ایران

‍ (http://axnegar.fahares.com/axnegar/ZdsFVSYxvqWnEA/1892392.jpg) روستاى لاتين ها در نزديكى تهران

روستاى زرگر در 100 كيلومترى غرب تهران واقع شده است، مردم روستا با زبان رومانو، خط لاتين يجورايى هم ايرانى هستند هم اروپايى، فارسى و تركى هم مى فهمند؛ صورتشان هم شبيهه آريايى هاست هم گلادياتورها و وايكينگ ها، مذهبشان هم مثل اكثر ايرانى ها تشيع است.

مردم روستاى زرگر به زبان رومانو صحبت مى كنند و به لاتين مى نويسند. 18 هزار رومانو در اروپا زندگى مى كنند. رومانو ها با اين كه تشكيلات منسجمى دارند اما معلوم نيست از كدام سرزمين آمده اند، رومانو ها در سطح جهان پراكنده هستند. مردم روستاى زرگر هم نمى دانند از رومانى امده اند يا يونان يا ايتاليا...

با این‌ كه افسانه ‌ها، زرگرها را به سرزمین‌ های دور و نزدیك نسبت می‌ دهد و آنها را به نقاطی از اروپا مربوط می‌ كند، اما با این حال آنها عاشق ایرانند و خودشان را ایرانی می‌ دانند. زرگرها در زمان جنگ عراق پيام هاى مهمى را به زبان رومانو بى سيم مى كردند كه عراقى ها از فهم آن عاجز بودند.

من ايرانى هستم meen iranisom
اينجا از مادر متولد شدم kato dayatar oyolom
ايران را دوست دارم
irani boot manga

