معنای اسم

معنی اسم آوید

اسم آوید /āvid/ به معنای «دانش، خرد، عقل» است.

در زبان اوستایی کلمه‌های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است.

ریشه اسم

اوستایی

نوع اسم

پسرانه

قابلیث ثبت در اداره ثبت احوال

این نام در فهرست نام‌های سازمان ثبت احوال وجود دارد

فراوانی

۴۶۱ نفر

اسم های مشابه آوید

اسامی پسرانه

آروین، آوه، آوگان، آوش، آیدین، آویر، آبتین، آیین

اسامی دخترانه

ویدا، آوین، آوینا، آوا، آویسا، آوادیس، آویده، آناهید

ابجد اسم آوید

ابجد کبیر اسم آوید برابر است با: ۲۱

ابجد صغیر اسم آوید برابر است با: ۱۲

اساطیر

بیوولف

 

نبرد بیوولف با اژدها.

بـِیُوولف (Beowulf) نخستین حماسه شناخته شدهٔ اروپایی از نویسنده‌ای ناشناس است. این حماسه به زبان انگلیسی کهن نوشته شده و یکی از برجسته‌ترین نوشته‌های ادبی آنگلوساکسون شناخته می‌شود. تاریخ‌نگاران نگارش آن را میان ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی برآورد کرده‌اند. این رزمنامه که از سده نوزدهم به این سو به نام بیوولف نامور شده‌است به داستان نبردهای پهلوانی به نام بیوولف می‌پردازد که یک قبیله دانمارکی را از دست جانور خونخواری به نام گرندل نجات می‌دهد و سپس در دریا فرومی‌رود تا مادر آن جانور را هم بکشد. بعد از پادشاه قبیله خود می‌شود ولی سرانجام در جنگ با اژدها کشته می‌شود.

این داستان بن‌مایه و الگوی بسیاری از حماسه‌های پس از خود شده‌است. نامورترین و امروزی‌ترین آن‌ها اثر پروفسور تالکین، «سه‌گانهٔ ارباب حلقه‌ها» است که به گفتهٔ خود او برداشت زیادی از بیوولف داشته‌است. در آن زمان تالکین بزرگ‌ترین بیوولف‌شناس و پژوهشگر در این باره به‌شمار می‌رفته‌است و بیشترین شمار جستارهای پژوهشی از آن وی بوده‌اند. همچنین بخشی در هابیت که بیلبو به کنام اسماگ می‌زند هم به روشنی همانندی زیادی به داستان شبیخون بیوولف به غار گرندل پیش از درگیر شدن با او دارد.

با اینکه این نگاشته به زبان انگلیسی کهن نوشته شده‌است، اما بیوولف پهلوانی اسکاندیناویایی‌تبار است. پیوستگی سه‌هزار بیت بیوولف نشان از آن دارد که همه نگاشته از آن یک نویسنده بوده‌است.

امراله ابجدیان در کتاب تاریخ ادبیات انگلیس در مورد این حماسه می‌گوید: " اهمیت حماسهٔ بیوولف در این است که تمام رسوم دنیای عصر قهرمانی به وسیلهٔ شاعر منعکس می‌شود. بیان ارزش‌های قهرمان، سخاوت شاهانه، وفاداری امیران، عطش کسب شهرت از راه شجاعت و بردباری، لاف و گزاف قبل و بعد از جنگ، افتخار به اصل و نسب و نظیر این ارزش‌ها همگی با ویژگی‌های حماسه هماهنگند. اگرچه شرح عجیب بیوولف با عجایب ادیسه متفاوت است و امتزاج عناصر عیسوی و ژرمنی آن را تا حدی تضعیف کرده، با این حال بیوولف قدیمی‌ترین حماسه به یک زبان تئوتونی است که با بیان زمینهٔ فرهنگی و اجتماعی عصر قهرمانی ملل ژرمن، بیانگر رسوم سنتی آن عصر است.

حماسهٔ بیوولف در ۳۱۲۸ مصراع در قرن هشتم سروده شده و تنها نسخهٔ موجود به لهجهٔ ساکسون غربی است که در قرن دهم نگاشته شده‌است. قهرمانان و صحنه‌های حماسه همگی اسکاندیناویایی بوده و غیر از زبان هیچ چیز دیگرش انگلیسی نیست (هرچند اقوام اسکاندیناوی و قوم آنگلوساکسون هردو از تبار ژرمن و خویشاوند می‌باشند). حماسه شامل دو داستان مجزا از دلاوری‌های جوانی و پیری بیوولف است و شخصیت قهرمان داستان به این دو نیمه وحدت می‌بخشد.

اساطیر

گرندل

 

تصویر گرندل از داستان بیوولف.

