غذا)
  • هفت
  • از روزی که رفتی
  • توروکم دارم
  • تو که
  • با من باشی
  • تا ابد

اعضا

پایان کار گروه

در اسفند ماه سال ۱۳۹۳ این گروه با انتشار آلبوم آخر خود به نام «خداحافظ» و انتشار کتاب نت و شعر کلیه آهنگ‌های اجرا شده توسط این گروه در دوجلد به نام آهنگ‌های گروه آریان برای گیتار نوازی آسان که توسط محمد رضا تاجیک نوشته شد به کار خود پایان داد.[۳] و خدا حافظی کردند و به خاطره‌ها پیوستند…

موسیقی ایرانی

موسیقی کردی

 

 
موسیقی در ایران
تاریخ
پیش از اسلامهخامنشیان • ساسانیان
پس از اسلامصدر اسلاممروگی
معاصرقاجارپهلویلس‌آنجلسیزیرزمینی
موسیقی سنتی ایرانی
مقام‌هانظریه ادواردستگاه‌هاتحول مقام به دستگاهردیففواصل موسیقی ایرانیگوشهآوازهاسازهافرم‌ها
دیگر سبک‌ها
پاپرپراکسمفونیکجازمتالکرال
نواحی
آذربایجانیایلامیباصریبختیاریبخشی‌های خراسان شمالیبلوچیبندریترکمنیجنوبیخراسانیعلوانیه • کردی • کرمانیگیلکیلریمازندرانی
مناسبتی
زرتشتینوروزخوانیتعزیهرمضانصلوات‌خوانیمداحی

موسیقی کردی شاخه ای از موسیقی شرقی و از قدیمی‌ترین موسیقی‌های دنیا است که مادر موسیقی به حساب می آید که در جهان دارای سبکی ویژه است که در بین اقوام و مردمان کرد زبان رایج است. این موسیقی به دلیل گسترش و پراکندگی اکراد در جهان و تعدد و تنوع مناطق کردنشین از جمله در غرب اسیا و منطقه خاورمیانه بسیار غنی و زیبا است. موسیقی کردی شامل اواها ترانه‌ها آهنگ‌ها و نغمه‌هایی است که به زبان کردی بیان می‌شود و بیانگر ارزش‌ها باورها و حوادث روزگار هستند که زیر شاخه فرهنگ و فولکور کردی است.موسیقی کردی یکی از قدیمی ترن موسیقی‌های جهان است.این موسیقی از دو قسمت کلاسیک و مدرن تشکیل شده‌است که هر کدام انواع و شاخه‌های مخصوص به خود را دارند.

محتویات

تاریخچه

موسیقی کردی در میان مردم کردستان دارای یک پیوند ناگسستنی با زندگی روزمره مردم است.

افسانه‌ها و ترانه‌ها

پیدایش موسیقی کردی مثل اکثر قوم‌های دیگر از افسانه‌های کردی شروع شد که در این قسمت، افسانه‌ها در قالب ترانه‌های کردی گفته می‌شوند. این ترانه‌ها در فرهنگ کردی به ترانه‌های دیوانی تقسیم می‌شوند و بیشتر محتوای آن‌ها همان افسانه‌های کردی است، که شکل حماسی دارند.

اولین طلیعه‌های هنر کردی از بار ادبی و هنر موسیقی حماسه‌های کردی بودند. مشهورترین کسی که به این نوع موسیقی پرداخته «کاویس آغا» بود که ترانه‌های وی همان حماسه‌هایی هستند که از گذشتگان بر جای مانده‌است.

موسیقی حکایت‌ها و داستان‌ها

نوع دیگری از موسیقی فولکلور کردی مربوط به حکایت‌ها و داستان‌هایی می‌شود که ترانه‌های داستانی نیز به دو بخش قهرمانی و دلدادگی قابل تقسیم هستند. در ترانه‌های قهرمانی به دلاوری‌ها و مبارزه طلبی‌های یک قهرمان پرداخته می‌شود. در ترانه‌های دلدادگی جنبه‌های رمانتیک و عاشقانه بین دو شخص بیان می‌شود که از این میان، ترانه «زنبیل‌فروش» که جنبه عرفانی دارد و ترانه‌های «آس و حسن» و «خجه و سیامند» که سرگذشت دو دلداده را بیان می‌کند، از معروفترین آثار در این بخش هستند.

در بخش دیگر موسیقی کردی، کردهای «سورانی» برای خود نوع ویژه‌ای از موسیقی دارند که به آن‌ها «گورانی» می‌گویند که این نوع ترانه‌ها در میان کردهای اطراف شهرستان ارومیه و کردهای ترکیه (شمال) «لاوژه» گفته می‌شود و این نوع گورانی‌ها ریتمی به نام «قه‌تار» دارند که پژوهشگران بر این باورند ریشه این واژه از واژه زرتشتی «گاتا» گرفته‌شده که در اوایل، مربوط به یک سری نیایش‌ها و مراسم مذهبی بوده‌است.

دومین نوع این موسیقی «هوره» نام دارد که مختص کردهای ایلام و کرمانشاه بوده و در جنوب کردستان و منطقه کرمانشاه (نام کردی این منطقه کرماشان است) و ایلام خوانده می‌شود در ابتدا ترانه‌های ویژه‌ای در حمد و نیایش «اهورامزدا» بود و این واژه نیز ریشه زرتشتی دارد که برای نیایش‌های مذهبی آن زمان کردها که زرتشتی بودند، سروده شده‌اند.