آیین ها

رقص‌های آذربایجانی      
بخشی از مقاله‌های مرتبط با مردم آذری فرهنگ
معماری • هنر • آشپزی رقص • لباس • فولکوریک • ادبیات زبان • موسیقی • تئاتر • سینما • دین بر حسب مناطق زندگی
ایران • جمهوری آذربایجان • گرجستان
ترکمنستان • آمریکا • روسیه (داغستان) ترکیه • فرانسه • ارمنستان • بریتانیا
بلاروس • قزاقستان • قرقیزستان • ازبکستان
کانادا • آلمان • اوکراین • خارج از کشور آزارها
وقایع مارس • ژانویه سیاه کشتار خوجالی • اخراج از ارمنستان
جیلوها • حمله به آذربایجان درگاه آذربایجان ن ب و   رقص آذربایجانی در مسابقات آواز یوروویژن ۲۰۱۲
رقص‌های آذربایجانی از سری رقص‌های فولکلوریک است که از نسلی به نسل بعدی منتقل و در این پروسه توسعه و شکل گرفته‌است. بعضی از این رقص‌ها در اصل جزء مراسم دینی و یا جزء از آمادگی‌های جنگی و دفاعی بوده‌است در هر صورت در حال حاضر از این رقص‌ها در مجالس عروسی در ایران و جمهوری آذربایجان و در برگزاری برنامه‌های ورزشی و گردهمایی‌های فرهنگی در جمهوری آذربایجان استفاده می‌شود. شاخسی (شاه حسین) رفتن که در ماه محرم در بین مردم آذربایجان رواج دارد در اصل یک رقص و رژه نظامی بوده‌است. دیدگاه هلن اریکسن درباره رقص بانوان آذربایجان:
آذربایجان یکی از جمهوری‌های قفقاز شوروی سابق بود. امروزه جمهوری مستقلی است که به دلیل داشتن ذخایر غنی نفت مورد توجه بین­المللی است. تعداد بسیاری از آذری­ها در شمال غربی ایران ودر منطقه شهر تبریز ساکن هستند. رقص بانوان در قفقاز به لحاظ حرکات دلپذیر دست، حرکات بیانگر بازو و قدمهای ظریف از دیگر رقص‌ها تمیز داده می‌شود. قدمهای ظریف ایفاگر رقص توسط دامن‌های بلند پوشیده شده و چنین می‌نماید که ایفاگر رقص به حالت شناور بر روی زمین جاری است. رقص‌ها گاهی غمگین، گاهی آتشین و بیشتر تغزلی است و بیانگر سرشت فاخر بانوان آذری است. رقصهای سولو و گروهی درعروسی و سایر مناسبتها اساساً ساده است. این رقصها در شوروی سابق بصورت رقصهای هنری صحنه­ای، ارتقاء یافته است.     فهرست انواع رقص‌های فولکلوریک قدیمی آذربایجانی آسما کسمه
(به ترکی آذربایجانی: Asma Kəsmə) (به انگلیسی: Asma Kasma) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان و از قدیمیترین رقصهای مرسوم در عروسی می‌باشد.
نام گذاری آن به این دلیل است که عروس را به همراه صدای موسیقی «آسما کسمه» به خانه داماد می‌آورند وبا آن زنان مشایعت کننده عروس در مقابل او می‌رقصند. سرعت رقص آرام است. کمی افراط آمیز و بشکل پرشی است. رقص آبایی
(به ترکی آذربایجانی: Abayı) از جمله رقص‌های فولکلوریک اهالی آذربایجان است.
این رقص در منطقه شکی و زاقاتالا آفریده شده است. در این منطقه به افراد میانسال «آبای» گفته می‌شود. این رقص عموماً توسط مردان یا زنان میانسال اجرا می‌شود. آفریننده ملودی این رقص، آهنگ سازان شکی می‌باشند. کمی اغراق آمیز و کمیک است. سرعت رقص آرام است. این رقص قبلاً در شهر شکی بصورت دسته جمعی اجرا می‌شد ولی بعداً تبدیل به رقص انفرادی شد. آستا قاراباغی
(به ترکی آذربایجانی: Asta Qarabağı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص در قره باغ بوجود آمده است. ترتیب حرکات رقص ثابت و سرعت آن آرام است. آغیر قاراداغی
(به ترکی آذربایجانی: Ağır Qaradağı) (به انگلیسی: Agir Karadagi) از جمله رقصهای فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
ملودی رقصی است که در قره داغ آفریده شده است. در شکی و زاکاتالا بسیار مرسوم است. سرعت اجرای آن آرام است. رقص اچ بادام بیر قوز
رقص اچ بادام بیر قوز (به ترکی آذربایجانی: Üç badam bir qoz) (سه بادام یک گردو) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
اوچ بادام بیر قوز در زمانهای قدیم در شکی آفریده شده است و همراه با آواز ایفا می‌شود. تصنیف آنرا در آن دوره خوانندگان توانایی همچون جبار فرزند قارایاغدی و علی عسگر عبدالله یف خوانده‌اند. آواری
(به ترکی آذربایجانی: Avarı) (به انگلیسی: Avari) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
منصوب به آواری‌های ساکن آذربایجان می‌باشد. رقص آواری بطور گسترده‌ای بین آذربایجانی‌ها متداول است. از سه قسمت تشکیل شده است. در ابتدا آرام بوده و به تدریج بر سرعتش افزوده شده و در نهایت به ریتم سریع لزگینکا می‌رسد. آی بری باخ
در فارسی به معنی مانند ماه نگاه کن (به ترکی آذربایجانی: آی بری باخ/Ay bəri bax) از جمله قدیمی‌ترین رقص‌های فولکلوریک آذربایجان است که توسط خانمها اجرا می‌شود. رقص اوزون دره
(به ترکی آذربایجانی: Uzundərə) (به انگلیسی: Ouzoundara) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقصی است بینهایت جذاب، ظریف و لیریک. در قره باغ و بین آق‌دام و روستای گوی تپه دره­ ای وجود دارد که آنرا «اوزون دره» می‌نامند. این رقص صرقا منحصر به این دره می‌باشد. رقص اوچ نومره. دورد نومره. بش نومره. آلتی نومره
(به ترکی آذربایجانی: Avarı) (به انگلیسی: Ouch noumra, dourd noumra, besh noumra, alti noumra) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
همه اینها ملودیهای رقص هستند که در نیمه دوم سالهای ۱۹۲۰ در باکو پا به عرصه ظهور نهاده است. این رقصها بخصوص «بش نومره» و «آلتی نومره» هنوز هم مشهورند. رقصهای «اوچ نومره» و «بش نومره» را که تمپو آهسته و ملودی حزین دارند خانمها اجرا می‌کنند. «دورد نومره» و «آلتی نومره» نیز تمپو نسبتاً سریعی دارند و رقصهای سلیسی است که هم توسط مردان و هم توسط زنان رقصیده می‌شود. رقص انزلی
(به ترکی آذربایجانی: Ənzəli) (به انگلیسی: Anzali) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
انزلی ملودی رقصی است که تقریباً در سالهای۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ در باکو آفریده شده است. نحوه اجرای آن آرام و بدلیل خصوصیت اجرای ملودی، بیشتر برای افراد مسن مناسب است. «انزلی» رقصی سنتی است. در ابتدای عروسی اجرا می‌شود. رقص «انزلی» را در اصل افراد مسن اجرا می‌کنند ولی جوانها هم می‌توانند آنرا اجرا نمایند. آلچا گولو
(به ترکی آذربایجانی: Alça gulu) (به انگلیسی: Alcha gulu) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
در سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ در ناحیه شاماخی و توسط علی کریم اف ساکن روستای کاوالا آفریده شده است. در اصل توسط خانمها اجرا می‌شود. سرعت آن کمی سریع است. رقص بنفشه
رقص بنؤوشه یا رقص بنفشه(به ترکی آذربایجانی: Bənüvşə) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است و رقصی است بسیار ظریف.
این رقص در اصل توسط خانمها هم بصورت آرام و هم با سرعت تند اجرا می‌شود. در سال ۱۹۱۰ میلادی آفریده شده است. رقص بریلیانت
(به ترکی آذربایجانی: Birilyant) (به انگلیسی: Birilyant) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص دو نوع متفاوت دارد. اولی در سالهای ۱۹۲۰ الی ۱۹۲۲ در باکو آفریده شده، تمپو آن سریع بوده و ملودی آن بی اندازه پرشور است. توسط مردان اجرا می‌شود.
نوع دیگر آن فقط برای اجرای خانمها است. ملودی آن ظریف و آهنگ دار اجرا می‌شود. سرعت آن آرام است. معرفی رقص آذربایجانی بریلیانت رقص پهلوانی
رقص پهلوانی (به ترکی آذربایجانی: Pəhləvanı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان و مختص پهلوانان جوان است.
این رقص در کوههای منطقه شکی پا به عرصه گذاشته و آهنگساز آن آبیلله جعفراوف بود. رقصی است با حرکات بسیار سریع و بی‌نهایت دینامیک. پهلوانان در این رقص بیش از اینکه قدرت خود را به نمایش بگذارند بیشتر مهارت و چابکی جوانی در معرض دید قرار می‌دهند. این رقص در بیشتر مناطق آذربایجان اجرا می‌شود. رقص توی
رقص توی یا همان رقص عروسی (به ترکی آذربایجانی: Toy rəqsi) رقصی قدیمی، سنتی است که در نخجوان رقصیده می‌شود.
اقوام جوان عروس و داماد این رقص را در مقابل درشکه‌ای که عروس را می‌برد می‌رقصیدند. رقص شبیه «یاللی» است، قدمها به سرعت به یکسو برداشته می‌شود. در دست بیشتر کسانی که می‌رقصیدند مشعل سوزان دیده می‌شود. رقص توراجی
رقص پهلوانی(به ترکی آذربایجانی: Turacı) از جمله رقص‌های قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص تقریباً در اوایل قرن نوزدهم آفریده شده و به دراج پرنده شکاری زیبای کوهستانی اختصاص یافته است. موسیقی حزین و دلنوازی دارد. رقص تداعی کننده نحوه پرواز دراج است. همه حرکات ایفاگر رقص یادآور پرواز دراج و سیلان او در آسمان است. رقص جنگی
(به ترکی آذربایجانی: Cəngi) (به انگلیسی: Gangi) از جمله رقص‌های فولکلوریک مردم آذری است.
گاهی رقص جنگی نحوه راه رفتن جنگاور، همآورد خواهی، دعوت به جنگ را تداعی می‌کند. آفرینش این رقص به گذشته‌های دور برمی‌گردد.
رقص جنگی به لحاظ کاراکتر همانند زمره آثار موسیقی رقص قایتاغی و رقص هالای می‌باشد. رقص لاله
رقص لاله(به ترکی آذربایجانی: Lalə) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی آذربایجان است.
این رقص که در گنجه آفریده شده است رقصی است باسرعت متوسط و مشخصه آن چابکی و سرعت آن است. معمولاً توسط دختران رقصیده می‌شود. حین رقص دستگاه مقامی نیز اجرا می‌شود و مجری رقص در جا با حرکت ظریف و روان دستها آنرا اجرا می‌کند. رقص نازنازی
رقص نازنازی (به ترکی آذربایجانی: Naznazı) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی آذربایجان است.
این رقص، رقصی است ظریف و روان مخصوص زنان. ملودی آن با تکرار سریع اصوات ملایم و زیبا و در بعضی اوقات، با لرزش صداها، غنی شده است. این لرزش برای مجری رقص نوعی چرخش آنی در جا را القا می‌کند و در عین حال برای آنان رقص ظریف، و راه رفتن با طنازی و یا حرکات مستقیم ظریف را ممکن می‌سازد. رقص واغزالی
واغزالی(به ترکی آذربایجانی: Vağzalı) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
ملودی بسیار ظریف و دلچسب، حرکات ظریف و نرم، این رقص را در بین توده مردم بطور گسترده‌ای متداول نموده است. عروسی را نمی‌توان یافت که در آن واغزالی شنیده نشود.
در حال حاضر ملودی این رقص فامیل عروس را مشایعت می‌کند. رقص میصری
میصری(به ترکی آذربایجانی: Misri) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
ملودی رقص میصری شبیه مارش است که در اصل ملودی عاشق‌های آذربایجان است. حرکات اجرا شده در این رقص، فشرده و سنگین، مغرور، کمی مشکل، بسیاری مواقع سریع و جلب نظر کننده است. این رقص مخصوصاً در شکی، زاکاتالا و قره باغ بسیار مشهور است. سرعت رقص سریع و تند است.
میصری نام شمشیر عربی منسوب به کوراوغلو است. رقص خالاباجی