گرندل (به انگلیسی: Grendel) یکی از سه ضدقهرمان (در کنار مادر گرندل و اژدها) در اشعار حماسی انگلیسی زبان باستان بیوولف است. گرندل معمولاً به عنوان فردی بزرگ، هیولاوار، وحشی همراه با قدرتی فوق‌العاده توصیف می‌شد، که همه به غیر از قهرمان افسانه‌ای بیوولف از او هراس داشتند. واژه گرندل همچنین به عنوان مترادف کلمه «شیطان» یا «موجودی شیطانی» به کار برده می‌شود.[۱]

گرندل یک شیطان آدمخوار بود که همراه با مادر خود در کوه‌های واقع در سرزمین اسپیر دنز زندگی می‌کرد و هر شب به سالن غذاخوری پادشاه رات‌گار حمله کرده و کسانی که در آنجا بودند را کشته، و سپس می‌خورد. انگیزهٔ گرندل از انجام این کار، شنیدن آواز شاعران رات‌گار دربارهٔ خلقت این جهان توسط خدا بود که طبیعت شیطانی او را اشتباه تلقی می‌کرد. گرندل هر شب افراد بیشتری را کشته و پس از جداکردن اندامشان، از آن‌ها تغذیه می‌نمود. بدن او با هیچ سلاحی آسیب نمی‌دید تا اینکه در نهایت با رقیبی همتای خود به نام بیوولف رو در رو شد. پس از نبردی طولانی، بیوولف با کندن یکی از دستان گرندل، او را به شدت مجروح می‌کند. او به سمت غار خود پا به فرار گذاشته و در آغوش مادرش از خونریزی شدید جان داد. پس از این ماجرا مادرش برای گرفتن انتقام پسرش با بیوولف روبرو شد.[۲]

اساطیر

بئوولف (شخصیت)

 

بئوولف (به انگلیسی: Beowulf) یک قهرمان افسانه‌ای و شخصیت اصلی در اشعار حماسی بیوولف است که یکی از نخستین و قدیمی‌ترین قطعات حماسی بازمانده از ادبیات باستانی به زبان انگلیسی به شمار می‌رود. او قهرمانی گتیش است که در طی داستان با گرندل هیولا، مادر گرندل در دریاچه و اژدهای آتش افکن به مبارزه می‌پردازد. حماسه بئوولف به دو بخش مجزا تقسیم می‌شود، اولین بخش در دانمارک و سرزمینی که رات‌گار پادشاه آن است، اتفاق می‌افتد و از دلاوری‌های بئوولف برای کمک و از بین بردن هیولاها سخن می‌گوید. بخش دوم سال‌ها بعد در کشور سوئد دنبال می‌شود، جایی که بئوولف به پادشاهی پیر تبدیل شده و باید کشور خود را از شر اژدهای مخوف نجات دهد. شخصیت او در جوانی نماد بهترین ارزش‌های فرهنگی قهرمانانه به شمار می‌رفت و در سالخوردگی نیز فرمانروایی تأثیرگذار و خردمند بود.[۱][۲]

اساطیر

پلیدروس (پسر کادموس)

 

پُلیدُروس ( در زبان یونانی باستان به معنی صاحب نعمت‌های بسیار)، در اساطیر یونانی، بزرگترین پسر کادموس و هارمونیا و پادشاه تبای است. او چهار خواهر به نام‌های سمله ، اینو، آگاوه و آتونوئه داشت.

پس از مرگ کادموس، پنتئوس، پسر اِخیون و آگاوه (دختر کادموس)، برای مدّت کوتاهی بر تبای حکمرانی کرد. دوران فرمانروایی پنتئوس تا زمانیکه دیونیسوس آگاوه را به قتل او تحریک کرد، ادامه یافت. پلیدروس، پس از آن به عنوان جانشین پنتئوس، پادشاه تبای شد و با نیکتیس، دختر نیکتئوس، ازدواج کرد. هنگامیکه پسرشان، لابداکوس، در سنین کودکی به سر می‌برد، پلیدروس به دلایل نامعلومی درگذشت و نیکتئوس، به عنوان نایب السلطنه، حکومت را در دست گرفت.

در کتاب تاریخ پوسانیاس، دوران حکومت پلیدروس پس از مرگ پدرش آغاز می‌شود. با این وجود، این کتاب، تنها منبعی است که این برهه از تاریخ را به این صورت روایت کرده‌است.

اساطیر

لیبیا (اسطوره‌شناسی)

 

لیبیا، در اساطیر یونانی و رومی، دختر اپافوس، شاه مصر است. او نام خود را بر سرزمینی در شمال آفریقا نهاد که امروزه شامل کشور لیبی می شود.

اساطیر یونانی

در اساطیر یونانی، لیبیا، همانند اتیوپیا و سرزمین سکاها، یکی از سرزمین‌های اساطیری خارج از دنیای هلنیستی است که یونان و همسایگان خارجی آن را محصور کرده بودند.