در مراسم یادبود اشخاص بسیار مهم، کردها از یک نوع موسیقی که به مرثیه‌سرایی و مرثیه‌خوانی شباهت دارد به صورت ترانه و با تعریف ویژگی‌های آن شخص برای او عزاداری می‌کنند. این سبک از موسیقی نیز بیشتر در جنوب کردستان و در مناطق جنوبی کردستان ایران (کرمانشاه و ایلام) رواج دارد و بیشتر به نام مور یا موره خوانده می‌شود. در آیین خاکسپاری هم ترکیبی از دهل و سرنا با ریتمی مخصوص در قالب نوعی موسیقی که چمری نامیده می‌شود اجرا می‌گردد. در آیین‌های زادروز پیامبر، کردها یک نوع ویژه از موسیقی را اجرا می‌کنند که به آن «مولودی» می‌گویند. البته مولودی‌خوانی در بیشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولین مولودنامه در وصف و ستایش محمد را «ملاباتدیی» صوفی و عارف مشهور نوشت که بعداً مرسوم شد که در زمان عید مولود از سروده‌های وی در مولودی خوانی استفاده کنند. اصیل‌ترین سازهای استفاده شده در موسیقی کردی «سرنا» و «دهل» هستند و بعداً سازهایی که وارد این نوع موسیقی شده‌اند مانند «دف» و «تنبور» دارای اهمیت ویژه‌ای شده‌اند. به‌گونه‌ای که برخی کردستان را پایتخت دف در جهان می‌دانند.[۱] برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به «مێژووی ئەدەبیی کوردی» علاءالدین سجادی و پژوهشی در فولکلور کردی مراجعه کنید. موسیقی کردی تا حدودی نمادی از شادی‌ها و غم و اندوه بعد از پایان هر جنگ است.

سازها

سازهای رایج و اصیل در موسیقی کردی به شرح زیر می‌باشد:

دستگاه موسیقی کردی

به‌طور کلی در موسیقی ایرانی ملودی‌هایی در قالب هفت دستگاه ماهور، شور، نوا، همایون، سه گاه، چهارگاه و راست پنج گاه جای می‌گیرند.

اما غیر از هفت دستگاه معروف فوق یک دستگاه مشهور دیگر وجود دارد و آن دستگاه «اصفهان» می‌باشد. بسیاری از موسیقیدانان معتقدند این دستگاه بخشی از دستگاه شور است و بسیاری دیگر بر این باورند که شاخه‌ای از همایون است. آوازهای «قه‌تار» کردی در همین دستگاه جای می‌گیرند.[نیازمند منبع] تکامل این سبک را می‌توان در آثار استاد محمد ماملی دید.

در میان هفت دستگاه فوق، دستگاه شور از سایر دستگاه‌ها وسیع‌تر و بزرگ‌تر است زیرا اگر چه در سایر دستگاه‌ها، چندین آواز دیگر جای می‌گیرد، اما دستگاه شور علاوه بر این خود دارای چندین «گوشه» دیگر می‌باشد.

این گوشه‌ها شامل موارد زیر می‌باشد:

بسیاری از آوازهای کردی مانند کابوکی، شاییک ده گری، گول نیشان گول نیشان و اکثر آوازهای حیران در دستگاه شور جای دارند.دستگاه شور نقش اصلی را در موسیقی کردی دارد.

شیوه‌ها و آوازها

موسیقی کردی دارای شیوه‌ها و آوازهای مختلف است.

بند کوردی

موسیقی کردی یکی از محدود موسیقی‌های ایرانی است که در آن بداهه خوانی و بداهه نوازی رایج است. بداهه خوانی یکی از سبک‌های بسیار سنگین در موسیقی کردی است و لازم است هنرمند برای بداهه خوانی در سایر سبک‌ها نیز تبحر کافی داشته باشد. هنرمندان بداهه خوان باید سال‌ها در این زمینه فعالیت کنند و تنها با آشنایی کامل در سایر سبک‌های موسیقی کردی می‌توان بداهه خوانی را انجام داد. وعلاوه بر آشنایی بر وزن و ریتم موسیقی، از لحاظ درونی نیز استعداد آوازخوانی را داشته باشد تا بتواند در این سبک موفقیت لازم را کسب کند.

بیت

بیت، یکی از مهم‌ترین مقام‌های کلاسیک کردی که در جنگ‌ها، جوانمردی‌ها و حماسه‌ها به کار برده می‌شود و در ستایش خالق یکتا و پیامبران ورهبران آزاده و... . گفته شده که نام دیگر آن در موسیقی کردی «بالوره» می‌باشد. بالوره گویان، بی پرده و بی واهمه آوازشان را از هر قسم که باشد سر می‌دهند زیرا می‌دانند که کسی از آنان دلتنگ نمی‌شود. بیت خوانی مبتنی بر نغمه‌های کاملاً ساده و بدون رعایت وزن و قافیه است.

این آواز کردی بیشتر در مناطق مهاباد، مکریان و بوکان اجرا می‌شود. سوز و مقام سوز و مقام یکی دیگر از انواع شیوه‌های موسیقی کردی می‌باشد. مهم‌ترین ویژگی این آواز کردی توجه به سوز درون، شکایت و زاری و چون با قدرت تمام صورت می‌گیرد به آن سوز و مقام می‌گویند، این آواز در اکثر مناطق کردستان وجود دارد.

سیاه چمانه

سیاه چمانه یکی دیگر از مهم‌ترین آوازهای کردی می‌باشد. این آواز به شکل ده هجایی و دو مصراعی به سبک و سیاق ایرانیان کهن سروده می‌شود و به علت همزیستی با مسایل عرفانی رنگ و بوی جدیدی هم به خود گرفته و در پاره‌ای مواقع به آن مقام شیخانه یا صوفیانه هم می‌گویند.

شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم به سیاه چمانه اشاره می‌کند و می‌گوید که این آواز مختص منطقه هورامان کردستان است. در مورد وجه تسمیه سیاه چمانه نظرهای گوناگونی وجود دارد.

اما براساس یک نظریه معروف واژه سیاه به معنای رنگ سیاه و چمان که همان جمان بوده از کلمه کردی جامه گرفته و به نام جامه سیاه درآمده و منظور کسی بوده که در موقع خواندن این آواز جامه مشکی می‌پوشیده‌است.

این موسیقی بیشتر در مناطق اورامان، پاوه، نودشه، نوسود، مریوان و غرب سنندج استفاده می‌شود.

هوره

هوره از دیگر شیوه‌های موسیقی کردی است که در ایلام وکرمانشاه رواج دارد. این آواز یک مقام بسیار زیباست که سوگ، ماتم، غریبی، عزاداری و حماسی را به شیوه‌های ملیح و متین به گوش شنونده می‌رساند.

حیران

یکی دیگر از آوازهای کردی حیران می‌باشد که از دل بیت سر درآورده و اغلب از متنی عاشقانه و پرسوز و گداز با توسل جستن به خالق یکتا، ائمه و پیامبران برخوردار است. این آواز بیشتر در مناطق مکریان و مهاباد وجود دارد.

لاووک

لاووک یا لاوژه از دیگر آوازهای کردی می‌باشد که از ترانه‌های کلاسیک کردی سرچشمه گرفته و در میان کردهای خراسان به مقام‌های (لو و هی له لو شوان) خوانده می‌شود.

این مقام مخصوص زنان و وجه تمایز «لاووک «با» حیران» در نوع زبان شعری به کار رفته در آن می‌باشد. لاووک به‌طور کلی به گویش زبان کردی سورانی اجرا می‌شود. این آواز در تمام مناطقی که به زبان کردی کرمانجی صحبت می‌کنند وجود دارد.

گورانی باشکوه‌ترین و بزرگ‌ترین شیوه موسیقی کردی می‌باشد. این آواز عظیم‌ترین دسته نغمات در موسیقی کردی را دارد و کهن‌ترین بخش ادبیات موسیقی کردی را شامل می‌شود. در زبان عامه به تمام شیوه‌ها و آوازهای موسیقی کردی گورانی نیز گفته می‌شود.

چمری

چمری نیز از آوازهای موسیقی کردی است که به پاس تجلیل از وجود باارزش از دست رفته‌ای اجرا می‌شود. این آواز به معنای شیون، عزا و نهال قامت خم شده‌است.

چمری همانند نوحه‌خوانی در فارسی و در مناطق مختلف ایلام و کرمانشاه طرفداران زیادی دارد. اما موسیقی کردی وسیع‌تر از این است که بتوان آن را در قالب آوازها یا شیوه‌های محدود و مشخصی گنجاند. به نوعی می‌توان بیان کرد که موسیقی کردی یکی از اصیل‌ترین و کهن‌ترین نوع موسیقی ایرانی بیان می‌گردد

موسیقی کردی بازتاب غنای روحی و معنوی مردم و در عین حال تریبونی برای تفسیر مسایل عمیق جامعه می‌باشد. نغمه‌هایی از قبیل مقام‌های الله ویسی، کوچه باغی، صمد عسکری و ترانه‌های ملودیکی نیز در موسیقی کردی وجود دارند که بر اشعار هجایی و گاه عروضی استوار هستند.

اگر چه مقام‌ها و آوازهای کردی، جزئی از موسیقی قدیمی ایران است، ولی منظور این نیست که تمام مقام‌ها و آوازهای کردی، بدون کم‌وکاست، در چارچوب دستگاه‌های سنتی ایران قرار می‌گیرند.

بعضی از آوازها و مقام‌های کردی مانند سیاه چمانه و هوره در موسیقی کردی وجود دارند که در داخل دستگاه‌های موسیقی ایرانی جای نمی‌گیرند و یک دستگاه خاص را می‌طلبند. علت مصونیت این آوازها از موسیقی ایرانی این است که؛ این مقام‌ها و آوازها بازمانده موسیقی غنی گاتای آیین زرتشت و هجای این شعر نیز در ردیف‌های عروضی جای نمی‌گیرد و جغرافیای سخت و آغوش گرم هورامان مانند سپری از این آوازها دفاع کرده‌است.

موسیقی کردی از دیرباز دارای ویژگی، غنا، ریشه و اصالت بوده و به صورت سینه به سینه نقل شده‌است.

یکی از موسیقیدانان کردستان در مورد وضعیت موسیقی کردی چنین می‌گوید: موسیقی کردی به علت تنوع از غنی پرباری برخوردار است و این غنی بودن موسیقی، ماهیت، اصالت و ریشه‌دار بودن آن را نشان می‌دهد.

رقص کردی

نوشتار اصلی: رقص کردی

این موسیقی به نام هه‌لپه‌رکی یاهه‌لپه‌رین شهرت دارد و به معنی حمله کردن است. این رقص قدمتی بسیار کهن دارد و از روزگار پرستش خدایان در دوران مهرپرستی که در مهرابه‌ها اجرا می‌شد، به یادگار مانده‌است.[نیازمند منبع]

«هه‌لپه‌رکی» عبارت از هفت ریتم اصلی است که به ترتیب با ساز و همراهی اجرا کنندگان انجام می‌شود. ریتم آن از کند و آرام و گریان شروع می‌شود و به ریتم هیجانی (سه جار) پایان می‌یابد. در میان آن ریتم‌های دیگری مانند:

  • سی پا
  • فتاحی و پشت پا
  • زنگی و خانه‌میری
  • فتاح پاشایی
  • گه‌ریان
  • شه‌لان
  • چه‌پی
  • موکریانی (بوکان، مهاباد، سردشت، پیرانشهر)
  • سقزی
  • کرماشانی
  • مریوانی

نیز با دوزله و ضرب اجرا می‌شود.