خالاباجی(به ترکی آذربایجانی: Xalabacı) نامی است زنانه و از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص خالاباجی دو نام دیگر نیز دارد: «جیران بالا» و «قاچآی بالا». اگر چه هر سه یکی است ولی بیشتر با این نام متداول شده‌است. مؤلف ملودی این رقص خانم صونا اهل قره باغ می‌باشد. نحوه ایفای رقص کمی کمیک است. بیشتر، مردان و زنان مسن ایفاگر این رقص هستند. این رقص بطور گسترده‌ای متداول بوده و تکامل فراوانی نموده‌است. رقص چیت تومان
چیت تومان(به ترکی آذربایجانی: Çit tuman)(شلوار از پارچه چیت، گلگلی) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص چیت تومان رقص و آوازی است که به شکل گروهی اجرا می‌شود. این رقص عمدتاً بصورت گروهی توسط خانمها، و در بسیاری موارد توسط خانمهای جوان رقصیده می‌شود. ساختار حرکات رقص شکل و حرکات تعریف شده و معینی ندارد و هر کس به نسبت استعداد خود می‌رقصد ولی کاراکتر حرکات همه اجرا کنندگان یکسان است.
این رقص در نیمه دوم قرن گذشته در نخجوان آفریده شده و تا این اواخر در این منطقه اجرا شده‌است. رقص جامیش باغا گیردی
رقص جامیش باغا گیردی(به ترکی آذربایجانی: Camış bağa girdi)(گاومیش برای چرا می‌رود) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است که در بسیاری از مناطق آذربایجان مرسوم است.
از نام این رقص چنین برمیاید که نامی تصادفی است. احتمال دارد که اولین مجری آن شخصی چاق بوده و دوستان او به شوخی چنین نامی را به رقص داده‌اند و نام رقص نیز چنین ماندگار شده‌است.
به هر حال وقتی این رقص قدیمی در گنجه رقصیده می‌شد کاراکتر کمیک آن دلیلی بر این فرضیه بود. در نخجوان و شاه بوز نحوه اجرای آن چندان کمیک نیست. در این منطقه معمولاً افراد مسن این رقص را ایفا می‌کنند. حرکات رقص وسیع، وبه شکل پرشی است. رقص ساموخ
رقص ساموخ (به ترکی آذربایجانی: Samux) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص ساموخ در روستای ساموخ واقع در نزدیکی مینگچویر پا به عرصه ظهور نهاده است. در سال‌های اخیر به ندرت اجرا می‌شود. تمپو رقص آرام بوده و می‌تواند توسط زنان و هم توسط مردان اجرا شود. رقص مجسمه نوشتار اصلی: رقص مجسمانه
رقص مجسمه (به ترکی آذربایجانی: Mücəssəmə) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص در عصر خود در مناطق جنوبی آذربایجان بسیار مشهور بود. در اصل رقص توسط افراد مسن اجرا می‌شود. مجری رقص با صدای آرام رقص شروع به دور زدن می‌کند. با دستها و بدن خود حرکات مختلف انجام می‌دهد. ناگهان صدای موسیقی قطع می‌شود. مجری رقص نیز ناگهان بی حرکت می‌ایستد و اگر منظور او خنداندن تماشاگران باشد سعی می‌کند در وضعیت عجیبتری متوقف شود.رقص مجسمه فقط توسط آقایان اجرا می‌شود. رقص میرواری
رقص میرواری(به ترکی آذربایجانی: Mirvari) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است که در سالهای ۱۹۳۰ آفریده شده است و رقصی است بینهایت ملودیک و زیبا.
این رقص فقط توسط زنان اجرا می‌شود. رقص ترکمه
رقص ترکمه (به ترکی آذربایجانی: Tərəkəmə) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
ترکمه نام قومی است که از دیربازساکن آذربایجان بودند و آفریننده این رقص خود ترکمه ایها بودند. می‌توان گفت که ترکمه رقصی بسیار قدیمی است. نحوه اجرای این رقص دو نوع می‌باشد ولی هر دو نوع موسیقی یکسانی دارند. هم اکنون این رقص در بسیاری از مناطق آذربایجان متداول بوده و توسط گروههای حرفه­ای و آماتور رقص آذربایجانی اجرا می‌شود. رقص جیرانی
رقص جیرانی(به ترکی آذربایجانی: Ceyrani) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
جیرانی رقصی است ظریف، زیبا و لیریک. به همین دلیل به رقص نام زیباترین و ظریفترین جاندار یعنی جیران (گوزن) را داده‌اند. «جیرانی» از جمله قدیمیترین رقص‌های آذربایجان است. در شوشا پا به عرصه ظهور نهاده است. رقص سرعت متوسطی دارد و در اصل توسط خانمها ایفا می‌شود؛ ولی در برخی مناطق مانند شکی توسط آقایان هم رقصیده می‌شود. این رقص اکنون هم مشهور است. رقص جهری بی یم
رقص جهری بی یم(به ترکی آذربایجانی: Cəhribəyim)(جهری به نخریسی از پشم گفته می‌شود) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص رقصی دسته جمعی است که فقط توسط زنان و دختران اجرا می‌شود. رقص در دو صف و توسط دو گروه اجرا می‌شود. گروه‌ها ضمن رقص، بعد از هر بند آواز به نوبت، با صدای بلند و بصورت کر جهری بی یم را تکرار می‌کنند. در رقص، عروس، داماد، خواستگاران، ساغ دوش، سول دوش و دیگران شرکت می‌کنند. رقص چاتتادی
رقص چاتتادی (به ترکی آذربایجانی: Çattadı)(چاتتادی درواقع زهره ترکیدگی ا یا همان در حال بد مردن) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است که در شکی و زاکاتالا آفریده شده‌است. سرعت رقص آرام و آهسته‌است و در اصل توسط خانمها و در موارد نادر توسط آقایان اجرا می‌شد. رقص خان­چوپانی
رقص خان­‌چوپانی (به ترکی آذربایجانی: Xançobanı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
در سده‌های ۱۸-۱۷ قبیله‌ای که از جنوب آذربایجان آمده بود در اراضی شیروان ساکن شد نام خود را «خان چوپانی» نامیدند. این رقص نیز که به افتخار آنان نامگذاری شده بود حال و هوای خاص قبیله را دارد. این رقص تقریباً در اواخر قرن گذشته آفریده شده‌است. «خان‌چوپانی» با تُندای (تمپو) سریع، به نحو پرشور، بسیار سریع، و با ترتیب حرکات هماهنگ اجرا می‌شود. این رقص را فقط مردان ایفا می‌نمایند. رقص دارچینی
رقص دارچینی (به ترکی آذربایجانی: Darçını) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص، رقصی است که ملودی آن آرام و اغراق آمیز است. در بخش پرقدرت رقص صدای ضربها و کوبشها بوضوح قابل تشخیص است. رقص ساری‌باش
رقص ساری باش (به ترکی آذربایجانی: Sarıbaş)(مو زرد) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص ساری باش رقصی است قدیمی که با تمپو سریع اجرا می‌شود. در منطقه قاخ بسیار مشهور است. در این منطقه توسط مردان و زنان اجرا می‌شود. رقص از لحاظ ترتیب حرکات پیچیده نمی‌باشد به همین خاطر هم توسط جوانان و هم توسط افراد مسن اجرا می‌شود. رقص زغالی
رقص زغالی از جمله رقص‌های فولکلوریک و بسیار قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص در شکی آفریده شده است. ملودی آن آرام، حزین و نغمه‌ای است. این رقص را فقط زن‌ها و به‌ویژه زن‌های جوان اجرا می‌کرده‌اند. «زغالی» به همراه تصنیف اجرا می‌شود. امروزه نه متن شعرها و نه ملودی رقص زغالی را کسی به خاطر می‌آورد و فقط نام رقص در اذهان مانده است. === رقص شاهسونی === رقص شالاخو
(به ترکی آذربایجانی: Şalaxo) (به انگلیسی: Shalakho) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص در میان آذربایجانیها پر طرفدارترین رقص مردانه است و همیشه با اشتیاق فراوان ایفا می‌شود. ایفا گران تمام استادی و مهارت خود را در رقص عرضه می‌کنند. رقص شالاخو از جمله قدیمیترین رقص‌های آذربایجان است.
در ردیف دستگاه ماهور موسیقی دستگاهی ایرانی نیز رنگی در ریتم ۶/۸ به این نام وجود دارد. رقص شاهسونی
رقص شاهسونی (به ترکی آذربایجانی: Şahsevani) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص شاهسونی همانند رقص ترکمه و رقص خان­ چوبانی مخصوص ایل شاهسون بوده و موسیقی و رقص خاص خود را دارد که در سایر مناطق آذربایجان نیز متداول شده است و در نخجوان شهرت فراوانی دارد. ایفاگران این رقص را در مراسم عروسی با علاقمندی می‌رقصند. تمپو رقص آهسته بوده و آنرا افراد مسن ایفا می‌نمایند. رقص شکی
رقص شکی (به ترکی آذربایجانی: Şəki) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
شکی در اصل نام بخشی در شمال جمهوری آذربایجان بوده و نام ملودی این رقص است.
رقص شکی در سال ۱۹۳۸ توسط احمد بیگ طاهراوف آفریده شده، سرعت آهسته داشته و مردانه است[نیازمند منبع]. رقص عنابی
رقص عنابی (به ترکی آذربایجانی: İnnabı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص عنابی مخصوص خانمها بوده و در خانه زنان طبقه اشراف بوجود آمده است. در این رقص روسری یا چادر با زیور آلات گران‌قیمت، از جمله سکه‌های طلا، کهربا، مروارید و گردنبند طلا تزئین می‌شد. آهنگ عنابی بی اندازه ملودیک بوده و رقص آن ظریف و زیباست. رقص بر اساس حرکتهای روان و ظربف مجری رقص در حالی که صورت خود را به حالت شرم پوشانده اجرا می‌شود. رقص قازاغی
رقص قازاغی (به ترکی آذربایجانی: Qazağı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص در منطقه قازاخ آفریده شده است. رقصی است با حرکات جدید و پرشور به همین دلیل محبوب‌ترین رقص مردان است. چنین فرض می‌شود که قازاغی رقص جنگجویان است و هنگام رفتن به جنگ و یورش اجرا می‌شد. رقص به دلیل تنوع ترتیب و تکنیک آن، شامل حرکات پیچیده است که هر کدام از مجریان رقص قابلیتها و توانایی‌های خود را نشان می‌دهند. رقص کسمه
رقص کسمه(به ترکی آذربایجانی: Kəsmə)(بریدن) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص ملودی ساده و در عین حال جذابی دارد. رقصی کمیک است که فقط توسط مردان اجرا می‌شود. در مناطق جنوبی متداول است. رقص کسمه‌ای که در قره باغ اجرا می‌شود دارای ملودی و نحوه اجرای متفاوتی است. رقص ولاچولا
رقص وئلاچولا(به ترکی آذربایجانی: Velaçola) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص در سالهای ۱۹۲۰ و در نزدیکی لریک و توسط آهنگساز روستای وئلاچولا آفریده شده است. موسیقی وئلاچولا به حدی چالاک و زیباست که حتی در دوردستها نیز متداول شده است. سرعت اجرای رقص آرام است. رقص قوچعلی
رقص قوچعلی (به ترکی آذربایجانی: Qoçəli) از جمله رقص‌های فولکلوریک اهالی آذربایجان است.
این رقص به زندگی قوچو یا همان افرادی که باج سیبیل می‌گرفتند پرداخته و صفت مشخصه این رقص کمیک بودن آن است.
رقص قوچعلی مربوط به نحوه زندگی انگل مانند قوچوهای باکو قبل از انقلاب ۱۹۱۷ می‌باشد. این رقص تداعی کننده افرادی است که بی محابا دست به جنایت و قتل میزدنند و زندگی بی احساس و بی فایده‌ای داشتند. رقص قوفتا
رقص قوفتا (به ترکی آذربایجانی: Qofta) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است که در باکو آفریده شده است.
این رقص مخصوص خانمها بوده و در اصل توسط خانمهای مسن اجرا می‌شود. مشخصه اصلی رقص سرعت کم آن و اجرا به همراه تصنیف آن است. رقص قیزیل گول
قیزیل گول (به ترکی آذربایجانی: Qızıl gül)(گل سرخ- محمدی-) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است که مابین سالهای ۱۹۳۰ الی ۱۹۴۰ در کل آذربایجان مرسوم بوده است.
این رقص، رقصی قدیمی است که سرعت آن متوسط بوده و در ترتیب حرکات رقص استواری و حتی کمی شرم وجود دارد. رقص قیزیل گول بیشتر در عروسی‌های شهری و توسط خانمها و دختران جوان اجرا می‌شود. رقص قیتقیلدا
