فرورتیش
فرَوَرتیش (فارسی باستان: فْرَوَرتی، اوستایی: فْرَوَشی، یونانی: فرااُرتِس، بابلی: پَرومَرتیش، عیلامی: پیرومَرتیش) دومین شاه ماد بود. به گفتهٔ هرودوت فرورتیش پسر دیاکو بود و قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد.
وی که به همراه دیاکو و خانوادهاش به آشور تبعید شده بود، به احتمال قوی در خاک آشور تربیت شد. بعدها وی خداوند ده ایالت بیت کاری[پ ۱] در ناحیهٔ همدان کنونی، به مرکزیت کار-کشی شد. گمان میرود آشوریان خود از روی عمد وی را به این مقام منصوب کردهباشند تا اولاً وی را از جایی که نفوذ و ریشهٔ محلی داشتهاست دور کرده باشند، ثانیاً بر این باور بودند که فرورتیش که دستپرورده و دستنشاندهٔ خودشان است — مانند سایر پیشوایان، شاهکان و شاهان دستنشانده — در ادامه سیاستهایی را دنبال خواهد کرد که به نفع آشوریان باشد.[۲]
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارسها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشینده دو ایالت مجاور خود قیامی را علیه آشور ترتیب داد. قیام به سرعت گسترش یافت و آشوریان قست اعظم سرزمین ماد را که در تصرف خود داشتند، از دست دادند. با مذاکرات آشور با سکاها — که متحد مادها در این قیام بودند — و خروج آنها از اتحاد با مادها به نفع آشوریان، جریان قیام ناتمام ماند.
از آن تاریخ به بعد فرورتیش توانست مهمترین نواحی ماد را از زیر یوغ آشور نجات دهد و در سه ایالت بیت کاری، مادای و ساپاردا دولت واحدی تأسیس کند و پادشاهی مستقل ماد را برپا کند.
در جریان یک کشمکش داخلی در آشور، فرورتیش فرصت را برای حملهٔ دوباره به آشور مناسب دید و بدین ترتیب در سال ۶۵۳ پیش از میلاد مجدداً به آشور یورش برد ولی کشته شد. بدین ترتیب ۲۲ سال حکومت وی بر مادها پایان یافت. برخی از مورخین معتقدند علیرغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینهساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت. پس از فرورتیش، هووخشتره جانشین او شد و مدت ۴۰ سال حکومت کرد.
نام
نام فرورتیش در زبان اوستایی فْرَوَشی (
)[پ ۲] و در زبان فارسی باستان فْرَوَرتی (




)[پ ۳] آمده است. در پارسی میانه (زبان پهلوی) هم فْرَوَرد (
)[پ ۴] و فْرَوَهْر (
)[پ ۵] خوانده میشدهاست.[۳]
هرودوت تاریخنگار معروف یونانی نام وی را به صورت فرااُرتِس[پ ۶] ضبط کردهاست. از آنجا که در زبان یونانی f و -va- را به ترتیب به صورت ph و -o- ادا میکردهاند، لذا فرورتیش دقیقاً با فرااُرتس یونانی مطابق است. در متون بابلی از وی به نام پَرومَرتیش[پ ۷] یاد شدهاست و در عیلامی هم به صورت پیرومَرتیش[پ ۸] آمدهاست چرا که در زبانهای بابلی و عیلامی f و v به ترتیب به صورت p و m ادا میشدند.[۴]
هرلد والتر بیلی، ایرانشناس انگلیسی ریشهٔ این واژه را از ریشهٔ ایرانی -var (پوشش، محافظت) و -fra (پس راندن) میداند و معنی اصلی اولیهٔ واژهٔ را «دلاور حفاظتکننده» عنوان میکند.[۵] لازم است ذکر شود نام فرورتیش هیچی ارتباطی با نام فرهاد[پ ۹] ندارد.[۶]
در متنی از زبان داریوش بزرگ در سنگنبشتهٔ بیستون در توصیف فردی با نام فرورتیش که علیه وی قیام کردهبود، چنین آمده است: «مردی مادی به نام فرورتیش در ماد شورش کرد. او به مردم چنین گفت: من خْشَثریتَه از خاندان هووخشتره هستم.»[پ ۱۰] از این متن درمییابیم فردی به نام فرورتیش برای جلب یاری مادها خود را از بازماندگان هووخشتره میخواند و به جای نام اصلیاش فرورتیش، نام خْشَثریتَه را بر خود گذاشتهاست. از آنجا میتوان نتیجه گرفت نام فرورتیش نمیبایست در خاندان دیاکو رایج بودهباشد ولی نام خشثریتَه وجود داشته و نام سلطنتی و متداولی بودهاست و احتمالاً هرودوت در مورد نام فرورتیش مرتکب اشتباه شدهاست.[۷][۸][۹] از آنجا که در زبان بابلی خوشهٔ -xš- اغلب به صورت -kš- ادا میشده، لذا در این زبان خشثریتَه باید به صورت کشتریتی[پ ۱۱] یا کشتریتو خوانده میشده است.[۱۰] در سنگنبشتههای آشوری هم ذکری از فردی به نام کشتریتی — به عنوان فرمانروای کار-کشّی[پ ۱۲] — آمده است[۱۱] به همین دلایل فرورتیش غالباً با نام کشتریتی-خشثریتَه شناخته میشود و این دو یکی گرفته میشوند،[۱۲] هرچند برخی از پژوهشگران این هویّت را قابلتردید میدانند.[۱۳]