ریتم‌های هه‌لپه‌رکی

شامل ریتم‌های زیر می‌باشد:

  • گریان
  • چپ و راست
  • لبلان
  • خان امیری
  • سجار
  • شلان
  • آروغان
  • هه ل گردن(شاد کردن)

از این میان ریتم چپ و راست (فتاحی و پشت پا) در همه مناطق عشایر ایران اجرا می‌شود.

ریتم گریان در منطقه سنندج و اطراف آن تا مرزهای سقز در شمال و همدان و کرمانشاه و ایلام در جنوب اجرا می‌شود. در مریوان ریتم سه پا معروف به راستا و هه ل گردناجرا می‌شود.

مراسم ذکر در تکیه‌های دراویش قادری با نواختن دف و نی در جم خانه‌های اهل حق در کرمانشاهان و اورامانات با نواختن دف و تنبور اجرا می‌شود. رقص سونه یا رقص مرغابی با آهنگ لبلان اجرا می‌شود.

هنرمندان نامدار موسیقی کردی

موسیقی دانان ایرانی

علی‌اکبر شهنازی

علی‌اکبر شهنازی
AghaHosseingholiAghaAliakbar.jpg
علی‌اکبر شهنازی در کنار پدرش آقاحسینقلی
اطلاعات
نام اصلی علی‌اکبر شهنازی
نام مستعار علی‌اکبرخان شهنازی
تولد ۱۲۷۶ خورشیدی
خیابان عین‌الدوله، تهران
ملیت ایرانی
مرگ ۲۶ اسفند ۱۳۶۳
بیمارستان شرکت نفت، تهران
سبک‌(ها) موسیقی اصیل ایرانی
ساز(ها) تار

علی‌اکبر شهنازی (زاده ۱۲۷۶ ش در تهران[۱] - درگذشته ۱۳۶۳ ش در تهران) موسیقی‌دان ایرانی و نوازندهٔ سرشناس تار بود.

محتویات

تولد

علی‌اکبرخان شهنازی روز عید قربان سال ۱۲۷۶ ش در تهران، خیابان عین‌الدوله کوچه نصیر حضور در خاندان هنر به دنیا آمد. چون در روز عید قربان به دنیا آمد، به وی حاجی علی‌اکبرخان یا حاجی مطلق می‌گفتند.

آقا علی‌اکبر فراهانی پدربزرگش، آقا حسینقلی پدرش و میرزا عبدالله فراهانی عمویش بود. پسرعموی پدرش آقا غلامحسین از نوازندگان تار و استاد پدرش بود. پسرعمویش استاد احمد عبادی نوازندهٔ سه‌تار، دو برادر کوچک‌تر او محمدحسن و عبدالحسین شهنازی نوازندگان تار و همسران خواهرانش، باقرخان نوازنده کمانچه و رضاخان نوازنده تار بودند. تحصیلات خود را در مدرسه‌های سن‌لوئی، اشراف و سعادت به پایان برد.

آموزش

علی‌اکبر شهنازی آموزش تار را از هشت‌سالگی نزد پدرش آغاز کرد و در مدت شش سال ردیف موسیقی ایرانی را از پدرش آموخت؛ و مدتی از محضر درویش‌خان بهره برد. اولین صفحه‌اش را با جناب دماوندی در سن ۱۴ سالگی در بیات ترک و افشاری در تهران ضبط کرد. پس از درگذشت پدر در سال ۱۲۹۴، او در سن ۱۸ سالگی جانشین پدرش شد و آموزش شاگردان پدرش را به‌عهده گرفت.[۲] در سال‌های دههٔ ۱۳۰۰ معروفترین نوازندهٔ تار در تمام محافل هنری بود.[۲] در اواسط ۱۳۰۵ به دعوت کمپانی هیز ماسترز ویس صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط گردید. در سال ۱۳۰۸ هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس نمود. با تأسیس رادیو در برنامه‌های هفتگی موسیقی رادیو به همراه ادیب خوانساری، روح بخش و… نوازندگی می‌نمود. در سال ۱۳۳۴ در هنرستان آزاد موسیقی به آموزش مشغول شد. در سال ۱۳۴۱ ردیف آقا حسینقلی و در سال ۱۳۵۶ ردیف دوره عالی را ضبط کرد.

علی‌اکبر شهنازی به‌جز تار، با سازهای دیگری از جمله سه‌تار و پیانو نیز آشنایی داشت.[۳]

شاگردان سرشناس

تصانیف

از تصانیفی که ساخته می‌توان به تصنیف ای نوع بشر، به اصفهان رو، سرود جوانان وطن، تصنیف چهارگاه، (زد لشکر گل) اشاره کرد. شهنازی با شاعرانی چون ملک الشعرا بهار، وحید دستگردی، امیر جاهد و حسین مسرور همکاری کرده و خوانندگانی نظیر اقبال‌السلطان، حسین علی خان نکیسا، رضاقلی‌میرزا ظلی، حسین طاهرزاده، قمر و ادیب خوانساری آثارش را اجرا کرده‌اند. همچنین یکی از قطعات باقی‌مانده در دستگاه شور با تار حاج علی اکبر خان شهنازی با شعری از شاعر بزرگ ایران سعدی شیرازی و با آواز حسینعلی خان نکیسا است که می‌گوید: یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم. این آواز ” شور” با چنان مهارتی اجرا شده است که یکی از شاهکارهای آواز در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود.[۴]

وفات

وی در ۲۸ اسفند ۱۳۶۳ در ۸۷ سالگی در بیمارستان شرکت نفت درگذشت. آرامگاه وی در امامزاده عبدالله ری قرار دارد.