رقص قیتقیلدا(به ترکی آذربایجانی: Qıtqılda) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص قیتقیلدا از جمله رقص‌های زنانه است که در باکو بسیار متداول بود. همراه با صدای کف زدنهای متناسب با ریتم، اجرا کنندگان این رقص در رابطه با موضوع نقش می‌گیرند. یکی از آنان نقش عروسی خجالتی و ترسو را دارد. ناگهان مادرشوهر وارد می‌شود، او از عروس ناراضی است و او را مداوم تهدید می‌کند. برای حمایت از عروس، خانمی وارد میدان می‌شود و سایرین یکی یکی به همین روش هنر خود را به نمایش می‌گذارند. به هر یک از اجرا کنندگان این امکان داده می‌شود که در چهار چوب نقش خود و در حد شایستگی برای رقص و به اندازه دلخواه نقش آفرینی نمایند.
این رقص توسط یک دسته از زنان ایفا می‌شود. منعکس کننده وضعیت زنان در زندگی عمومی همراه با طنز، حرکات خنده دار فراوان است. یکی پس از یکی دختران با رقص به نمایش می‌گذارند. از ویژگی‌های اصلی این رقص حرکات خفیف تا شدید و ناگهانی و جایگزینی سریعدر حرکت است. همچنین عشوه دادن، حرکات دست و شانه، چشم ابرو شکلک‌ها به طور گسترده‌ای استفاده می‌شود. زمان رقص شما فرصت ایجاد حرکت آزادانه را خواهید داشت رقص قیزلار بولاغی
رقص قیزلار بولاغی(به ترکی آذربایجانی: Qızlar bulağı) (=چشمه دختران) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
در نزدیکی نخجوان چشمه‌ای واقع شده است که دختران در این محل جمع شده و ضمن خواندن تصنیف و نواختن، می‌رقصیدند. این رقص از این محل پا گرفته و از آن زمان نیز چشمه نام قیزلار بولاغی را به خود گرفته است.
سرعت رقص متوسط، بسیار لیریک و ظریف است. ترتیب حرکات آن دور زدنهای زیاد و یا روانه شدن درطول یک خط می‌باشد. رقص کچی ممه‌سی
رقص کچی ممه‌سی(به ترکی آذربایجانی: Keçi məməsi، کئچی مه مه سی)(=پستان بز و یا نمی‌گذرد) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
پستان بز و یا نمی‌گذرد - رقص طیف گسترده‌ای از جشن‌ها و مراسم عروسیبه خصوص مردان است. رقصی که در شیروان محبوب است، به طور عمده در روستاهای باکو اجرا می‌شود. موسیقی بسیار زیبا و هماهنگ دارد. این رقص می‌تواند یک کمی آهسته و سریع اجرا گردد. این رقص به طور متوسط در دستگاه ماهور و بیات قاجار اجرا می‌شود. تاز ریتم به ریتم دیگر در موسیقی، می‌گذرد و بسیار سریع است و هماهنگی دارد.
گاهی اوقات این رقص به طور تصادفی "بز پستان" نامیده می‌شود، که با محتوایش مطابقت ندارد. در واقع، رقص "نمی‌گذرد Keç məməsi" نامگذاری شده است. ایفاگران رقص با یکدیگر به رقابت پرداخته و حرکات رقص خود را به زیبایی و انعطاف‌پذیری، نشان می‌دهند. رقص کندیری
رقص کندیری(به ترکی آذربایجانی: Kəndiri)(کندیر= طناب) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقصی است سریع و مهیج با ریتم رقص قایتاغی که ملودی رقص در اواخر قرن گذشته در منطقه شکی آفریده شده است.
طناب (کندیر) درمراسم شادی مردمی منطقه شکی از جمله لوازم مورد استفاده ضروری است. طناب بازان٬استادی و مهارت‌های حرکتی خود را بر روی طناب نشان داده و عناصر رقص را نیز در حرکات خود داخل می‌نمودند. رقص کوراغلونون قایتارماسی
رقص کوراغلونون قایتارماسی(به ترکی آذربایجانی: Koroğlunun qaytarması) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص به دلیل اینکه رقص جنگ و جنگاوری است سرعت زیادی داشته و رقصی دینامیک می‌باشد. صدای بلند سرنا و سایر آلات موسیقی مجریان رقص را به سریعترین حرکات تشویق می‌نماید. رقص گلین آتلاندی
رقص گلین آتلاندی (به ترکی آذربایجانی: Gəlin atlandı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص، رقص سنتی مراسم قدیمی می‌باشد. رقصی است طولانی، با سرعت آرام و در عین حال بینهایت ملودیک. در منطقه جبراییل با آهنگ موسیقی آن عروس می‌رقصید. این رقص در عین زمان در منطقه شکی دارای موسیقی متفاوتی است، آنرا دوبار، هم هنگام رفتن برای آوردن عروس و هم هنگام وداع عروس با خانه پدری ایفا می‌کردند. رقص دسمالی
رقص دسمالی (به ترکی آذربایجانی: Dəsmalı) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
ملودی این رقص در سال ۱۹۳۲ توسط تار زن اهل نخجوان، نصیر نصیراف ساخته شده‌است. بسیار چالاک، شاد، و با تمپو پرشور نواخته می‌شود. در اصل این رقص توسط دختران اجرا می‌شود. در نخجوان گاهی توسط پسرها نیز اجرا می‌شود. رقص «دسمالی» در زمان خود بطور گسترده‌ای در آذربایجان و بخصوص در باکو مرسوم بود. رقص سمنی
رقص سمنی (به ترکی آذربایجانی: Səməni) از جمله رقص‌های فولکلوریک و بسیار قدیمی اهالی آذربایجان است؛ ولی در حقیقت، فراتر از رقص، شادمانی سنتی است که بیشتر به آمدن بهار اختصاص یافته است.
رقص سمنی فقط توسط دختران و زنان اجرا می‌شود که با آواز همراهی می‌شود. رقص سمنی در کل آذربایجان متداول است. معرفی رقص آذربایجانی سمنی رقص رنگی
رقص رنگی (به ترکی آذربایجانی: Rəngi) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص، رقص بسیار قدیمی خانم‌ها است که در گنجه آفریده شده و سرعت آن آرام است. وسعت حرکات و تنوع اشکال رقص، ویژگی خاصی به این رقص می‌بخشد.
گرچه اجرای این رقص به ندرت است ولی هنوز هم این رقص در نخجوان اجرا می‌شود. رقص دارتما یاخام جیریلدی
رقص دارتما یاخام جیریلدی (به ترکی آذربایجانی: Dartma yaxam cırıldı) (=نزن یا در معنی واژه به واژه امروزی آسیاب نکن یقه‌ام پاره شد) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
این رقص، رقصی است کمیک و زمانی در شهر شکی و مناطق اطراف آن متداول بود ولی اکنون فراموش شده‌است.
«دارتما یاخام جیریلدی» آهنگی بود که با ملودی آن می‌رقصیدند. رقص چال پاپاق
چال پاپاق(به ترکی آذربایجانی: Çalpapaq) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
پاپاق نام کلاهی است که فقط پیرمردها استفاده می‌کردند. رقص نیز منحصر به آنها است. این رقص توسط پیرها، افراد مسن و زنان رقصیده می‌شود. سرعت رقص خیلی آهسته‌است. حرکات ریتمیک و کمی به نحو مبالغه آمیز است. رقص گلین گتیرمه
رقص گلین گتیرمه (به ترکی آذربایجانی: Gəlin gətirmə)(=عروس آوردن) از جمله رقص‌های فولکلوریک و بسیار قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقصی است که در مراسم سنتی عروسی و قبل از اینکه عروس به خانه داماد برده شود در خانه عروس اجرا می‌شد. ریتم رقص بسیار متغیر بوده صدای موسیقی به سختی شنیده می‌شود. رقص گلین گتیرمه رقصی مهیج و وجد آور است. رقص قایتاغی
قایتاغی(به ترکی آذربایجانی: Qaytağı) از جمله رقص‌های فولکلوریک و قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص قایتاغی رقصی است نزدیک به لزگینکا با گستردگی وسیع در منطقه آذربایجان.
حرکات رقص عبارت است از چرخشها و دور زدنهای فراوان، ترتیبات بی اندازه متنوع، از جمله پرشهای فراوان در حال ایستاده بر روی انگشتان پا، حرکات روان بدون حرکت شانه‌ها، گرفتن دستها بحالت مشت نیمه بسته، باز کردن یک بازو در حالی که بازوی دیگر نیمه بسته نگهداشته شده و در نهایت شباهت لباسها. رقص یرلی
رقص یئرلی (به ترکی آذربایجانی: Yerli rəqs) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان و متداولترین رقص در مناطق زاکاتالا، گاخ و بالاکن با ریتم قایتاغی می‌باشد. ملودی آن از چندین بخش تشکیل شده است. رقص تامارا
رقص تامارا(به ترکی آذربایجانی: Tamara) از جمله رقص‌های فولکلوریک آذربایجان است.
رقص تامارا تقریباً در سالهای ۱۹۱۷-۱۹۱۶ در باکو آفریده شده‌است. نام گذاری این رقص به افتخار هنرمند مشهور اهل سالیان و ایفاگر رقص‌های آذربایجان در عروسی‌ها، خانم تامارا بوده‌است. این رقص بسیار جذاب و لیریک بوده و در اصل توسط خانم‌ها و در بسیاری از مواقع توسط خانم‌ها و آقایان با تمپو آرام اجرا می‌شود. این رقص با آواز موسیقی مقامی آغاز می‌شود. رقص گلین هاواسی
رقص گلین هاواسی (به ترکی آذربایجانی: Gəlin havası) از جمله رقص‌های فولکلوریک و بسیار قدیمی اهالی آذربایجان است.
در لنکران هنگام رفتن برای آوردن عروس می‌رقصیدند. موسیقی رقص جذاب و با سرعت آرام می‌باشد. پس از رساندن عروس به خانه داماد رقص گلین هاواسی بار دیگر اجرا می‌شود. این بار فقط مردان و زنان جوان می‌رقصند. رقص گول گز
رقص گول گز (به ترکی آذربایجانی: Gul gəz) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی و مشهورترین رقص‌های زنانه اهالی آذربایجان است.
موسیقی رقص را نوازنده نی، حسنعلی، اهل نخجوان در سالهای ۱۹۰۵ - ۱۹۰۴ آفریده است. «گول گز» نام همسر حسنعلی بود. رقص نیز به افتخار او «گول گز» نامیده شده است.
این رقص را با صدای حزین و لیریک موسیقی بصورت روان و حرکات مداوم و ظریف می‌رقصند و مدت زیادی، بخصوص در مراسم‌های عروسی باکو و نخجوان متداول بود. رقص گولمه‌ای
رقص گولمه یی (به ترکی آذربایجانی: Gulməyi) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است که در مراسم حنابندان عروسی توسط دوستان و فامیل عروس اجرا شده و فرم این رقص بصورت رقص یاللی است. رقص هراتی
رقص هِراتی (به ترکی آذربایجانی: Heyratı) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
رقص هراتی رقصی رغبت انگیز و قدیمی است که به لحاظ ریتم مارش مانند و تنوع نحوه اجرا قابل توجه‌است. هراتی در عصر خود از جمله رقص‌های بسیار متداول در گنجه بود. جوانان مطابق ملودی هراتی حرکات موزون مناسب را آفریده­ اند و آنرا یاللی نامیده‌اند. کاراکتر رقص، جوانمردی و جسارت است. ریتم سلیس آن باعث معرفی و شناساندن آن در همه آذربایجان شده‌است. رقص گل به
رقص گل بـِه (به ترکی آذربایجانی: Heyva gülü، هئیوا گولو) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
ملودی رقص گل به معاصر بوده و مؤلف آن علی کریم اف است. در سایر مناطق آذربایجان خصوصاً در شاماخی، آستارا و نخجوان بسیار مشهور است. نحوه اجرای رقص سولو (انفرادی) بوده و فقط توسط خانم‌ها ایفا می‌شود. حرکات ملایم، با انعطاف و با معنی است. رقص یالی
رقص یالّی (به ترکی آذربایجانی: Yallı) رقص مردمی بسیار قدیمی و بسیار مرسوم اهالی آذربایجان است.
شکل اولیه و ابتدایی یالی به شکل مراسم سنتی بود که در اطراف آتش، منبع گرمی، نور و غذای گرم انجام می‌شد. در چنین مراسمی سنتی آتش را که تبدیل به الهه شده بود، نیایش می‌کردند. یالی با سرعت آرام و سنگین شروع شده و با قدم‌های سریع که به شکل دویدن است، با سرعت سریع پایان می‌­یابد. در آذربایجان صدها نوع یالی وجود دارد. رقص اون دورد نومره
رقص اون دورد نومره(به ترکی آذربایجانی: On dörd nümrə) از جمله رقص‌های فولکلوریک قدیمی اهالی آذربایجان است.
این نام گذاری (شماره ۱۴) به دلیل شماره ردیف رقص است. این رقص ملایم، با سرعت آرام و به نحو حزین توسط مردان و زنان اجرا می‌شود. فهرست انواع رقص‌های فولکلوریک معاصر آذربایجانی آذربایجان مارالی آغ چیچک آیشات اوزومچی اووچی ایلک باهار بایرام سوئیتاسی بختوری چوبان رقصی چوبانی داغلار گوزلی داغلی رقصی دیلیجان دیاموند ساری گلین ساز شیخ شامیل عاشق آبادی قاراباغ یاللیسی قاوال قیسقانج لزگی مارال مزه لی نابات خانیم ناز ایلمه نعلبکی نه قدر قشنگسن یوردو- یوردو