به عنوان یک شخصیت، لیبیا دختر اپافوس (شاه مصر و پسر زئوس و یو) و ممفیس بود. لیبیا توسط پوزئیدون مورد تجاوز قرار گرفت و از این طریق صاحب دو پسر دوقلو به نام‌های بلوس و آگنور شد. برخی منابع به پسر سوّمی به نام لِلِکس نیز اشاره کرده‌اند.

اساطیر رومی

در اساطیر رومی، لیبیا دختر اپافوس، شاه مصر، و همسرش کاسیوپیا بود. او با نپتون، یک خارجی بسیار قدرتمند که نام واقعی‌اش ناشناخته است، ازدواج کرد. لیبیا و نپتون پسری به نام ابوصیر داشتند که حکمران خونخوار و بیرحم مصر علیا شد.

لیبی باستان، سرزمینی که لیبیا در زمان حیات بر آن حکومت میکرد، و نیز کشور کنونی لیبی به افتخار او نامیده شده اند.

اساطیر

یو

 

یو (به انگلیسی: Io)، در اسطوره‌های یونان دختر ایناخوس و ملیا است.

اساطیر یونان باستان
یو
یونانی:ˈi:oʊ
فرانسوی:یو
جنسیت:مؤنث
پدر:ایناخوس
مادر:ملیا
موضوع‌های اساطیر یونان باستان

آ ا ب پ ت ج چ خ د ر ز ژ س
ش ف ک گ ل م ن و ه ی

زئوس عاشق او شد. هرا به این علاقه پی برد، زئوس او را به گاوی سفید تبدیل کرد. هرا آگاه شد و آرگوس صد چشم را به نگهبانی او گماشت زئوس به دست هرمس آرگوس را از پا درآورد و سپس هرا خرمگسی را مامور آزار یو کرد و خرمگس وی را همه جا دنبال می‌کرد تا آن‌که او به رود نیل رسید و در آن‌جا شکل انسانی خود را بازیافت و آن‌جا پسری برای زئوس به دنیا آورد. وی به پرسیوس (پسر زمینی زئوس) کمک کرد تا کراکن (غول عظیمی که در زیر زمین محبوس شده بود و برای نابودی شهر آرگوس دوباره سر از زمین برآورده بود) را نابود کند. او دختری آگاه و روشن ضمیر و نجیب بود که حاضر نشد با خدایان نزدیکی کند. در نهایت گفته میشود با پرسیوس ازدواج کرد، ولی برخی میگویند زئوس به او تجاوز کرد و از او پسردار شد

اساطیر

فورونئوس

 

در اساطیر یونانی، فورونئوس یکی از قهرمانان فرهنگی آرگولید، کاشف آتش و حکمران ازلی آرگوس بود. او پسر خدای رود، ایناخوس است. مادرش به قطعیت شناخته شده نیست. به قولی، ملیای، اوّلین نیمف درخت زبان گنجشک، مادر اوست. همچنین مشهور است که آرگیا، نماد سرزمین آرگولید، مادر او بوده‌است: هیژینوس در کتاب خود آورده است که ایناخوس، فرزند اوکئانوس، از طریق خواهرش آرگیا، فورونئوس را به دنیا آورد. شجره نامه منتسب به هیژینوس، فورونئوس را به عنوان یکی از مردان ازلی که مشخصاتش نزد ساکنین مناطق مختلف یونان یکسان فرض نشده ، معرفی کرده‌است. بر طبق این کتاب، او شخصیت و روح مادر خود، آرگیا، را به ارث برده بود.

زئوس او را به عنوان اوّلین حکمران پلوپونز گمارد. آنچنان که پوسانیاس نقل کرده‌است: «سابق بر این، زئوس خود حکمران مطلق آدمیان بود.امّا هرمس زبان آدمیان را گوناگون گردانید و از این طریق کامیابی زئوس در حکمرانی را تباه ساخت.»

فرونئوس پرستش هرا و استفاده از آتش و کوره را متداول کرد. به گفتهٔ پوسانیاس: «زمانیکه آبهای ابتدایی در حال عقب نشینی از روی زمین بودند، فرونئوس اوّلین کسی بود که که آدمیان را گرد هم جمع کرد و یک جامعه به وجود آورد، زیرا تا آن زمان انسانها به صورت پراکنده و قبیله‌ای زندگی می‌کردند.»

مشهور است که فرونئوس با سینا، یا سِردو یا تِلِدیس یا پِریمیده ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد. همچنین، در روایات مختلف فرهنگ آرگوس، شخصیتی به نام نیوب با فرونئوس ارتباط داده شده‌است. گاهی او را مادر، گاه خواهر و بعضاً همسر او معرفی کرده‌اند (حالت اخیر محتمل‌تر است). جانشین فرونئوس، آرگوس نام داشت که فرزند نیوب بود (از ارتباط با زئوس یا فرونئوس). فرونئوس همچنین پدر آپیس بود که به قولی خود حکمران آرگوس شد.