موسیقی دانان ایرانی

مجید وفادار

 
مجید وفادار
Majid-vafadar.jpg
مجید وفادار در جوانی
اطلاعات
تولد ۱۲۹۱
تهران
ملیت ایرانی
مرگ ۹ اسفند ۱۳۵۴
تهران
سبک‌(ها) موسیقی سنتی ایران
استاد(ها) رضا محجوبی
ساز(ها) ویلن

مجید وفادار، آهنگساز و نوازنده ویولن، (۱۲۹۱–۱۳۵۷) شاگرد رضا محجوبی بود.

زندگی‌نامه

برادر وی حمید وفادار نیز نوازنده سنتور بود که با همدیگر در رادیو برنامه همنوازی نیز داشته‌اند.[۱]

وفادار در جوانی و پس از فراگرفتن موسیقی وارد انجمن موسیقی شد و به اجرای تکنوازی ویلن پرداخت، طوری‌که ساز او مورد پسند استاد «علینقی وزیری» قرار گرفت. این هنرمند تا سال ۱۳۳۹درعین نوازندگی و آهنگ‌سازی رهبری ارکستر شماره ۳رادیو را برعهده داشت.

وی در طول فعالیت هنری با هنرمندانی چون "حسین قوامی معروف به فاخته‌ای، دلکش، داریوش رفیعی، مرتضی محجوبی، اسماعیل نواب صفا، رهی معیری و غیره همکاری داشت. آثار استاد مجید وفادار حدود ۴۰۰ قطعه است که بخشی از آن را برای فیلم و تئاتر ساخته است.

وفادار سرانجام در ۱۳۵۴/۱۲/۹ در تهران درگذشت و در بهشت زهرای تهران قطعه ۲، ردیف ۱۰۴، شماره ۳۴ به خاک سپرده شد.

ترانه‌ها

وی آفریننده ترانه‌هایی بود که بین مردم شهرت بسیار دارند از جمله:

۱- مرا ببوس با شعر حیدر رقابی و صدای حسن گلنراقی در آواز یا بیات اصفهان

۲- عاشقم من، در بیات اصفهان با صدای دلکش

۳- گلنار با شعر کریم فکور و صدای داریوش رفیعی در آواز دشتی

۴- جام طلا (سحر که از کوه بلند جام طلا سر میزنه)، در آواز ابوعطا با صدای دلکش

۵- گل اومد بهار اومد با شعر بیژن ترقی و صدای پوران در دستگاه سه‌گاه

۶ -به سوی تو با شعر عبدالله فاطمی و صدای کورس سرهنگ زاده و داریوش رفیعی و مهران زاهدی در آواز دشتی

۷- شب جدایی، در مایه آواز دشتی با صدای حسین قوامی (فاخته‌ای)

۸- زهره با شعر جهانگیر تفضلی و صدای داریوش رفیعی در دستگاه سه‌گاه

۹-بنده عشق (ساقی امشب ما را دیوانه کردی)، در دستگاه شور با صدای دلکش

۱۰- آمدم (آمدم، آمدم، که سر آید انتظار تو)، در دستگاه شور با صدای دلکش

۱۱- دوست (از فراقت ای دوست جان به لب رسیده)، در بیات اصفهان با صدای حسین قوامی (فاخته‌ای)

۱۲- من و آینه (حال من آینه داند و بس)، در بیات اصفهان با صدای دلکش

۱۳- شمع شبانه با شعر رحیم معینی کرمانشاهی و صدای داریوش رفیعی در بیات ترک[۲]

۱۴- منتظرت بودم (شب انتظار) و صدای داریوش رفیعی

۱۵- شب‌های تهران با شعر کریم فکور و صدای پروانه[۳]

موسیقی دانان ایرانی

اکبر محسنی

 

اکبر محسنی
تولد ۱۲۹۱ خورشیدیتهران
مرگ ۶ مرداد ۱۳۷۴
ساز(ها) عود (بربطتار و ویولن

اکبر محسنی (زاده: سال ۱۲۹۱ خورشیدی در شهر تهران - متوفی ۶ مرداد ۱۳۷۴ خورشیدی)، آهنگساز و نوازنده صاحب نام عود (بربطتار و ویولن، و معلم موسیقی ایرانی بود.

او هنر آموختهٔ شعبهٔ موزیک نظام و بهره برده از درس‌های علینقی وزیری محسوب می‌شد و سال‌ها زیر نظر روح الله خالقی به تدریس در انجمن موسیقی ملی و نوازندگی در ارکسترهای آن پرداخته بود. وی همچنین سابقه طولانی تدریس موسیقی و سرپرستی ارکسترها در رادیو ایران را داشت و در طی دوران فعالیت خود آثار بسیاری را از خود به جای گذاشت. او در عین حال از اولین نوازندگان عود در موسیقی ایران محسوب می‌شود و نواختن این ساز کهن ایرانی را طی اقامت در عراق، از اساتید برجستهٔ عرب فراگرفته بود . از آثار شاخص او ترانه بسیار معروف الهه ناز، با شعر کریم فکور و خوانندگی غلامحسین بنان می‌باشد که نزد توده‌های مردم، شهرت و محبوبیتی کم مانند کسب کرد.