آیین ها

هلپرکی

 

Iraqi Kurdish National unity traditional 2007.jpg
 
 

هه‌ڵپه‌ڕکێ، هه‌لپه‌رکی یا رقص کردی[۱] بخشی از آیین‌های نمایشی کردها است که بصورت گروهی و به شکل حلقه‌ای نا کامل مرکب از رقصندگان زن و مرد (گه‌نم و جۆ = گندم و جو) درحالی‌که پنجۀ دست‌هایشان به هم گره خورده است و از چپ به راست در حرکت هستند اجرا می‌شود. اولین نفر سمت راست گروه که با دستمالی در دست وظیفۀ هدایت و هماهنگ کردن حرکت بقیه رقصندگان را به عهده دارد و سرعت و ریتم و شور رقصندگان بستگی به هدایت او دارد را در زبان بومی سَرچُوپی‌کِش (به کردی: سه‌رچۆپی‌کێش) و آخرین نفر گروه را که در منتهی‌الیه سمت چپ حلقه قرار دارد و او نیز مسئولیت مشابهی دارد «گاوانی» می‌نامند.

نخستین جشنوارۀ استانیِ هه‌لپه‌رکی در شهریور ۱۳۹۰ در شهرستان بانه برگزار شد.

 
 

تاریخچه

تاریخ دقیقی برای پیدایش و شکل‌گیری این رقص نمی‌توان تعیین کرد اما در کاوش‌های باستانی که در مناطق کردنشین انجام شده است می‌توان نمونه‌هایی از این رقص را برروی سفالینه‌های پیش از تاریخ مشاهده کرد.[۲] رقص‌های کردی اشکال متنوعی دارند ولی به‌طورکلی از دو دسته رقص‌های غنایی و رقص‌های رزمی تشکیل شده‌است. گونه‌ای دیگر از رقص‌های عرفانی نیز در برخی مناطق کردستان رایج بوده که مشخصاً نمی‌توان ریشۀ آن را کردی دانست؛ که اجرای آن به دو صورت فردی (سَما/ سه‌ما = سماع) و گروهی ذِکر انجام می‌شود.[۳]

فلسفۀ رقص کردی به روایت دیاکونوف (کتاب تاریخ ماد) در سال ۶۱۲ قبل از میلاد، امپراتوری ماد به رهبری هوخشتره، نینوا را از تسخیر آشوریان که برای مادها همیشه دردسرساز بودند، درآورد و امپراتوری خود را گسترش داد... پس از اتمام جنگ، پادشاه ماد (هوخشتره) از فرماندهان خود خواست چگونگی جنگ را برای وی به صورت پانتومیم شرح دهند... چون بردن سلاح به کاخ پادشاهی ممنوع بود، برای تشریح جنگ فرمانده اول به‌جای شمشیر، از دستمال قرمز رنگی استفاده کرد و چگونگی جنگ را برای پادشاه تشریح کرد... فرمانده اول که همان «چوپی‌کش» نام گرفت، دست تمام سربازان خود را گرفت که نماد همبستگی و وفاداری سربازانش به همدیگر است... نخست با رقصی آهسته که امروزه آن را «گه‌ریان» می‌نامند، شروع کرد و این یعنی ما جنگ را آهسته شروع کردیم... سپس با (هه‌لگرتن) ریتم رقص را تند تر نمود و این یعنی که ما سریعاً به سمت دشمن حمله بردیم... در میان رقص که حماسی‌ترین رقص تاریخ است، چندین نوع دیگر وجود دارد از جمله (سه پا) که یک پا به عقب رفته و سریعاً دو پا به جلو برداشته می‌شود و به این معناست که اگر ما در جنگ یک قدم، عقب‌نشینی کردیم، در نهایت سریعاً دو قدم به جلو رفتیم... همچنین نوعی دیگر به نام (شه‌لان شه‌لان) در میان رقص کردی وجود دارد که چوپی‌کش پای راستش می‌لنگد ولی سپس به‌یک‌باره رقص را تند می‌نماید و این یعنی اگر در جنگ زخمی شدیم، خیلی زود بهبود یافتیم و باز به‌سوی دشمن هجوم بردیم... هوخشتره پادشاه امپراتوری ماد، فرمان داد که این آیین را در همهٔ مراسم‌ها به ویژه بعد از فتوحات و شادی‌ها به کار بندند تا حماسهٔ جنگ و پیروزی امپراتوری ماد، بر دشمنان فراموش نشود.[۴]

نحوه رقصیدن

Kurd Dance - Wedding - Sanandaj.jpg
 
 

معمولاً بهترین رقصنده (زن یا مرد) نقش رهبری گروه سرچوپی‌کِش (سه‌چۆپی‌کێش) را به عهده می‌گیرد و اولین نفر حلقه رقصندگان است. او باانجام ماهرانه حرکات نمایشی توسط دستمالی که در دست راست خود دارد و نیز به کمک اصواتی هیجان انگیز و گاهی با کلام ضمن افزودن بر هیجان رقصندگان مسئولیت تنظیم سرعت و ریتم حرکت گروه را بر عهده می‌گیرد. قرار گرفتن در این نقش جذابیت فراوانی دارد و رقصنده را در موقعیت بهتری نسبت به مابقی گروه قرار می‌دهد. سرچوپی‌کش گاهی برای ایجاد نشاط بیشتر می‌تواند از حلقه رقص جدا شده و با توجه به تبحر خویش حرکات نمایشی فردی نیز انجام دهد. بقیه گروه در حالیکه دست هایشان رو به زمین و در امتداد دو پهلویشان قرار دارد پنجه در پنجه رقصندگان مجاور ایجاد حلقه‌ای پیوسته می‌کنند. مطلوب‌ترین حالت قرار گرفتن رقصندگان بصورت (گندم و جو) یا به عبارتی یک زن و یک مرد بصورت یک در میان است. گاوانی آخرین رقصنده گروه است که هرچند نقش زیادی در ایجاد ریتم و نشاط رقص دارد اما کمتر کسی راغب به قرار گرفتن در این نقش است.

رقص دو دستماله

در شکل غنایی رقص و برای افزودن بر شور رقصندگان و ناطران معمولاً رقصنده اول سَرچُوپی با دو دستمال رنگی به انجام حرکات نمایشی فردی می‌پردازد و توانایی و تبحر خود رادر رقص به نمایش می‌گذارد. به این نوع رقص «دودستماله» می‌گویند که بیشتر در مناطق کرمانشاه وایلام رواج دارد.

نازکترین سد جهان در ایران

 

نازکترین سد جهان در ایران

کمتر کسی پیدا می شود که از جاذبه های تاریخی یزد شنیده باشد و نام طاق شاه عباسی به گوشش نخورده باشد. بنایی که شاید دیدنی ترین اثر تاریخی طبس به شمار بیاید و یکی از جاذبه های فراموش نشدنی استان یزد که چندین لقب تکرار نشدنی را همراه خود دارد.


طاق شاه عباسی پر رکوردترین بنای تاریخی ایران است! سدی با 60متر ارتفاع که نه تنها لقب قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین سد قوسی جهان را با خود یدک می کشد، بلکه به مدت 550 سال هم به عنوان بلندترین سد در جهان شناخته می شد. اما سد شاه عباسی یک لقب دیگر هم دارد که هنوز هیچ سدی موفق به تصاحب آن نشده است: نازکترین سد جهان که به خاطر عرض تاج  یک متری اش به این نام شناخته می شود.

نازکترین سد جهان در ایران

برای دیدن طاق شاه عباسی که به سد شاه عباسی هم معروف است، باید به روستای 700 ساله خرو و در فاصله ‪27‬ کیلومتری شهر طبس سفر کنید.

نازکترین سد جهان در ایران

بالاتر از این چشمه، دره تنگی وجود دارد که در آن طاق شاه عباسی بنا شده است. قدمت این طاق را به دوره صفویه نسبت می دهند و معتقدند که سنگ نگاره‌های بزکوهی که بر آن حک شده اند، نمادی از درخواست فراوانی آب، زایندگی و فراوانی نعمت است. عده ای هم این بزها را نمادی از فرشتگانی می دانند که برای نگهبانی آب، افزایش و فراوانی نعمت بر دیواره‌های طاق دعا می کنند.

نازکترین سد جهان در ایران

اگر گذارتان به طبس و روستای خرو افتاد، بعد از تماشای این سد جالب و شگفت انگیز حتما سری هم به چشمه دیدنی مرتضی علی بزنید که برگ های جدیدی برای غافلگیری شما رو خواهد کرد!

این چشمه در آن واحد دو بخش سرد و گرم دارد که به موازات یکدیگر جریان پیدا می کنند. به این معنی که یک سمت چشمه سرد و سمت دیگر آن گرم است و شما با قدم زدن در آن می توانید یک پای خود را در آب سرد چشمه فرو کنید و پای دیگرتان را در آب گرم آن!

نازکترین سد جهان در ایران

دلیل این اتفاق آن است که آب گرم چشمه از دیواره سمت راست به داخل رودخانه می ریزد و همین، اختلاف دمایی را در چشمه ایجاد می کند که گاهی به 10درجه هم می رسد! غلظت بیشتر آب گرم و تفاوت ساختاری آن با آب سرد جاری در كف رودخانه باعث می‌شود که این آب ها تا مسافت حدود سیصد متری بستر رودخانه هم پیش بروند در حالی که به طور کامل با هم مخلوط نشده اند و در بستر رودخانه قابل تفکیک هستند! به این ترتیب می بینید که در یك طرف رودخانه آب سرد و در طرف دیگر آب گرم جریان دارد.

نازکترین سد جهان در ایران

برای رسیدن به آبگرم مرتضی علی باید از شهر طبس بگذرید و بعد، حدود پنج كیلومتر را با پای پیاده طی کنید كه بیشتر این مسیر از داخل آب می گذرد. در طول راه، دیواره‌های بلند دره مانندی در دو طرف همراهی تان می کنند که روی آنها حفره‌های کوچک و بزرگ با نظم خاصی قرار گرفته اند. بعضی از این حفره ها، چشمه های جوشان آب هستند که بزرگترین شان به حمام مرتضی علی معروف شده‌ است.

دعای آفتاب و باران

 

دعای آفتاب و باران

 

 


سوادکوهی ها رسمی دارند به نام آفتاب خواهی که از نظر امروزی ها کمی عجیب و بامزه به نظر می رسد اما بیشتر آنها، و شاید بتوان گفت تعداد زیادی از شمال نشینان کشور، به این رسم اعتقاد دارند. به خصوص قدیمی ها و روستایی ها که هنوز رسم و رسوم گذشته را گه گاه اجرا می کنند.


 

بر اساس این رسم، وقتی بارندگی زیاد باشد و بیم آسیب دیدن محصولات برود، بزرگ قوم یا روستا نام هفت یا چهل کچل را بر كاغذ می نویسد و آن به بندی آویزان می كند تا باد بخورد و باران قطع شود! امروزی ها به جای این رسم عجیب، دعای دست جمعی می خوانند و نذر آفتاب می کنند.

در روستای «كرات كیاسر» شهرستان ساری، اگر باران ببارد و مانع فعالیت كشاورزی شود، زن های روستا به طور جمعی شعر زیر را می خوانند.

باران كو، باران بی پایان كو

گندم كه زیر خاكه، از تشنگی هلاكه

یا حضرت سلیمان، روز آفتاب و شب باران

دعای آفتاب و باران

در روستا «ولویه كیاسر» ساری وقتی باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد برای بند آمدن آن بچه های روستا قوطی های حلبی را به نخی می بندند و دو سر نخ را می گیرند و در كوچه های محل راه می روند و دسته جمعی این شعر را می خوانند.

«قوطی قوطی آفتاب كن، یك مشت برنج تو آب كن،

ما بچه های گرگیم، از سرمایی بمردیم،

یا خدا، یا خدا فردا بشه آفتاب.»

 

در روستای «كلیج كلادودانگه» در هنگام بارش زیاد باران، بچه های محل لباس كهنه می پوشند و با جارو و گل و لای كوچه ها را به هم می زنند و می خوانند.

«بابروم – بابروم ، امروز آفتاب فردا آفتاب پیرا پس فردا آفتاب»

آنگاه افراد هر خانواده به بچه ها مواد غذایی و یا شیرینی می دهند. در روستای «علی اباد دودانگه » منطقه سواد كوه، وقت بارش زیاد باران اهالی محل پارچه ای را از امامزاده شاهزاده حسین می ربایند پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پس می دهند.

دعای آفتاب و باران

مراسم تمنای باران

از آنجا كه اساس معیشت و كشاورزی بر پایه آب است، بنابر این كم و یا زیاد بودن باران و آب مشكلاتی را ایجاد می كند. اگر باران كم ببارد و دچار كمبود آب بشوند مراسم خاصی را به جای می آورند تا خداوند دعای آن ها را مستجاب كرده و باران بفرستد.

مراسمی كه برای تمنای باران دارند به این شرح است.

اهالی روستا همگی به امامزاده مسجد یا میدان بزرگ روستا و یا خارج از روستا می روند دعا می كنند و «سید» گوشه ای از جلد قرآن را خیس کرده یا منبر را به این نیت كه باران بیاید، با گلاب می شوید. علاوه بر این مرسوم است كه همه مردم شیر و برنج جمع می كنند و با آن شیر برنج درست كرده می خورند و مقداری از آن را با این باور كه باران ببارد روی پشت بام می ریزند.