خشثریتَه واژهای ایرانی — مأخوذ از خْشَثرَه-[پ ۱۳] — به معنی «مقتدر»، «قدرت» و «قلمرو» است. واژهٔ «شهر» در فارسی نو از همین واژهٔ مادی گرفته شدهاست.[۱۴]
تبار و خانواده
|
|
|
|
فرورتیش پدر
فرماندار قبیلهای
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
دیاکو
شاه ماد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
فرورتیش
شاه ماد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
هووخشتره
شاه ماد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
فرورتیش فرزند دیاکو و دومین شاه ماد بود که همهٔ اطلاعات مربوط به او، از هرودوت به ما رسیدهاست.[۱۵] به گفتهٔ هرودوت، فرورتیش پسر دیاکو بود و همهٔ قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد. از شواهد چنین پیداست که پس از مرگ دیاکو، وی رهبری قبایل مادی را برعهده گرفت.[۱۶] برخی منابع بر این باورند نام فرورتیش در خاندان دیاکو رایج نبوده و نام وی را همان خشثریتَه میدانند و ادعای هرودوت را در مورد نام فرورتیش و نیز نام پدر دیاکو و پدربزرگ فرورتیش رد میکنند.[۱۷] از میان فرزندان وی، تنها نام هووخشتره در منابع آمدهاست که پس از او جانشینش شد و توانست یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل دهد.[۱۸]
دوران حکومت
بسیاری از پژوهشگران، با توجه به تقویمها و اسناد و محاسبات میانرودان و بهویژه آشوریان، زمان سلطنت فرورتیش را بین سالهای ۶۷۵ تا ۶۵۳ پیش از میلاد میدانند[۱۹] ولی بعضی دیگر از پژوهشگران زمان حکومت او را بین سالهای ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد میدانند.[۲۰] با اینحال برخی از دانشمندان بکلی این نظرات را رد میکنند و بر این باورند که فرورتیش از سال ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد، یعنی بهمدت پنجاه و سه سال حکومت کردهاست.[۲۱]
در نخستین سالهای سلطنت فرورتیش، سکاها که در ناحیهٔ بین دریای مازندران و قفقاز زندگی میکردند از طریق گذر دربند قفقاز، به سرزمین ماد وارد شدند و بخشهایی از خطهٔ ماد را به اشغال خود درآوردند.[۲۲]
جنگ با پارس
هرودوت میگوید: «فرورتیش پس از بهدست گرفتن قدرت، به حکمرانی بر مادها بسنده نکرد و به سرزمین پارسها حمله برد و توانست آنها را شکست دهد که موجب نیرومندی بیشتر مادها شد و به او این امکان را داد تا آسیا را نیز مطیع خویش سازد؛ از این روی سرزمینهای مشرق و جنوب ماد را تصرف کرد و به همهٔ ملل و اقوام، یکی پس از دیگری حمله کرد و اقوام بسیاری را فرمانبردار و همراه مادها کرد و زمینه را برای حمله به حکومتهای نیرومندی از جمله سرزمین آشور و امپراتوری قدرتمند و گستردهٔ آن فراهم نمود.»[۲۳]
برخی از مورخان، امر انقیاد پارسها توسط فرورتیش را نادرست میدانند و آن را به هووخشتره نسبت میدهند.[۲۴] با اینحال فرورتیش برای جنگ با آشور ابتدا میبایست اظهار انقیاد و یا حداقل اتحاد پیشوایان پارس را هم کسب کردهباشد. وی با استفاده از گرفتاریها آشور و عیلام و همچنین به یاری دستههایی از سکاها که متحد وی شدهبودند، توانست چیشپیش[پ ۱۴] پسر هخامنش و سایر پیشوایان پارس را نسبت به فرمانروایی ماد به اظهار انقیاد و یا اتحاد وادارد.[۲۵]
جنگ با آشور
دژ مادی کیشهسو. از روی نقشبرجستهٔ آشوری، پایان قرن هشتم پیش از میلاد.