 

سال‌های نخست زندگی

سید اکبر حاج محسن تهرانی مشهور به اکبر محسنی در سال ۱۲۹۱ خورشیدی در شهر تهران دیده به جهان گشود. پدرش سیدحسین محسنی، از افسران هنگ توپخانه و مردی متدین و نمازخوان بود و نظر خوشی نسبت به موسیقی نداشت. با این وجود اکبر محسنی از کودکی شیفتهٔ موسیقی شد و این شیفتگی او به حدی بود که در طفولیت به تقلید از دستهٔ موزیک نظامی که در نزدیکی خانه‌شان مشق می‌کرد، سر قلیان شکسته‌ای را به دست می‌گرفت و آهنگ‌های مارش را با دهان می‌نواخت.

شوق و ذوقی که اکبرمحسنی از کودکی در موسیقی داشت، باعث شد که پس از مرگ پدر، بوسیلهٔ شوهرخواهرش در مدرسهٔ موسیقی نظام که زیر نظر سالار معزز اداره می‌شد، ثبت نام کند و عاشقانه در این مدرسه، به فراگیری فنون موسیقی در خدمت اساتید بزرگ بپردازد.

نخستین‌سازی که وی در مدرسهٔ موسیقی می‌نواخت، آلتو برنجی بود، امّا بعد به تدریج ترومپت و فلوت را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در همان مدرسه، به فراگیری نُت نیز پرداخت.

شیفتگی و شور او نسبت به موسیقی و شوق و علاقه اش نسبت به یادگیری آن، سبب شد که اکبر محسنی در کنار فعالیت در شعبهٔ موزیک مدرسهٔ نظام، برای یادگیری تار نیز اقدام کند و برای آموختن این ساز، نزد رحمت‌الله صفا که از شاگردان موسی معروفی بود، برود. محلی که رحمت‌الله خان صفا در آن تعلیم ساز می‌داد، در میدان توپخانه تهران واقع بود و اکبر محسنی که در فاصلهٔ نسبتاً زیادی از این محل زندگی می‌کرد، ناچار بود که هر روز صبح غذای مختصری برای ناهار خود، همراه بردارد و با پای پیاده مسیر طولانی منزل تا میدان توپخانه را بپیماید.وی سرانجام موفق شد نزد این استاد ردیف موسیقی ایرانی را بیاموزد و با نواختن تار به خوبی آشنا گردد.

وی در همین سال ها، به اتفاق تعدادی از دانش آموزان مدرسهٔ نظام، دستهٔ موزیکی درست کرد که در آن بیشتر از سازهای بادی استفاده می‌شد. اکبر محسنی همچنین از همین زمان به عنوان معلم موسیقی، کار تعلیم هنرجویان را نیز آغاز کرد.

در سال ۱۳۱۵ خورشیدی، وزارت فرهنگ وقت، اکبر محسنی و جمع کوچک دوستانش در دستهٔ موزیک یادشده را، به نام «هنرآموز موسیقی» با حقوق ماهیانه ۲۴ تومان استخدام کرد.

فعالیت در رادیو و انجمن موسیقی ملی

با تأسیس و افتتاح رادیو ایران، اکبر محسنی اقدام به تشکیل ارکستری نمود که این ارکستر زیر نظر علینقی وزیری فعالیت می‌کرد و تعلیم می‌گرفت. محسنی در این ارکستر با حقوق ماهیانه ۷۰ تومان استخدام شده بود و نوازندهٔ تارباس در این ارکستر محسوب می‌شد. برنامه‌هایی که اکبر محسنی در این زمان و به اتفاق ارکستر مذکور اجرا می‌کرد، به‌طور مرتب و به صورت زنده از رادیو ایران پخش می‌گردید.

بعد از انحلال ارکستر مذکور، اکبر محسنی در ارکستر انجمن موسیقی ملی که به رهبری روح الله خالقی برنامه اجرا می‌کرد، مشغول به کار شد و به نوازندگی پرداخت .از آنجا که روح الله خالقی همواره به موسیقیدانان همکار خود، اهمیت فراوان می‌داد و برای پیشرفتشان ارزش فراوان قائل بود، همین همکاری نقطهٔ شروعی برای موفقیت اکبر محسنی گردید.

بدین ترتیب اکبر محسنی به عنوان یکی از اولین معلمان انجمن موسیقی ملی شروع به فعالیت کرد و علاوه بر نوازندگی در ارکستر این انجمن به رهبری روح اله خالقی، به آهنگسازی نیز مشغول شد.

«سه تار و ستاره» اولین آهنگی بود که اکبر محسنی ساخت. این آهنگ که در مایهٔ سه گاه ساخته شده و شعر آن توسط کریم فکور سروده شده بود، نخستین بار در سال ۱۳۲۶ خورشیدی با خوانندگی ناهید سرافراز و حمید قنبری، در رادیو ایران پخش گردید.

محسنی از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۳۶ خورشیدی به‌طور مداوم همکاری خود را، با رادیو ایران ادامه داد و علاوه بر ساخت تعداد زیادی آهنگ برای خوانندگان مختلف، در زمینهٔ ساخت موسیقی برای فیلمفارسی‌های آن روزگار نیز، فعال شد. بدین ترتیب اکبر محسنی را می‌توان یکی از نخستین سازندگان موزیک متن در سینمای ایران تلقی نمود. وی آهنگساز فیلم‌هایی همچون واریتهٔ بهاری، چهرهٔ آشنا، زندگی شیرین است و بلبل مزرعه بوده‌است.