یكی دیگر از مراسم رایج به هنگام خشك سالی مراسم باران خواهی است. به زبان محلی این مراسم را «شیلون» یا «شیلان» می نامند. به این منظور ابتدا از اهالی محل مواد اولیه برای پخت شیر و برنج و یا آش مورد نظر آن ها جمع آوری می شود در روز معین اهالی در مكان مقدسی مانند مسجد، تكیه، امامزاده و یا در اطراف درخت مقدس جمع می شوند و پس از پخت آش به وسیله زن های محل، مراسم دعا وروضه خوانی انجام می شود و از خداوند طلب باران می كنند. پس از صرف آش مراسم به پایان می رسد.از دیگر عقاید مردم منطقه در این زمینه، گذاشتند پایه منبر در آب و یا ریختن آب به روی فردی سید است.

گشت و گذاری در آبشارهای سیستان و بلوچستان

 

گشت و گذاری در آبشارهای سیستان و بلوچستان

 
آبشارهای سیستان و بلوچستان

آبشار «اوگینک»

آبشار «اوگینک» دراستان سیستان و بلوچستان واقع است. آبشار «اوگینک» با نام محلی «گرپشت» دارای 80 متر ارتفاع است که در فاصله 3 کیلومتری غرب روستای اوگینک از توابع بخش لاشار شهرستان نیکشهر قرار دارد و بزرگترین آبشار سیستان و بلوچستان است. ساخت جاده ترانزیتی چابهار ٓ ایرانشهر- زاهدان- میلک و عبور آن از حوزه شهرستان نیکشهر فرصت بسیار خوبی برای گردشگران فراهم کرده تا از مناظر طبیعی و روستاهای سرسبز بخش لاشار دیدن کنند. آبشارها و چشمه های آبگرم شیرآباد(پوتاپ) با مناظر زیبا و دیدنی رودخانه آن واقع در فاصله ۱۵ کیلومتری محور ترانزیتی نیکشهر به ایرانشهر در محل دو راهی شرق روستای هریدوک،روستای کوپچ با طبیعت پر جلوه وسوزن دوزی منحصربه فردش وآبادی کشیگان با طبیعت و رودخانه زیبا که در جنوب روستای کوبچ قرار دارد، از جلوه های زیبای این استان به شمار می روند.

آبشارهای سیستان و بلوچستان

آبشار لادیز

آبشار لادیز یکی از جاذبه های روستای لادیز، در فاصله کمی از غار لادیز واقع شده است. روستای لادیز از توابع بخش میرجاوه شهرستان زاهدان می باشد و در 25 کیلومتری جنوب غربی شهر میرجاوه واقع شده است و همه ساله به ویژه در فصل تابستان گردشگران زیادی را به طرف خود جذب می کند.آب و هوای روستا در فصل پاییز و زمستان و اوایل بهار مطبوع و دلپذیر و در تابستان گرم است. رودخانه لادیز نیز از شمال روستا عبور می کند. این روستا قدمت چندانی ندارد و از مناطق ییلاقی عشایر بلوچ بوده است که سال ها پیش به سکونتگاه دائمی تبدیل شده است. آبشار لادیز در دامنه های شرقی کوه زیبای تفتان واقع گشته که طبیعتی ییلاقی و زیبا دارد. در ادامه مسیر لادیز، چهره متفاوت تفتان در سیمای روستای انجیره، تمین و سنگان دیده خواهد شد.

آبشارهای سیستان و بلوچستان

آبشار آبندساربوک

این آبشار در روستای ساربوگ در ۴۵ کیلومتری مسیر نیکشهر به قصر قند واقع است. در ۵ کیلومتری شمال غرب ساربوک کوه آبند واقع شده است که دارای مناظر و آبشارهای زیبا و دل انگیز می باشد و به دلیل کمی بارش در منطقه فصلی بوده و بیشتر در فصول بارش جریان دارد. فاصله این آبشار تا جاده اصلی در حدود به ۱۰کیلومتر است. شهرستان نیکشهر واقع در جنوب استان، دارای طبیعتی زیباست که رودخانه های کشیک، شگیم، کاجو، فنوج و تنگ سرحد و همچنین ارتفاعات آهوران و فنوج سفیدکوه از آن جمله اند.
از جاذبه های گردشگری ساربوک نیز که از اهمیت خاصی برخوردارند می توان به آبشار طبیعی آبند، گزدان، سهاکی، گرکور، نابئین، تنک، ندانی شیپ، جنگل های طبیعی چات سر، لد، مچ جنگل و کمر پشت اشاره کرد.

آبشارهای سیستان و بلوچستان

آبشار «گلیک»

آبشار گلیک در  استان سیستان و بلوچستان واقع است. یكی ازمكانهای تفریحی وگردشگری شهرستان نیكشهر آبشار گلیك در بخش لاشار حوزه دهستان لاشار جنوبی در روستای جاكس است. آبشار گلیک كه یكی از زیباترین آبشارهای منطقه است 6 متر ارتفاع دارد و بصورت پلكانی با حوضچه های زیبا وصخره ای نظر هر بیننده ای را به خود جلب می كند. وجود پوشش گیاهی نادر و گیاهان دارویی در مسیر آبشار از دیگر جاذبه های دیدنی این آبشار است. این آبشار در فاصله 69 كیلومتری نیكشهر و یك ونیم كیلومتری جاده ترانزیتی چابهار به ایرانشهر قرار دارد.

آبشار شالمال

این آبشار در منطقه ای با همین نام در ۱۳ كیلومتری نیكشهر و در شرق روستای جلائی كلگ از توابع بخش مركزی و در حاشیه جاده ترانزیتی نیكشهر ٓ چابهار، منطقه ای زیبا و دیدنی اما ناشناخته است. وجود آبشار بسیار زیبا از مزیتهای منطقه شالمال است كه آب آن سراسر منطقه را فراگرفته و طبیعتی بسیار سرسبز و دلنشین را در دو سوی رودخانه و پایین دست آن بوجود آورده است. آب این آبشار علاوه بر رویش گیاهان مختلف در مسیر رودخانه و ایجاد سرسبزی، برای آبیاری مزارع كشاورزی پایین دست نیز مورد استفاده قرار می گیرد. شهرستان نیكشهر واقع در قلب بلوچستان برخلاف تصور هموطنان منطقه ای خشك و كویری نیست بلكه از جاذبه های طبیعی متنوعی برخوردار است كه در فصول مختلف سال همراه با طبیعت زیبا پذیرای مسافران داخل و خارج از سیستان و بلوچستان می باشد.

آبشار گلیک كه یكی از زیباترین آبشارهای منطقه است 6 متر ارتفاع دارد و بصورت پلكانی با حوضچه های زیبا وصخره ای نظر هر بیننده ای را به خود جلب می كند. وجود پوشش گیاهی نادر و گیاهان دارویی در مسیر آبشار از دیگر جاذبه های دیدنی این آبشار است. این آبشار در فاصله 69 كیلومتری نیكشهر و یك ونیم كیلومتری جاده ترانزیتی چابهار به ایرانشهر قرار دارد

این شهر در فاصله ۵۱۰ كیلومتری جنوب زاهدان مركز استان سیستان و بلوچستان، از شمال و شمال شرق به ایرانشهر، از جنوب و جنوب شرق به چابهار و از غرب به شهرستان فنوج و استان هرمزگان محدود شده است. آب و هوای شهرستان نیكشهر در تابستان گرم و خشك و در زمستان معتدل است، بادهای باران آور موسمی در فصل تابستان و باران آور غربی در فصل زمستان در این منطقه موجب ریزش پراكنده باران می شود. شهرستان نیكشهر علاوه بر آثار تاریخی حائز اهمیت با داشتن جاذبه های طبیعی فراوان نظیر نخلستانهای قدیمی، باغهای میوه های گرمسیری، چشمه های آبگرم و آبشارهای طبیعی به عنوان یكی از قطبهای ویژه گردشگری در استان پرجاذبه سیستان و بلوچستان به حساب می آید.

چشمه های آب گرم و آبشارهای طبیعی این شهرستان به سبب داشتن املاح معدنی، خواص طبی و شفابخش برخی بیماریها همواره پذیرای گردشگران بسیاری است. علاوه بر آبشار شالمال مناطق دیدنی و تفریحی و آبشارهای گرگان، بلپیر، تنگه سرحه، شگیم از جمله مناطق مهم گردشگری شهرستان نیكشهر به شمار می روند. وجود حیوانات نادر چون خرس سیاه بلوچی و دیگر گونه های نادر جانوری نیز نشاندهنده ظرفیت و توانمندی این منطقه برای زیست حیات وحش است كه این خود جاذبه دیگری برای گردشگران و طبیعت گردان محسوب می شود.

آبشار گواتامیچ (پیپ)

آبشار «پیپ» با نام محلی «گواتامیچ» در شرق روستای پیپ از توابع بخش لاشار شهرستان نیک شهر واقع شده است. این آبشار در فاصله 2 کیلومتری محور ترانزیتی چابهار- میلک قرار دارد. این آبشار در ارتفاع 1300 متری از سطح دریا واقع شده و از کوه های مرتفع پیپ سرچشمه می گیرد. این آبشار مانند سایر آبشارهای شهرستان نیک شهر به صورت پلکانی است و جریان آب آن حوضچه های طبیعی را به وجود آورده است که آب آشامیدنی اهالی روستای پیپ را تأمین می کند. مناظر سرسبز و انواع گیاهان دارویی در این منطقه، جلوه ای خاص به آبشار بخشیده است.
روستای تنگ سرحه و روستای پیپ با طبیعت بکر و چشم اندازهای طبیعی و انواع پوشش گیاهی، وجود گیاهان دارویی، انواع پرندگان وحشی، نخلستانها، چشمه های آب در دامنه کوه، رودخانه تنگ سرحه با داشتن صخره ها و استخرهای طبیعی و سرسبزی طبیعت آن، گوشه ای از جذابیت های بخش لاشار نیکشهر است. آبشار گواتامیچ در شرق روستای پیپ به فاصله دو کیلومتری جاده ترانزیت نیکشهر به ایرانشهر و روستای گردشگری بغدان با طبیعت زیبا و دل انگیز و وجود رودخانه پرآب و مناظر دیدنی، باغات میوه های گرمسیری و سردسیری در حاشیه رودخانه با چشم اندازهای طبیعی از مناطق بسیار دیدنی برای دوستداران ورزش کوهنوردی و طبیعت گردان است.

 


منابع: سیری در ایران، زاهدان پیگیر، دولان، نگاه مدیا،آخرین خبر

گلستانی از آبشارها

 

 

استان گلستان دارای  آبشارها و چشمه سارهای فراوان و  به سرزمین آبشاران معروف است و با توجه به جذابیت های طبیعی فراوان به گنجینه اکوتوریسم ایران مشهور است.

 

از جمله آبشارهای این سرزمین می توان به آبشار شیرآباد،کبودوال،گلستان،آبشار لووه، آبشار پشمکی،آبشار حسینا ،آبشار لولوم و ... اشاره کرد که همگی با توجه به گردشگاهی و طبیعی بودن در ایام سال مسافران زیادی را جذب می کند.
آبشار "شیرآباد" که در جنوب شهر "خان" واقع شده با توجه به موقعیت خاص و وجود 7 آبشار در 7 طبقه و غار منحصر به فرد آن مورد توجه گردشگران فراوانی است.