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. وی که «خداوند ده»[پ ۱۵] کار-کشی بود، توانست با جلب یاری مامیتیارشو خداوند پیشینده ایالت مادای[پ ۱۶] و دوساننی[پ ۱۷] خداوند پیشینده ایالت ساپاردا[پ ۱۸] واقع در جنوب خط زنجان-قزوین کنونی که پیشوایان آن ایالات از جانب آشور بودند، در ماه نیسان (مارس-آوریل) سال ۶۷۳ پیش از میلاد، پیرامون نوروز آشوری قیامی را علیه آشور ترتیب دهد و ریاست این قیام را برعهده بگیرد.[۲۶]
از آنجا که این سه نفر در آن واحد وارد عمل شدند و با پادشاهی سکاها و منّا متحد بودند، قیام به سرعت گسترش یافت و از مرز سه ایالت اولیه هم گذشت، بهطوری که در اویل ماه ایار (آوریل-مه) لشکریان فرورتیش توانستند به ایالت مجاور کیشهسو[پ ۱۹] برسند و دژ اصلی آن ایالت را که به همان نام «کیشهسو» معروف بود، محاصره کنند. در این رویداد، کیمریها و افراد مامیتیارشو هم متحد فرورتیش بودند.[۲۷]
امر محاصرهٔ قلعهها و دژها همچنان ادامه داشت و دژهای دیگری به نامهای کاربیتو، دژ دیگری که نامش معلوم نیست، دژ سو در ناحیهٔ زنجان کنونی و دژ خارخاریان در ایالت خارخار در ناحیهٔ غرب همدان کنونی و مرز عیلام به محاصرهٔ فرورتیش و متحدانش درآمد. قیامکنندگان به درهٔ دیاله رسیدند و فرورتیش آخرین گردنههای منتهی به جلگهٔ میانرودان را هم مورد تهدید قرار دادهبود و آشور تمام سرزمین ماد به جز زاموآ و پارسوآ را از دست داد.[۲۸]
محاصرهٔ این دژها از جانب مادها بسیار مهم است چرا که علاوه بر اینکه نمایانگر یک روش جنگی جدید مادها است، از تحول و انقلابی بزرگ در زمینهٔ استراتژی و فنون جنگی مادها حکایت میکند و بیشک مادها در طی سالیان جنگهای پیوسته با آشوریها، این تجربیات را آموخته بودند.[۲۹]
از اوایل سال ۶۷۲ پیش از میلاد آشوریان کوشیدند تا با فرورتیش مذاکره کنند و بدین ترتیب چندین پیک را به نزد رهبر قیامکنندگان فرستادند. آنها همچنین با سکاها که اتحاد بعضی از طوایف آنها با فرورتیش موجب تهدید قلمرو آشور شده بود، وارد مذاکره شدند. پارتاتوآ[پ ۲۰] پادشاه سکاها هم مذاکرات را پذیرفت و اسرحدون پادشاه آشور هم ناچار شد دختر خود را با وی نامزد کند. بدین ترتیب و با خارج شدن سکاها از اتحاد با مادها، قیام مادها ناتمام ماند.[۳۰][۳۱]
تأسیس پادشاهی مستقل ماد
پس از خیانت پارتاتوآ به امر قیام و ناتمام ماندن آن، آشوریان توانستند ایالات کیشهسو و خارخار را حفظ کنند اما قدرت آشور در سه ایالت اولیهٔ قیام، یعنی ایالتهای بیت کاری، مادای و ساپاردا برانداخته شد و از آن تاریخ به بعد در منابع تاریخی به جای ذکر نام این سه ایالت، از پادشاهی مستقل ماد یاد میشود و در منابع آشور هم نام پادشاهی ماد به عنوان یک کشور مستقل ذکر شدهاست.[۳۲]
موفقیت قیام فرورتیش و تأسیس دولت واحد توسط وی تنها میتوانسته بر اثر هواداری و پشتیبانی مردم عادی و تودهٔ قوم آزاد ماد از نهضت وی بوده باشد و نشاندهندهٔ این واقعیت است که فرورتیش و شاهان ماد به تودههای وسیع مردم آزاد ماد متکی بودهاند.[۳۳]