فرونئوس، در آرگوس از طریق یک آتش ابدی (که پوسانیاس خود آن را به چشم دیده بود)، پرستیده میشد. همچنین، قربانیان مراسم خاکسپاری به مقبرهٔ فرونئوس تقدیم می شدند.

مطابق داستان دیگری به روایت هلانیکوس میتیلنی، فرونئوس حداقل سه پسر به نام‌های آگِنور، یاسوس و پلاسگوس داشت. پس از مرگش، دو برادر بزرگتر سرزمین او را میان خود تقسیم کردند: پلاسگوس ، کشوری در کرانهٔ رود اراسموس به ارث برد و لاریسا را بنیان نهاد. یاسوس صاحب کشوری در نزدیکی الیس شد. پس از مرگ این دو، آگنور به سرزمین‌هایشان یورش برد و حاکم آرگوس شد.

کلمنت اسکندریه، دختری به نام پاتیا را به فرونئوس نسبت داده است. این دختر از ارتباط خود با زئوس صاحب فرزندی به نام آکائوس شد. آلیان، داستان اخیر را تا حدودی مورد تأیید قرار می‌دهد، به ویژه جائیکه نقل می‌کند: «زئوس خود را به هیئت یک قُمری در آورد تا پاتیا را اغوا کند».

اساطیر

تلفاسا

 

تلفاسا، که گاهی تِلِفه نیز خوانده می‌شود، در اساطیر یونانی لقبی برگرفته از ماه است که به معنی بسیار درخشنده می‌باشد. این لقب، به همسر آگنور، آرگیوپ، نسبت داده شده است.

برخی منابع، تلفاسا را به عنوان دختر نیلوس، خدای رود نیل و یکی از اوکئانیدها معرفی کرده‌اند. او فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله می‌توان به ائوروپه، کلیکس، کادموس، تاسوس (که نام خود را بر جزیرهٔ ساموثراکی نهاد) و فینیکس اشاره کرد. بعضاً تاسوس را نوه‌اش (فرزند کلیکس) دانسته‌اند. شوهر او، آگنور یا شاید فینیکس (در منابعی که کادموس و ائوروپه را فرزندان فینیکس معرفی می‌کنند) بود.

یک روز زئوس، ائوروپه، دختر تلفاسا، را در حال جمع‌آوری گلها دید. زئوس، او را به شکل گاو سفیدی در آورده، به جزیرهٔ کرت انتقال داد. در آنجا، ائوروپه، هویت واقعی خود را فاش ساخت و تبدیل به نخستین ملکهٔ کرت شد. تلفاسا به همراه پسر خود، کادموس، به جستجوی دختر گمشده‌اش برآمد. آنها به جزایر رودس و سانتورینی و در نهایت تراکیه سفر کردند. تلفاسا در تراکیه، بیمار شد و درگذشت. بعد از دفن مادر، کادموس به وسیلهٔ ساکنین تراکیه به شخصی به نام وخشور، از اهالی دلفی، معرفی شد. وخشور به کادموس توصیه کرد که به سفر خود ادامه دهد تا زمانی که به یک گاو برخورد کند؛ سپس این گاو را تا آنجایی که به یک شهر برسد و در آنجا بنشیند، دنبال کند. این شهر، به تبس معروف شد. کلیکس، برادر دیگر ائوروپه، نیز به دنبال خواهرش تا سرزمینی در آسیای صغیر که کیلیکیه نامیده شد، پیش رفت.

اساطیر

نیلوس (اسطوره‌شناسی)

 

در اساطیر یونانی، نیلوس پسر اوکئانوس و تتیس است. او، خود خدای رود نیل و پدر فرزندان بسیاری بود که از آن جمله می‌توان به ممفیس ( همسر اپافوس، شاه مصر، و مادر لیبیا)، و نیز پسری به نام نیلوس آنخممفیس (پدر آنچینوئه و تلفاسا) اشاره کرد.

نوۀ او، لیبیا، مادر بلوس و آگنور بود. این پسران بعدها به ترتیب با آنچینوئه و تلفاسا، دو دختر نیلوس آنخممفیس، ازدواج کردند. دیگر فرزندان او، چیون، آنیپ، (و احتمالاً) کالیادن و پُلیکسو بودند.

اهمیت نیلوس، صرفنظر از اینکه نماد رود نیل بود، در اساطیر یونانی بسیار ناچیز است. احتمالاً اگر او یک خدای مصری می‌بود، اهمیت به مراتب بیشتری پیدا می‌کرد.