🎯 شخصیت‌های داستان در ساختار و طرح داستان

نویسندهٔ تازه‌کار بهتر است اشخاص داستان خویش را از میان مردم پیرامون خود برگزیند و وقایع داستان را در محل‌های آشنا قرار دهد.

نقشه‌ی کار یا رئوس مطالب یا چارچوب داستان را «طرح یا ساختار» داستان می‌نامند. داستان کوتاهی را بخوانید سپس خلاصه و چکیده‌ی آن را که تنها متضمن نکات عمده و اساسی داستان باشد از آن تهیه کنید. این خود چیزی شبیه همان طرح داستان است. هنگامی که در جست‌وجوی طرح هستید به انتظار الهام ننشینید چون الهام اغلب نابه‌هنگام می‌رسد. دنبال طرح را بگیرید به مرد یا دختر یا شخص جالبی بیندیشید و او را تا آن‌جا که ممکن است در نظر خود حقیقی کنید. خصوصیات و صفات معینی به او بدهید سپس او را در موقعیت حساس قرار دهید مثل: خطر از دست‌دادن شغل ... و فکر کنید که این شخص با خصوصیاتی که به او دادید چه واکنش‌هایی نشان دهد. روزنامه‌ها پر از مواردی هستند که می گ‌توان بدان‌ها مراجعه کرد .

لفظ ابزار کار نویسنده است و نویسنده ناگزیر باید با ابزار کار خودآشنا باشد و بداند جای چه لفظی کجاست و کاربرد آن چیست. جمله ساده و کوتاه علاوه بر آن که بهتر افاده معنی می‌کند و ابهامی در سخن پدید نمی‌آورد به تصور خیال خواننده نیز میدان می‌دهد. به کار بردن جملات قالبی و به اصطلاح کلیشه گونه یعنی جملاتی که بارها به‌کار رفته است و طراوت و تازگی خود را از دست داده است علاوه بر این که به سبب کثرت استعمال از زیبایی اثر می‌کاهد خود نشان تنبلی و کندی نیروی خلق و ابداع نویسنده نیز هست. وقتی زمان داستان محدود است و مطالب را باید با یک مشت کلمه بیان کرد چیزهایی که آشکارند محل موردی ندارند و بازی با کلمات کار درستی نیست.

خطر یک‌سری اظهارات نویسنده این است که ممکن است قیافهٔ موعظه به خود بگیرد. خواننده‌های امروزی دیگر حال و حوصلهٔ شنیدن موعظه و راهنمایی مستقیم را ندارند و نویسنده امروزی می‌کوشد که بر فهم و ادراک خواننده از زندگی بیفزاید و او را در استنتاج از کار به خود وابگذارد و به اعتلای اخلاق، کاری ندارد.

مهم‌ترین عنصر منتقل‌کننده تم داستان و مهم‌ترین عامل طرح داستان شخصیت داستانی است. در آثار داستانی گذشته نویسندگان خوش داشتند شخصیت‌هایی را بیافرینند که محیط خویش را تغییر می‌دادند و خود تغییری نمی‌کردند. پهلوانان آثار حماسی اغلب از این گونه بودند. تدابیری که در شخصیت‌پردازی به کار گرفته می‌شوند می‌توان به طور کلی به تدابیر نمایشی، گزارشی تقسیم و طبقه‌بندی کرد. اگر نویسنده مستقیماً و از زبان راوی شخصیت داستان را معرفی کند در آن‌صورت از شیوه گزارشی استفاده می کند. اگر به شخصیت داستان اجازه دهد که رفتار خود و گفتار خویشتن را معرفی کند در آن‌صورت از شیوهٔ نمایشی استفاده کرده است.

نقل گزارشی ساده است که نویسنده خود از زبان خود از آن‌چه گذشته به خواننده می‌دهد. جملات آن را باید ساده و کوتاه انتخاب کرد. چنین جملاتی به روانی جریان داستان می‌افزایند و حرکت آن را تسریع می‌کنند. به یاری نقل می‌توان وقایع داستان را که به فراهم‌آوردن بحران‌ها کمک می‌کند به‌سرعت پرداخت و وارد داستان کرد و بدین وسیله اطلاعات لازم در اختیار خواننده قرار می‌گیرد.

وقایع داستان در خلأ نمی‌گذرد. مکان یا محیطی باید باشد که داستان در آن واقع شود. محل وقوع داستان را محیط داستان می‌گویند. در انتخاب محیط داستان نویسنده باید به دو نکته تو جه کند: نخست آن‌که مناسب داستان باشد و چندان که اعتقاد خواننده به امکان وقوع داستان فزونی یابد و وضع عمومی داستان نیز حفظ شود. دیگر آنکه نویسندهٔ تازه‌کار جاهایی را برای وقوع حوادث داستان خود برگزیند که می‌شناسد و خلاصه این که اگر نویسنده به کار خود وارد باشد و بداند چه می‌گوید و چه می‌خواهد محل وقوع داستان برای خواننده چندان اهمیتی ندارد.

نویسنده: ابراهیم یونسی