پادشاهی ماد در زمان فرورتیش هنوز صورت یکپارچهای به خود نگرفته بود و هنوز آن کشور مادی که در مرزهای خود مستقر شدهباشد — به طوری که منابع باستانی در نظر دارند — نبوده است. تعیین وسعت پادشاهی ماد در این دوران بسیار مشکل است.[۳۴] مرز غربی ماد احتمالاً در مغرب خط میانه-همدان بوده است. تعیین سایر مرزها دشوارتر است به عنوان مثال معلوم نیست در آن زمان دولت الیپی جزو ماد بوده و یا مستقل بودهاست.[۳۵]
حملهٔ مجدد به آشور و مرگ
پیرامون سال ۶۵۲ و ۶۵۳ قبل از میلاد، امپراتوری آشور درگیر یک کشمکش داخلی و بزرگترین بحران سیاسی تاریخی خود شد. شاماشوموکین برادر آشور بانیپال[پ ۲۱] پادشاه آشور علیه وی قیام کرد و توانست متحدان زیادی را — از جمله بابلیان، کلدانیان، آرامیان و عیلام — با خود همراه سازد. فرورتیش نیز فرصت را برای حملهٔ مجدد به آشور مناسب دید.[۳۶][۳۷] او در اتحاد با پارسها و کیمریها در سال ۶۵۳ پیش از میلاد وارد جنگ با آشور شد و به شهر نینوا، پایتخت حکومت آشور حمله کرد و ظاهراً در ابتدا پیروزیهای ضعیفی بدست آورده بود ولی در نبردی دیگر کشته شد.[۳۸]
روایت هرودوت از مرگ فرورتیش هم گویای همین مطالب است، وی مینویسد: «فرورتیش سرگرم مطیع ساختن آسیا گشت و قومی را بعد از قوم دیگر منقاد خویش ساخت، تا اینکه علیه آشوریان لشکر کشید و (همان) آشوریانی که در نینوا مسکن داشتند و پیشتر بر همه حکمروا بودند، تنها مانده بودند زیرا که متحدان از ایشان جدا شدهبودند ولی با این حال وضعشان (از هر حیث) خوب بود. فرورتیش بعد از آنکه ۲۲ سال سلطنت کرد در طی لشکرکشی علیه ایشان کشته شد و اکثر لشکریان وی نیز با او از پای درآمدند.»[۳۹] جورج کامرون بر این باور است هنوز شاید بتوان در میان قبرهایی که در نواحی شمال شهرزور در صخرههای کوه کنده شدهاست، نشان قبر او را نیز یافت.[۴۰]
هرودوت دربارهٔ چگونگی شکست فرورتیش و مرگ او سخنی نمیگوید.[۴۱] برخی از مورخان میگویند فرورتیش بهدست آشور بانیپال کشته شد[۴۲][۴۳] لیکن در نوشتههای آشور بانیپال هیچ مطلبی دال بر این پیروزی نیامده و از آنجا که آشوریان از کوچکترین پیروزیهای خود نیز همیشه یاد کردهاند، به همین خاطر این مطلب را نمیتوان به راحتی پذیرفت. در توجیه آن میتوان گفت شکست فرورتیش کار خود آشوریان نبوده بلکه میبایستی به یاری سکاها که متحد آشور بودهاند صورت گرفتهباشد.[۴۴]
برخی از مورخین معتقدند علیرغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینهساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت.[۴۵]
جانشین
مرگ فرورتیش و شکست مادیها، منجر به استقرار فرمانروایی سکاها در ماد شد تا اینکه سرانجام هووخشتره پسر فرورتیش توانست به ۲۸ سال فرمانروایی آنها پایان دهد.[۴۶] او تواناترین شاه ماد و اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل داد و ایران را بهعنوان یک قدرت مهم در جهان آن زمان مطرح کرد. هووخشتره را باید بنیانگذار واقعی دولت ماد و معمار حقیقی امپراتوری ایرانیان باستان دانست.[۴۷] وی ابتدا ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و سپس با اتحاد با دولت بابل و حمله به نینوا پایتخت آشوریان، توانست به عمر امپراتوری آشور خاتمه دهد. فرورتیش با الیاتس شاه لیدیه جنگید و توانست سرزمینهای فوقانی رود هالیس را تصرف کند.[۴۸] مورخان زمان حکومت او را بین سالهای ۶۲۴ تا ۵۸۵ پیش از میلاد میدانند.[۴۹]