اما از جملهٔ دیگر فعالیت‌های شاخص اکبر محسنی در این دوران، ساخت آهنگ جاودانه و ماندگار الهه ناز، می‌باشد که با تنظیم استادانهٔ روح الله خالقی، شعر کریم فکور و صدای غلامحسین بنان اجرا شد و گرچه برخی از صاحبنظران این ترانه را از برخی ظرافت‌های فنی عاری می‌شمردند، در سطح جامعه و نزد توده‌های مردم، شهرت و محبوبیتی بی‌مانند یافت. این ترانه که یکی از دلپسندترین و روح نوازترین آهنگ‌های اکبر محسنی محسوب می‌شود، در سال ۱۳۳۳ و به مناسبت تولد تنها دختر وی ساخته شده‌است. در همین دوران وی همچنین برای ترانه‌های معروف دیگری نیز آهنگ ساخت که از آن جمله : بخت بیدار، دل شکن، دگرچه می‌خواهی؟، دختر فال بین، دختر رامشگر (همگی با صدای مخملین بنان) و ستاره، پشیمانی، او نیامد، درد جدایی و ... (با صدای خوانندگان دیگر)، قابل ذکرند که تنها نمونه‌هایی از آثار متعدد برجای مانده از اکبر محسنی می‌باشند.

اکبر محسنی همچنین برای مدتی به کسوت استاد موسیقی و سرود در وزارت فرهنگ درآمد، که تجارب او در این زمینه، در کنار شهرت و آگاهی او در رشتهٔ موسیقی موجبات سفر او را به کشور عراق فراهم آورد .

سفر به عراق و اقامت در این کشور

در سال ۱۳۳۶ خورشیدی، وزارت فرهنگ وقت، اکبر محسنی را جهت تدریس موسیقی و سرود در مدارس ایرانیان مقیم عراق برگزید و در عین حال به وی مأموریت داد که در طول خدمت خویش در عراق، نسبت به یادگیری ساز عود (بربط) و جمع‌آوری تکنیک‌های نواختن آن اقدام کند تا بتواند در مراجعت به ایران، این تکنیک‌ها را منتشر کرده و تعلیم دهد.

بدین ترتیب وی در طی مدت چهار سال به سر بردن در عراق، علاوه براینکه سرودهای میهنی و موسیقی را به کودکان ایرانی که در مدارس مخصوص ایرانیان در بغداد و کاظمین درس می‌خواندند، آموزش می‌داد، خود نیز مشغول به یادگیری ساز عود شد و این ساز را از استادان معروفی، همچون جمیل بشیر، سلیمان شکور، گل خماش، وکیل (موسیقیدان ایرانی مقیم عراق) و حکمت فاضل عراقی به خوبی یاد گرفت و همچنین به جمع‌آوری تکنیک‌های مصری و عراقی در نواختن عود اقدام نمود و سرانجام در سال ۱۳۴۰ خورشیدی، با دستی پر به ایران بازگشت.

احیاء ساز عود در ایران

اکبر محسنی در واقع، ساز عود که در اصل یکی از سازهای اصیل ایرانی بود و به اشتباه به اعراب منتسب شده بود را، دوباره به همراه خود به ایران آورد و موجبات استفاده از آن در ارکسترهای بزرگ را فراهم ساخت. خود وی در این مورد، طی مصاحبه‌ای با مهشید فرحبخش در مجله تماشا (شمارهٔ ۶۹، مورخه: ۵ بهمن ماه ۱۳۵۱) می‌گوید:

«پس از بازگشت از عراق به ایران، آنچه را که از ساز عود یاد گرفته بودم، در رادیو عنوان کردم، شورای موسیقی تشکیل شد و من در حضور دکتر برکشلی، مشیر همایون شهردار و چند نفر از استادان موسیقی، عود نواختم.

مشیر همایون [پس از مشاهده نوازندگی من با این ساز]، دستی روی عود زد و از من پرسید: «این پوست دارد؟»، گفتم : «نه! تخته‌است»، گفت: «بسیار صدای عالی دارد. این ساز را باید احیا کرد و در ارکستر جای داد»......»

بدین ترتیب وی از اولین نوازندگان عود در موسیقی معاصر ایران محسوب می‌شود و نه فقط نتیجهٔ سال‌ها تلاش خویش در زمینهٔ نواختن عود و همچنین تجاربی که از یادگیری تکنیک‌های نوازندگی عود اندوخته بود را، به هنرجویان متعددی تدریس کرد، بلکه این ساز ایرانی را دوباره در سرزمین اصلی و خاستگاه خود (ایران) احیاء نمود و جایگاه ویژه‌ای برای آن در ارکسترهای رادیو ایران پدید آورد.

اکبر محسنی پس از بازگشت از عراق و در حدفاصل سال‌های ۴۰ تا ۵۰ به کار در رادیو نیز، به عنوان آهنگ ساز و نوازنده ادامه داد و همچنین پس از تأسیس تلویزیون در ایران، برای چند سال با تلویزیون ملی ایران نیز همکاری‌هایی نمود که از آن جمله تهیهٔ آهنگ‌ها و سرپرستی ارکستر در برنامه تلویزیونی «هفت شهر عشق» قابل ذکر می‌باشد.

پس از انقلاب اسلامی، اکبر محسنی برای سال‌های زیادی در خارج از ایران اقامت داشت و فعالیت‌های هنری وی بسیار کاهش یافت، امّا با این وجود ساخت چند آهنگ را در همین سال‌ها نیز به وی نسبت می‌دهند. بدین ترتیب از آنجا که خود او طی مصاحبه‌ای در سال ۱۳۵۱ خورشیدی، تعداد آهنگ‌های خود را، متجاوز از ۴۰۰ آهنگ دانسته بود، شاید بتوان تمامی آهنگ‌های او در طی دوران زندگیش را حدود ۵۰۰ قطعه تخمین زد. از وی همچنین تعداد زیادی ضبط‌های رایویی و برخی ضبط‌های خصوصی نیز به یادگار مانده‌است.