گلستانی از آبشارها

آبشار شیرآباد در شهر خان ببین استان گلستان

مرداد

 

مرداد یا اَمُرداد (در فارسی افغانستان:اسد)، پنجمین ماه سال خورشیدی و ۳۱ روزه است. در این تقویم مرداد از روز ۱۲۵م سال شروع شده و تا روز ۱۵۵م سال را شامل می‌شود و دومین ماه تابستان و ماه میانه این فصل است. برج فلکی مردادماه برج اسد (شیر) است.

در گاه‌شماری رسمی ایران نام این ماه از نام ماه پنجم گاه‌شماری اوستایی نو برگرفته شده‌است. در گاه‌شماری زرتشتی هفتمین روز هر برج نیز امردادروز نام دارد و در امردادروز از امردادماه٬ جشن امردادگان برگزار می‌شود. ایزد این ماه امشاسپندبانواَمِرتات است.

امرتات، در اسطوره‌های ایرانی و زرتشتی٬ ششمین امشاسپند و نگهبان گیاهان و رستنی‌هاست و نماد پایندگی و بی‌مرگی است.

 

 
 

 

واژه یابی

مرداد در اوستا به صورت Amərətāt به معنی «زندگی جاودان، بی مرگی» آمده‌است و ترکیبی است از a منفی ساز و ریشه «mŗta» به معنی مردن؛ در فارسی میانه به صورت amaurtat/amaurdad به کار رفته است. این واژه سه بخش دارد:

  1. پیشوند اَ (a) که سرواژه، برای نفی معنی می‌آید.
  2. ریشهٔ اوستایی مَر (mar) به معنی مرگ و مردن
  3. پسوند تات (tat).

تیمه [۱] صورت ودایی amŗta را به معنی «زندگی، نیروی زندگی» می‌داند و البته نشان می‌دهد که در ودا amŗta به معنی «بی مرگی» هم است، خود واژهٔ mŗtá «مرگ» در ودا تنها یکبار به کار رفته و صورت amŗta نیز بعد از مدتی کاربرد خود را از دست داده است.

صورت فارسی باستان این ماه در گاهشماری هخامنشی به کار نرفته و تنها نوشتهٔ ایلامی آن در دست است. نگارش ایلامی آن به طور معمول tur-na-ba-zí-iš و یا tur-na-ba-iz-zí-iš است. اما یکبار به صورت du-ur-na-ba-zí-iš به کار رفته است و هینتس [۲] صورت فارسی باستان آن را به صورت *drnabājiš بازسازی می‌کند و آنرا برگرفته از *drna- قس. اوستایی dǝrǝnā- «دریدن، شکافتن، از هم جدا کردن» که در واژهٔ فارسی «درو» نیز باقی مانده است و bāji- «باژ، باج» می‌داند و در کل معنی «[ماه] باجگیری درو» از آن استنباط می‌کند. با رشد کشاورزی و تاثیراتی که این شیوهٔ معاش در زندگی این مردم گذارد، تصور ماهی که در گاهشماری فارسی باستان با این امر مربوط بوده باشد و در ماه پنجم به برآورد محصول درو نشده بپردازند و بر آن مالیات ببندند، تصوری دور از ذهن نیست و پیر بریان حتی لزوم آنرا در تقویم کشاورزی ناگزیر می داند. از همین رو تصور اینکه نام ماه پنجم در واقع نامی ساختگی در ارتباط با امور اداری و اقتصادی هخامنشیان، احتمالاً بر اساس الگویی بابلی باشد، بسیار محتمل است

امردادگان

 
 

امردادگان هفتمین روز از ماه امُرداد است (امُردادروز در امُردادماه) (هفتمین روز از امرداد در گاه‌شمار زرتشتی برابر با سوم مردادماه در گاهشماری رسمی و کنونی ایران است)، یکی از جشن‌های دوازدگانهٔ سالیانه ایرانی در روزهای ِ هم‌نام‌شدن ِ روز و ماه است. و برای گرامی‌داشت ِ منش و کُنش و خویش‌کاری امُرداد (/ در گاهان ِ زرتشت و اوستای ِ پسین: اَمِرِتات به مفهوم ِ بی‌مرگی/ جاودانگی) یکی از فروزه‌های ِ شش‌گانهٔ ِ خِرَد و دانش ِ فرمان‌روا بر فرارَوَند ِ هستی (نام‌بُردار و شناخته به اهوره‌مَزدا) است. امشاسپند ِ جاودانگی ِ امرداد همواره در کنار امشاسپند ِ رسایی ِ خرداد، نگهبان آب و گیاه هستند. ایرانیان در گذشته برای برگزاری این جشن به باغات و مزارع رفته و به شادی می‌پرداخته‌اند[نیازمند منبع].

در یادگارهای ِ کهن ایرانی، از این روز و جشن ِ ویژهٔ ِ آن، سخن ِ بسیار گفته‌شده‌است در متن ِ پهلوی‌ی ِ بُندَهِش، می‌خوانیم:

امُرداد ِ بی‌مرگ، سَروَر ِ گیاهان ِ بی‌شمارست؛ زیرا او را به گیتی، گیاه، خویش است. گیاهان را رویانَد و رَمهٔ ِ گوسفندان را افزاید؛ زیرا همهٔ ِ دام‌ها از او خورند و زیست‌کنند. به فِرَشکرد ِ [/ نوگردانی‌ی ِ جهان و زندگی در پایان ِ کار ِ جهان به سالاری‌ی ِ سوشیانت، رهاننده‌ای از تبار ِ زرتشت]، نیز "انوش" [/ خوراک ِ بی‌مرگی] را از امرداد آرایند. اگر کسی گیاه را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه امُرداد [از او] آسوده یا آزَرده بُوَد...

(گزارش ِ دکتر مهرداد بهار در پژوهشی در اساطیر ِ ایران، چاپ یکم، ص ۱۱۷)

با روی‌کرد به خویش‌کاری‌ی ِ امرداد در جهان ِ اَستومَند (/ جهان ِ مادّی) که نگاهبانی از گیاهان ِ روی ِ زمین و سرسبز و باروَرنگاه‌داشتن ِ آنهاست، و نماد ِ جاودانگی و بیمرگی و جوانی‌ی ی همیشگی به شمارمی‌آید، مسعود سعد ِ سلمان، چکامه‌پرداز ِ سدهٔ پنجم ِ هجری، می‌گوید:

روز ِ مُرداد [/ امُرداد] مُژده داد بدان
که جهان شد به طبع، باز جوان.

و همچنین می گوید :

مرداد مه است سخت خرم
مَی نوش پیاپی و دمادم

هریک از فروزه‌های دوازده‌گانه که جشن‌های هم‌نامی‌ی ِ روز و ماه برای ِ گرامی‌داشت ِ آنها برگزارمی‌شود، گل ِ ویژه‌ای دارد. گل ِ ویژهٔ ِ امُرداد، زنبق (/ چمبک) است.

در برگ ۲۵۰ برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی چنین آمده است که :

«… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزهٔ پیش آمدن دو نام با هم، جشن می گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری‌ها می باشد، کارگزاری یافته است…»

خیام در نوروز نامه می نویسد:

“مرداد ماه یعنی خاک، داد ِ خویش بداد از بَرها ومیوهای پخته که در وی به کمال رسد و نیز هوا در وی مانند غبار ِ خاک باشد و این ماه میانه تابستان بود و قسمت او از آفتاب، مر برج اسد را باشد. “

خیام به جای نام اَمرداد از واژه مرداد استفاده کرده است.

تغییر تلفظ نام

ماه اَمرداد و جشن اَمردادگان امروزه به نام مردادگان، در بین مردم رایج است. مرداد به معنی نیستی و مرگ است اما وقتیکه حرف الف در اول آن قرار می گیرد آن را نفی می‌کند و به بی مرگی و جاودانگی، تغییر معنی می دهد. زیرا امرتات در زبان اوستایی و امرداد در زبان پهلوی، از ششمین امشاسپندان و یکی از صفات اهورامزدا در گات‌ها است که دلالت بر بی مرگی و جاودانگی و زوال ناپذیری اهورامزدا دارد.

و در این باره در زراتشت نامه چنین سروده شده است:

چو گفتار خردادش آمد به سر
همان گاه امرداد شد پیش تر

چو گفتار خردادش آمد به سر
همان گاه امرداد شد پیش تر

سخن گفت در باره رستنی
که زرتشت گوید ابا هر تنی

نباید به بیداد کردن تباه
به بیهوده برکندن از جایگاه

کزو راحت مردم و چار پاست
تبه کردن او، نه راه خداست

گرگان، خط ممتد تاریخ

گرگان

محلی‌های شهر گرگان می‌گویند صبح‌های دوشنبه نوری سبز از طرف كربلای معلی تمام حاشیه امامزاده‌ای قدیمی در میان این شهر را فرا می‌گرفت سپس این نور به سمت مشهد سیر می‌كرد. حالا و با گذشت چندین دهه از این اتفاق هنوز نام امامزاده نور بخشی از خاطرات امروزی و دیروزی مردم این شهر شده است.

امامزاده اسحاق نور كه در خیابان سرچشمه گرگان واقع شده، بنایی متعلق به قرن 9 هجری قمری است كه جدا از بحث زیارتی بودنش، ‌‌از اماكن تاریخی شهر گرگان به شمار می‌رود كه هر روزه میزبان بسیاری از مردم است.

گرگان شاید در ذهن كمتر كسی به عنوان شهری تاریخی و دارای سوابق فرهنگی ریشه‌دار در تاریخ باستان و حتی معاصر جلوه كند، اما این شهر در واقع یكی از شهر‌های تاریخی كشورمان است كه با توجه به آن‌كه در شاهراه برخی از رویداد‌های مهم تاریخی نیز قرار گرفته است از آن به عنوان شهری نامدار و البته تاریخی یاد می‌شود.

 

مناره‌های مساجد دوره سلجوقی كروی است كه روی آن كتیبه‌ای به خط كوفی قرار دارد. این شیوه معماری روشی منحصر به فرد در تاریخ معماری ایران است كه نمونه آن در مسجدسازی‌های دوره خوارزمشاهیان نیز دیده می‌شود

 

اگر از ریشه هنر و معماری سلجوقی و حتی ساسانی در این شهر بگذریم، اما بیشتر بافت معماری قدیمی شهر تاریخی گرگان به دوره قاجاریه و پهلوی برمی‌گردد. بافت تاریخی گرگان اما بافتی یكپارچه و حدود 100 هكتاری است كه از آن به عنوان شهری استخوان‌دار در میان دیگر شهرهای كشورمان كه دارای بافت تاریخی هستند یاد می‌شود.

گرگان

در بافت تاریخی این شهر 3 تكیه تاریخی متعلق به دوره پهلوی وجود دارد كه هریك در جای خود قابل تامل است، اما از این مهم نمی‌توان غافل شد كه معماری دوره سلجوقی حرف‌های زیادی در گرگان برای به زبان آوردن دارد. معماری در دوره سلجوقیان در ایران و بخصوص در گرگان رونقی تازه گرفت تا این دوره را بتوان دوره‌ای طلایی در هنر معماری ایران و حتی این شهر برشمرد.

ساخت و ساز بنا‌ها در دوره سلجوقی به شیوه‌ای باورنكردنی از استحكام متفاوت‌تری نسبت به دوره‌های قبلی خویش بهره‌مندند و البته زیبایی‌های هنری نیز بخشی لاینفك از معماری دوره سلجوقی است.

برخی از مورخان معتقدند كه وجود وزیری دانشمند چون خواجه نظام‌الملك در دستگاه حكومتی سلجوقیان باعث رونق صنایع و فنون شد. وی مدارس زیادی در شهرهای بغداد، نیشابور، مرو، ری و جرجان تاسیس كرد و تقریبا از همین زمان بود كه مدارس از مساجد جدا می‌شدند. مدارسی كه در زمان صدارت خواجه نظام‌الملك به وجود آمد اغلب چهار ایوانی است.

 

مسجد جامع گرگان

مسجد جامع گرگان یكی از بناهای تاریخی این شهر است كه در كنار بازار اصلی نعلبندان شهر قرار دارد. باستان‌شناسان عمر تاریخی این مسجد را به دوره سلجوقیان نسبت داده‌اند. دلیل این ادعا مناره‌های كم‌نظیر این مسجد تاریخی است كه به صورت كروی ساخته شده‌اند.

گرگان

مناره‌های مساجد دوره سلجوقی كروی است كه روی آن كتیبه‌ای به خط كوفی قرار دارد. این شیوه معماری روشی منحصر به فرد در تاریخ معماری ایران است كه نمونه آن در مسجدسازی‌های دوره خوارزمشاهیان نیز دیده می‌شود.

مورخان ساخت مسجد جامع گرگان را به سال 804 هجری قمری نسبت داده‌اند. مسجد جامع گرگان كه با شماره 181 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است شاهكاری است كه در عصر درخشان معماری ایران (دوره سلجوقیان)‌ بنا گردید. اكنون از نشانه‌های سلجوقی بودن این بنای معروف در بافت تاریخی گرگان فقط مناره آجری آن كه دارای كتیبه‌ای به خط كوفی است باقی مانده است و بس.

البته وجه تمایز این مسجد منبر چوبی مسجد هشت پله‌ای آن است كه منبت‌كاری و با قاب شیشه‌ای پوشانده شده است. این منبر دارای 2 كتیبه است كه تاریخ‌های 1157و 1018هجری بر آن نوشته شده است. طبق كتیبه‌ای كه تاریخ 15 شعبان 1018هجری را روی خود دارد، ساختمان مسجد در دوره سلطنت معین‌الدین ابوالقاسم بابر بهادر به وسیله باباحسین نامی شروع و در عهد شاه‌عباس توسط قطب‌الدین احمدابن ملاعلی استرابادی به اتمام رسیده است.

از كتیبه دیگر كه به تاریخ 1157هجری قمری است این نكته دریافت می‌شود كه این مسجد در زمان نادرشاه و به دستور حاكم استرآباد (محمدحسین‌خان قاجار) به سرپرستی حاجی قربان‌آقا مرمت شده است.

این مسجد پس از زلزله شدید سال 1303خورشیدی دوباره مرمت گردید. مرمت این مسجد در سال‌های اخیر رونقی دوباره گرفت تا به عنوان یكی از بناهای تاریخی احیاشده زینت این شهر به شمار رود.

 

گرگان در ذهن كمتر كسی به عنوان شهری تاریخی جلوه كند، اما این شهر

در واقع یكی از شهر‌های باستانی ایران است كه در شاهراه برخی از رویداد‌های مهم تاریخی نیز قرار گرفته است؛ شهری نامدار و تاریخی!

 

خانه تاریخی امیر لطفی

خانه امیر لطفی یکی دیگر از بناهای بافت تاریخی گرگان است كه در نزدیكی مسجد جامع در محله نعلبندان واقع شده. این بنای 2 طبقه با سازه آجری به صورت كلاه‌فرنگی در درون حیاط مصفایی قرار گرفته است كه زیبایی دوچندانی را به این خانه‌ای تاریخی داده است.امیر لطفی یكی از بزرگان گرگان در عهد قاجاریه بوده است كه بنا به گفته مسوولان میراث فرهنگی این شهر، خانه‌اش می‌تواند به عنوان نمونه‌ای گویا از معماری قاجاریه در این شهر به نمایش درآید. احیا و مرمت این خانه تاریخی متعلق به دوره قاجار اكنون به پایان رسیده است و تا چندی دیگر در قالب موزه صنایع‌ دستی درهایش به سوی بازدیدكنندگان باز خواهد شد.

 

دیوار گرگان، تاریخ شمال ایران

 وجود دیواری تاریخی در این شهر، یكی دیگر از مواردی كه گرگان را در ردیف شهرهای دارای پیشینه كهن در كشورمان قرار می‌دهد است كه باعث شده است كه گرگان نام و آوازه‌ای جهانی بر خود بگیرد.

گرگان

سد اسكندر، سد انوشیروان، سد فیروز و قزل‌الان (مار سرخ) همه نام‌های این دیوار تدافعی است كه در طول تاریخ دستخوش بسیاری از حوادث و رویداد‌ها شده است. این دیوار در موقعیت جغرافیای خاصی قرار گرفته است كه شاید دلیل اصلی رویكرد و حضور بسیاری از باستان‌شناسان داخلی و خارجی موقعیت خاص این دیوار باشد. جالب آن است كه در مسیر گذر این دیوار در گرگان محوطه‌های باستانی متعددی وجود دارد كه سال‌ها مورد توجه باستان‌شناسان قرار گرفته است و نشان‌دهنده آن است كه در اطراف این دیوار در زمان باستان‌ تمدن‌هایی برای زندگی نیز وجود داشته است.

بسیاری از باستان‌‌شناسان در بررسی‌های میدانی خود طول این دیوار را 160 كیلومتر عنوان كرده‌اند كه در مقایسه با موارد مشابه در خارج از ایران منحصر به فرد و رویایی به نظر می‌رسد. 

آنها معتقدند ابن اسفندیار در تاریخ تبرستان نام این دیوار را فیروزكند نوشت. حمدالله مستوفی در نزهته‌ القلوب این دیوار را اثر فیروز ساسانی می‌داند، اما از زمانی‌كه جهانگردان اروپایی در قرون 16و17 میلادی به ایران مسافرت كرده‌اند نام اسكندر به آن اضافه شد.

در قرون اخیر باستان‌شناس معروف آلمانی اشمیت، با بررسی هوایی كه در این منطقه انجام داد طول آن را 170 كیلومتر و زمان احداث آن را بین حمله اسكندر و اوایل اسلام دانست. رابینو دیگر باستان‌شناس معروف جهانی نیز در كتاب مازندران و استرآباد آن را بنای اسكندر می‌داند كه در دوره انوشیروان تجدید بنا گردید. از سویی دیگر پروفسور ارنه‌ سوئدی تاریخ بنای آن را تا زمان ساسانیان می‌داند و ریچارد فرای نیز در مقاله سیستم دفاعی عهد ساسانیان، بنیاد این دیوار را به انوشیروان نسبت می‌دهد.

 

عده ای از باستان شناسان معتقدند از آنجا كه هجوم قبایل وحشی مثل سكاها

به شمال ایران در دوره اشكانی بخصوص در زمان مهرداد دوم آغاز شده بود،

برای دفاع از هجوم این قبایل دیوار دفاعی گرگان ساخته شد

 

تمدن های کهن گرگان

محوطه‌های باستانی اطراف این دیوار معرف نوع خاصی از نگاه مردمان باستان ساكن شمال ایران به نوع و سبك زندگی در این منطقه است كه در جای خود تعجب بسیاری از باستان‌شناسان را به خود جلب كرده است. محوطه‌های تاریخی مانند قره شیخ تپه، ملاعلی تپه، آبادان تپه، ملك علی تپه و قره‌محمد تپه كه در قسمت شمالی دیوار واقع شده‌اند و البته كاوش در آنها برای یافتن رازهای جدیدی از این دیوار مرموز و تاریخی ادامه دارد.

در كاوش‌های انجام گرفته در حاشیه این دیوار اشیای تاریخی متعددی به دست آمده است كه از مهم‌ترین آنها می‌توان به سفال‌های خاكستری دوره اشكانی و سفال‌های قرمز دوره ساسانی اشاره كرد. كشف اشیای باستانی در این منطقه آنقدر زیاد بوده است كه در برخی از نقاط حایل این دیوار تكه‌های سفالینه‌های تاریخی را بدون هیچ كاوشی روی زمین می‌توان مشاهده كرد.

باستان‌شناسان پس از بررسی در نقاط مختلف این دیوار متوجه نكته خاصی در مورد این دیوار تاریخی شدند كه در امتداد این دیوار نشان می‌داد كه در ساخت این دیوار علاوه بر آجر، خشت نیز به كار رفته است و علاوه بر آن به نظر می‌رسد كه احداث دیوار با سرعت و شاید تحت فشار حكومت انجام گرفته است. این نكته یعنی سرعت در احداث این دیوار یكی از رمز و رموزی است كه دلایل ساخت این دیوار را در پرده‌ای از ابهام قرار داده است.

از سویی اطلاعاتی كه در مورد رموز این دیوار تاریخی از سوی دانشمندان و باستان‌شناسان روسی به دست آمد نشان داد كه این دیوار می‌توانسته به عنوان دیواری دفاعی كه در دوره اشكانیان مورد استفاده قرار گرفته كاركرد داشته باشد.

آنها با مطالعاتی كه روی تغییرات آب دریای خزر در قسمت شرق آن انجام داده‌اند به این نتیجه رسیدند كه به دلیل آن‌كه در دوره ساسانی آب دریای خزر بالا بوده است ایجاد ساختمان دیوار دفاعی توجیهی غیرعلمی داشته است. اما این روند در حدود سال 200ق.م تا 300م تغییر كرد تا سطح آب دریای خزر در سطح كنونی قرار گیرد تا دلیلی منطقی برای ساخت این دیوار به دست بیاید. آنها معتقد بودند كه این دیوار در دوران حكمرانی مهرداد دوم (87 ـ123ق.م) ساخته شده و البته در دوره ساسانی بازسازی و تعمیر گردیده است.

در بخش دیگری از این بررسی‌ها آمده است: «از آنجا كه هجوم قبایل وحشی مثل سكاها به شمال ایران در دوره اشكانی بخصوص در زمان مهرداد دوم آغاز شده بود، برای دفاع از هجوم این قبایل دیوار دفاعی گرگان ساخته شد.»

 

 


 

منبع: جام جم