اکبر محسنی سرانجام در بامداد روز ششم مرداد ماه ۱۳۷۴، دور از وطن به عالم باقی شتافت و مشتاقان موسیقی اصیل ایرانی را داغدار کرد. خانواده و فرزندان وی پس از مرگش، کتابی موسوم به الههٔ ناز را در شرح احوال و آثار او و در بزرگداشت یاد و خاطره اش انتشار دادند.

نکاتی از زندگی شخصی او

سید اکبر محسنی از سادات اصیل تهران و انسانی باصفا، صمیمی و خلیق با چهره‌ای خندان و رویی گشاده بود. نماز و روزه و عبادتش هرگز ترک نمی‌شد و در میان هنرمندان به «حاجی» شهرت داشت.

وی هر روز پس از نماز صبح شروع به کار می‌کرد و تا ساعت ۱۱ شب می‌نوشت و آهنگ می‌ساخت و با خواننده‌ها تمرین می‌نمود و ارکسترها را برای اجرای برنامه‌های گوناگون آماده می‌ساخت.

محسنی ایمان خویش به خدای یگانه را عامل دلگرمی خود، درکارهای هنریش تلقی می‌کرد و خویش را غرقهٔ در خدا می‌دانست و می‌گفت:«شما با کسی طرف هستید که ۴۵ سال است زندگیش را روی هنر گذاشته و ایمان و اعتقاداتش را فراموش نکرده‌است...»

او آهنگ‌های خودش را، مثل بچه‌های خویش می‌دانست و همه آن‌ها را دوست داشت، اما از میان متجاوز از ۴۰۰ آهنگی که ساخته بود، دو آهنگ «الهه ناز» و «انتظار» را به خاطر اثر خاصی که بر روی او داشتند، ترجیح می‌داد. (ترانهٔ انتظار را ، «فرح» خوانده‌است : «به یاد وی تا سحر ماندم، او نیامد»....) همچنین آهنگ "ساقیاً نیز که حالت اپرا داشت، از ساخته‌های او بود که در جشن هنر شیراز اجرا شد و وی این آهنگ را نیز، جزو آثار برگزیدهٔ خویش محسوب می‌نمود.

اکبر محسنی به حق یکی از مفاخر موسیقی ایران محسوب می‌شود و مشقات بسیار زیادی برای اعتلای موسیقی این سرزمین متحمل گردیده‌است. وی حرمت استادان را به جا می‌آورد و زحمات آنان را پاس می‌داشت و از آن میان برای مرحوم روح الله خالقی که حق بسیار بر گردن وی داشت، احترام ویژه‌ای قائل بود.

ساز اصلی محسنی تار بود، اما با نواختن سه تار و همانطور که گفته شد عود(بربط) نیز، آشنایی کامل داشت .وی همچنین در نواختن ویولن نیز مسلط بود و چون در شعبه موزیک نظام تحصیل کرده بود، نواختن سازهای بادی در ارکسترهای نظامی و غیر آن را نیز فراگرفته بود. به همین دلیل گرچه شهرت اصلی او به خاطر ساخت آهنگ‌های زیبایی است که خوانندگان بسیاری آن‌ها را خوانده‌اند، امّا در نوازندگی نیز شخصیت جامع الاطرافی محسوب می‌شد.

تمامی هنرمندانی که اکبر محسنی را از نزدیک می‌شناخته‌اند، مراتب والای هنری و ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی بارز او را می‌ستایند. از جمله اسدالله ملک، که خود از نوازندگان مشهور ویولن و آهنگسازان توانای معاصر می‌باشد، در مورد اکبر محسنی مطلب مفصلی نوشته که مشتمل بر زندگینامهٔ او نیز هست. وی در بخشی از نوشته اش در توصیف وی می‌نویسد:

«...استاداکبر محسنی هفت شهر عشق را عطاروار گشت و رمز و رموز عاشقی را با سیمهای عود بر ملا کرد. حلاوت موسیقی را به جان‌های محرمی چشاند که اهلیت داشتند و حرمت نگه می‌داشتند و قدر می‌دانستند....»

از اکبر محسنی (سید اکبر حاج محسن تهرانی) سه فرزند پسر و یک دختر باقی ماند که البته هیچکدام از آن‌ها اهل ساز و موسیقی نبودند. هرچند که یکی از این فرزندان، یعنی «دکتر سید رضا حاج محسن تهرانی»، پس از مرگ او، در زمینهٔ جمع‌آوری کتاب یادبود و بزرگداشت او تلاش بسیار نمود . کتاب مذکور که سایر فرزندان و اعضای خانواده اکبر محسنی در تدوین و تألیف و چاپ و انتشار آن سهم داشته‌اند، به یاد شاخص‌ترین و به یادماندنی‌ترین اثر او، الهه ناز نام دارد.

تعدادی از آهنگ‌های او

اکبر محسنی چنانکه گفته شد، متجاوز از ۴۰۰ آهنگ و ترانه در طی دهها سال فعالیت هنری خود ساخته‌است که برخی از شاخصترین آن‌ها عبارتند از :

  1. بازسازی برخی آهنگ‌های او :

فیلم‌شناسی

برخی از فیلم‌هایی که اکبر محسنی برایشان موسیقی متن ساخته‌است، عبارتند از: